1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
دوره آثار-4

دكتر شريعتی جستجوگری در مسير شدن

در تاريخ‌ هر مرز و بوم، چهره‌هايي‌ وجود دارند كه‌ نام‌ آنها در شمار برجستگان‌ تاريخ‌ ثبت‌ شده‌ است. بعضي‌ از اين‌
نامها در روايت‌ تاريخ‌ فرهنگ‌ و انديشه‌ جوامع‌ بگونه‌اي‌ مطرح‌ هستند كه‌ براستي‌ فهم‌ و درك‌ هويت‌ تاريخي‌ و فرهنگي‌ هر جامعه‌ بدون‌ آنها ممكن‌ نيست. درست‌ همين‌ اهميت‌ درخور توجه‌ است‌ كه‌ شناخت‌ اين‌ چهره‌ها را امري‌ لازم‌ مي‌سازد. اما تاريخ‌ سرزمين‌ ما نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ در شناخت‌ انديشمندان‌ و مصلحان‌ اجتماعي، در بسياري‌ از موارد، به‌ افراط‌ و تفريط‌ در غلتيده‌ايم: يا در بزرگداشت‌ آنان‌ چنان‌ قلم‌ زده‌ و سخن‌ رانده‌ايم‌ كه‌ راه‌ را بر هر نقد و بررسي‌ سازنده‌ و پرثمر بسته‌ايم‌ و يا چونان‌ در مذمت‌ آنان‌ كوشيده‌ايم‌ كه‌ ياد و گراميداشت‌

خصائل‌ پسنديدة‌ آنان‌ و آثار گرانقدرشان‌ را فرو گذاشته‌ايم. در ميان‌ اين‌ چهره‌هاي‌ مؤ‌ثر بايد از دكتر علي‌ شريعتي‌ نام‌ برد كه‌ بويژه‌ در دهه‌هاي‌ چهل‌ و پنجاه، حضور و نشر افكار و مباحث‌ او در نهضت‌ احياي‌ اسلامي‌ سرزمينمان‌ نقشي‌ بس‌ مهم‌ و انكارناپذير ايفا نموده‌ است. نوشتارها و گفتارهاي‌ وي‌ در مشهد و پس‌ از آن‌ در حسينيه‌ ارشاد سبب‌ شد كه‌ جوانان‌ سرخورده‌ از نحله‌هاي‌ اخلاقي‌ و مشربهاي‌ فكري‌ شرقي‌ و غربي، فوج‌ فوج‌ به‌ دامان‌ اسلام، و اين‌ بار با قرائتي‌ گيرا و زنده‌ و حياتبخش، باز گردند. اما صد افسوس‌ كه‌ در همان‌ زمان‌ نيز شاهد افراط‌ و تفريط‌ در ميان‌ هواداران‌ و مخالفان‌ او بوديم‌ و هزاران‌ افسوس‌ كه‌ ستايش‌ها و مذمت‌گويي‌ها بيش‌ از آنكه‌ به‌ انديشه‌هايش‌ معطوف‌ باشد و به‌ آثار منتشر شده‌اش‌ مستند، بر احساسات‌ و شنيده‌ها استوار بود و بجاي‌ گفتگوهاي‌ راهگشا و راهنما، فضايي‌ سخت‌ آلوده‌ به‌ جدلها و جدالهايي‌ بوجود آمد كه‌ هيچ‌ اثري‌ از ادب‌ ديرين‌ اسلامي‌ شنيدن‌ گفته‌ها و پيروي‌ از بهترينشان‌ در آن‌ به‌ چشم‌ نمي‌خورد و عنصر تقوي‌ در آن‌ سخت‌ كم‌رنگ‌ و مايه‌ بود چنانكه‌ دل‌ آن‌ انديشمند جستجوگر را نيز سخت‌ به‌ درد آورد و گاه‌ با انتقاد از استناد منتقدانش‌ به‌ “آقاي‌ مي‌گويند” زبان‌ به‌ گلايه‌ مي‌گشود. دستگيري، زندان، هجرت‌ و مرگ‌ نابهنگام‌ او، هر چند در تسريع‌ حركتهاي‌ اجتماعي‌ منتهي‌ به‌ انقلاب‌ اسلامي‌ شكوهمند مردم‌ ايران‌ در سال‌1357 نقشي‌ انكارناپذير داشت، اما نهضت‌ احياي‌ انديشه‌ اسلامي‌ را از انديشمندي‌ گرانقدر محروم‌ ساخت. پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ نيز گفتگو دربارة‌ وي‌ ادامه‌ يافت‌ و با كمال‌ تأسف، ديگربار، افراط‌ و تفريطها، نسل‌ جوان‌ تشنة‌ حقيقت‌ را از فهم‌ و درك‌ درست‌ انديشه‌هاي‌ وي‌ محروم‌ ساخت. كتاب‌ حاضر با هدف‌ ارايه‌ تصويري‌ منصفانه‌ و عالمانه‌ از آن‌ انديشمند فرزانه‌ منتشر مي‌شود. آيت‌الله‌ شهيد دكتر بهشتي، كه‌ خود از مشاركت‌كنندگان‌ جدي‌ و ژرف‌نگر نهضت‌ احياي‌ انديشه‌ اسلامي‌ شمرده‌ مي‌شد، از معدود افرادي‌ بود كه‌ خواستار شناخت‌ واقعيتها و بهره‌گيري‌ از نقاط‌ قوت‌ آثار دكتر شريعتي‌ بودند. وي‌ كه‌ در برنامه‌ريزيهاي‌ حسينيه‌ ارشاد مورد مشورت‌ قرار مي‌گرفت‌ و خود نيز به‌ ايراد گفتارهايي‌ در آن‌ كانون‌ انديشه‌ و فرهنگ‌ مبادرت‌ مي‌ورزيد، همواره‌ دربارة‌ دكتر شريعتي‌ و آثار او مورد سؤ‌ال‌ قرار مي‌گرفت‌ واز همين‌ روي‌ با مطالعة‌ دقيق‌ آثار و مجالست‌ و گفتگوي‌ صميمانه‌ اما نقادانه‌ با دكتر شريعتي، سعي‌ در فهم‌ و درك‌ مواضع‌ فكري‌ وي‌ نمود و آنگاه‌ كه‌ صداقت‌ و تشنگي‌ براي‌ دريافت‌ حقايق‌ و تلاش‌ بي‌شائبه‌ براي‌ نشر معارف‌ اسلامي‌ را در او لمس‌ و درك‌ نمود، بي‌باكانه‌ و بدون‌ واهمه‌ از هجمة‌ روشنفكران‌ دين‌گريز از يك‌ سوي‌ و متحجران‌ كج‌انديش‌ از سوي‌ ديگر، به‌ روشنگري‌ پرداخت‌ و در اين‌ راه‌ چه‌ لطمات‌ و صدمات‌ كه‌ متحمل‌ نشد، چنانچه‌ در لابلاي‌ سطور اين‌ كتاب‌ نيز از درد و رنجي‌ كه‌ در راه‌ دفاع‌ از حقيقت‌ بر او رفته‌ است‌ اشارتها مي‌توان‌ يافت. اما آنچه‌ به‌موازات‌ طرح‌ ديدگاههاي‌ آيت‌الله‌ شهيد بهشتي‌ دربارة‌ دكتر شريعتي، ما را در انتشار آن‌ مشوق‌ شد شيوة‌ بحث‌ ايشان‌ در بخشهاي‌ مختلف‌ اين‌ كتاب‌ (بويژه‌ در بخش‌ دوم‌ آن) است. نخستين‌ بخش‌ كتاب‌ به‌ گفتاري‌ از آيت‌الله‌ شهيد دكتر بهشتي‌ اختصاص‌ دارد كه‌ در تاريخ29/3/59 در دانشكده‌ نفت‌ آبادان‌ ايراد شده‌ است. در اين‌ گفتار از خاستگاه‌ اجتماعي‌ دكتر شريعتي، اينكه‌ وي‌ خود را ساخته‌ و پرداخته‌ رنج‌ مي‌دانست، ويژگي‌هاي‌ شخصيت‌ او، تشنگي‌ او براي‌ دانستن‌ و جستجوگري، انديشة‌ پويا و پرتحرك‌ و خلاق‌ او سخن‌ رانده‌ شده‌ است. شاه‌ بيت‌ گفتار آيت‌الله‌ بهشتي‌ را شايد بتوان‌ در اين‌ عبارت‌ يافت: “دكتر چنين‌ كسي‌ بود، آرائش، انديشه‌هايش، برداشتهاي‌ اسلامي‌اش، برداشتهاي‌ اجتماعي‌ اش‌ در حال‌ دگرگوني‌ و در مسير شدن‌ بود چون‌ انسان، موجودي‌ است‌ در حال‌ شدن، نه‌ فقط‌ انسان، همة‌ موجودات‌ عالم‌ طبيعت‌ واقعيتهاي‌ شدني‌ هستند ولي‌ انسان‌ در ميان‌ همة‌ موجودات‌ شدنش‌ شگفت‌انگيزتر است.”(صفحه‌28 همين‌ كتاب) بخش‌ دوم‌ كتاب‌ به‌ دو گفتار از ايشان‌ اختصاص‌ دارد كه‌ در پاسخ‌ به‌ ايراداتي‌ بوده‌ است‌ كه‌ آيت‌الله‌ مصباح‌ در آن‌ زمان‌ بر آثار دكتر شريعتي‌ و بويژه‌ مسئله‌ خاتميت‌ وارد ساخته‌ بودند كه‌ لازم‌ است‌ دربارة‌ آن‌ توضيحاتي‌ داده‌ شود. مدرسة‌ علميه‌ منتظريه‌ قم‌ كه‌ به‌ نام‌ باني‌ خير آن‌ مرحوم‌ حقاني‌ زنجاني‌ مشهور شده‌ است، بدنبال‌ احساس‌ نياز به‌ تجديدنظر در برنامه‌هاي‌ معمول‌ زمانه‌ در مدارس‌ علميه‌ و با همت‌ آيت‌الله‌ شهيد دكتر بهشتي‌ و گروهي‌ از همفكران‌ و ياران‌ ايشان‌ از جمله‌ آيت‌الله‌ شهيد قدوسي، آيت‌الله‌ جنتي‌ و آيت‌الله‌ مصباح‌ پا گرفت. با وجود آنكه‌ اساتيدي‌ كه‌ براي‌ همكاري‌ بدانجا فرا خوانده‌ شده‌ بودند دربارة‌ اصلاح‌ نظام‌ آموزشي‌ خود از ديدگاههايي‌ همسو برخوردار بودند، طبيعي‌ است‌ كه‌ در زمينه‌هاي‌ ديگر، بويژه‌ شيوه‌هاي‌ متناسب‌ در مبارزه‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ عليه‌ نظام‌ ستمشاهي‌ و برخورد باافكار و عقايد رايج‌ در جامعة‌ آنروز ايران، الزاماً‌ به‌يكسان‌ نمي‌انديشيدند و داراي‌ سليقه‌هاي‌ مختلف‌ بودند. با اين‌ همه، شهيد آيت‌الله‌ بهشتي‌ كه‌ سابقه‌ دوستي‌ و آشنايي‌ با برخي‌ از مدرسان‌ و مربيان‌ آن‌ مدرسه‌ براي‌ او با قدمتي‌ ديرينه‌ و صميميتي‌ خالصانه‌ درآميخته‌ بود، به‌ همكاري‌ مجدانه‌ و دلسوزانه‌ با آن‌ جمع‌ همت‌ گماشت‌ كه‌ بررسي‌ نتايج‌ درخشان‌ آن‌ فرصتي‌ ديگر مي‌طلبد. نكتة‌ آموزنده‌ در اين‌ همكاري‌ (و ديگر مجموعه‌هايي‌ كه‌ آن‌ شهيد فرزانه‌ در آنها مشاركت‌ داشت) اين‌ بود كه‌ ربع‌ قرن‌ فعاليت‌ اجتماعي‌ و سياسي، اهميت‌ كار گروهي‌ را چنان‌ به‌ ايشان‌ نمايانده‌ بود و خصلت‌ تقريباً‌ منحصر به‌ فرد ايشان‌ در كسب‌ ويژگيهاي‌ ضروري‌ براي‌ فعاليت‌ دسته‌جمعي‌ چنان‌ در ايشان‌ بارز بود كه‌ وجود موانع‌ كوچك‌ و بزرگ‌ راه‌ را آسان‌ مي‌ساخت. اما آنچه‌ دربارة‌ بخش‌ دوم‌ كتاب‌ بايد گفت‌ اين‌ است‌ كه‌ نمونه‌اي‌ است‌ قابل‌ تأمل‌ در شيوه‌ برخورد با آرأ مخالف: در عين‌ صراحت‌ و صلابت، با احترام‌ و حفظ‌ حرمت‌ اشخاص‌ درآميخته؛ در عين‌ بررسي‌ و نقد و نظر علمي، پايبند و متوجه‌ به‌ موازين‌ اخلاقي‌ در عين‌ ايجاز، همراه‌ با وسواس‌ و دقت‌ در انتخاب‌ واژه‌ها و عبارات‌ و متكي‌ به‌ استناد دقيق‌ به‌ منابع‌ و مآخذ. همانطور كه‌ از فحواي‌ اين‌ گفتار برمي‌آيد، دو گفتار مذكور در پاسخ‌ به‌ ايراداتي‌ بوده‌ است‌ كه‌ آيت‌الله‌ مصباح‌ يزدي‌ در جلسه‌ پاياني‌ درس‌ نهايه‌ در مدرسه‌ منتظريه‌ بر ديدگاه‌ دكتر شريعتي‌ در مورد مسئله‌ خاتميت‌ وارد ساخته‌ بودند. طلاب‌ مدرسه‌ از آيت‌الله‌ بهشتي‌ در اين‌ باره‌ نظرخواهي‌ مي‌كنند و ايشان‌ پاسخ‌ را موكول‌ به‌ مطالعة‌ دقيق‌ ايرادات‌ طرح‌ شده‌ و مراجعه‌ به‌ كتابهاي‌ دكتر شريعتي‌ مي‌نمايد و از آنجا كه‌ طي‌ تابستان‌ به‌ سفر معمول‌ سالانه‌ به‌ مشهد مقدس‌ مشرف‌ مي‌شد، از آنان‌ مي‌خواهد كه‌ در منزل‌ استيجاري‌ كه‌ در آن‌ سكونت‌ داشت‌ گرد هم‌ آيند تا ديدگاه‌ خود را مطرح‌ سازد. جالب‌ توجه‌ اينكه‌ تأثير آن‌ جلسه‌ بحث‌ و گفتگو تا زماني‌ مديد در اذهان‌ جستجوگر طلاب‌ مدرسه‌ برجاي‌ ماند كه‌ شرح‌ آن‌ را فرصتي‌ ديگر نياز است. نكته‌ ديگر اينكه‌ با وجود صراحت‌ در نقد نظرات‌ آقاي‌ مصباح، توصيه‌ فراوان‌ به‌ حفظ‌ حرمت‌ ايشان‌ به‌ عنوان‌ مدرسي‌ دلسوز و تلاشگر شده‌ است‌ تا مبادا فضاي‌ سالم‌ براي‌ گفتگو و مناظره‌ علمي‌ به‌ عصبيت‌ و هواي‌ نفس‌ آلوده‌ گردد. و بالاخره، همچنانكه‌ در طول‌ كتاب‌ نيز مشهود است، نكته‌ سخت‌ چشمگير، پايبندي‌ به‌ اصول‌ و مواضع‌ بنيادين‌ در قبال‌ مسئلة‌ دكتر شريعتي‌ در گفتارها و مصاحبه‌هاي‌ گوناگون، چه‌ پيش‌ و چه‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي، و پرهيز از فرصت‌طلبي‌هايي‌ است‌ كه‌ دامان‌ بسياري‌ از بزرگان‌ اين‌ نهضت‌ را گرفته‌ بود. در بخش‌ سوم، چهار مصاحبه‌ از آيت‌ الله‌ شهيد بهشتي‌ درج‌ شده‌ است. «نقش‌ شريعتي‌ در جنبش‌ دانشجويي‌ خارج‌ از كشور» بخشي‌ از يك‌ گفتگوست‌ كه‌ در پاسخ‌ به‌ اظهارات‌ ابوالحسن‌ بني‌ صدر در آستانه‌ انتخاب‌ اولين‌ رئيس‌ جمهور ايران‌ بيان‌ گرديده. «شريعتي، درخششي‌ در تاريخ‌ انقلاب‌ و اسلام» مصاحبه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ تاريخ24/3/1360 در روزنامة‌ اطلاعات‌ منتشر شده. مصاحبة‌ سوم‌ به‌ عنوان‌ «شريعتي‌ همواره‌ رو به‌ اصالت‌ اسلامي‌ پيش‌ مي‌رفت» به‌ تاريخ‌ 29/3/1360 انتشار يافت. چهارمين‌ مصاحبه، با مجلة‌ راه‌ زينب، به‌ تاريخ22/2/1360 و با عنوان‌ «دكتر شريعتي‌ از استعدادها و قريحه‌هاي‌ برجستة‌ زمان‌ ماست» صورت‌ گرفته‌ است‌ كه‌ در چاپهاي‌ قبلي‌ اين‌ كتاب‌ نيامده‌ بود.


دیدگاه‌ها