بر خلاف اصغرزاده،محمدهاشم پوریزدانپرست از دیگر دانشجویان دخیل در گروگانگیری می گوید وجود اسناد منتشر نشده درباره بهشتی دروغ است.اما او در عین حال به گزارشی اشاره کرده که درباره دیدار و مذاکره بهشتی با شاپور بختیار،آخرین نخست وزیر دوره پهلوی و سران ارتش پیش از پیروزی انقلاب است.
« شهید بهشتی همه چیز را رک و راست است، چیزی ندارد که بخواهد پنهان کند. یک گزارشی بود درباره شهید بهشتی که ایشان رفته بود با بختیار و سران ارتش مذاکره کرده بود، برای این که بدون خونریزی کنار برود، که البته این دیدار با اطلاع امام بود. در این جلسه ژنرالهایزر نیز در انتهای سالن حضور داشته و این در حالی بوده است که شهید بهشتی از آن مطلع نبوده است. این ژنرال که برای کودتا به ایران آمده بود از مطالب این جلسه گزارشاتی به سفیر امریکا داده بود که متأسفانه این گزارش توسط نفوذیهای منافقین دزدیده شد و از لانه جاسوسی بیرون برده شد و آنگونه که آنها میخواستند و به صورت ناقص چاپ شد. این گزارش که بهعنوان سند ارتباط شهید بهشتی با سفارت آمریکا منتشر شد یکی از ظلمهای بزرگ به آن شخصیت مبارز و به قول خودشان آن راست قامت جاودانه تاریخ بود. هنوز هم بعضی از این عناصر دست بر نداشتهاند و به آن شهید مظلوم ظلم روا میدارند. دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت که در الجزایر با برژینسکی ملاقات کرد و آن افتضاح را به بار آورد اخیراً در جلسهای در دانشگاه شیراز باز از این سند صحبت میکرد. من یادم افتاد به حادثه کربلا و لگد مال نمودن اجساد شهدا.»(1)
روایت بختیار از تماس با بهشتی
درباره دیدار بهشتی و بختیار روایت های متعددی نقل شده است،یکی گفته های خود بختیار در کتاب “37 روز پس از 37 سال” است که:«سفیر آمریكا یك هفته یا 10 روز بعد از نخست وزیری، بعنوان یك ملاقات تشریفاتی مرسوم ، به دیدن من آمد. اولین باری بود كه او را می دیدم. در این ملاقات صحبت از كلیات بود.ولی مداركی كه بعد بدست آمد گویای این واقعیت بود كه او و “ونس” تمایل بسیار شدیدی نسبت به دار و دسته بهشتی و مهندس بازرگان داشتند، و سفیر آمریكا مایل بود كه در همان ملاقات اول بداند روابط من با این آقایان چگونه است.من به ایشان پاسخ دادم با بازرگان حدود 30 سال است كه آشنا هستم و سال ها با هم در زندان بودیم…در مورد آقای بهشتی گفتم من اصولاً ایشان را ندیده ام و نمی شناسم ولی شنیده ام نماینده خمینی است.قبلاً هم در آلمان بوده و از طرف دولت هم آنجا بوده ، حالا كارهای خمینی را اداره می كند.از فحوای كلام سفیر آمریكا اینطور استنباط كردم كه علاقه داشت من با اینها كنار بیایم .به ایشان گفتم اگر در حدود آنچه را كه من گفته ام و نوشته ام و در این سالیان دراز عمل كرده ام، این آقایان در همان راه باشند، حرفی نیست. ولی اگر بخواهند بعد از اینكه من تمام این مراحل را طی كرده ام و وضع به اینجا رسیده، به لطایف الحیل كاری كنند كه از استقرار آزادی و دمكراسی و عدالت اجتماعی در ایران جلوگیری كنند، من زیر بار نمی روم…سفیرآمریكا گفت مساله اینست كه اگر شما خودتان بتوانید با آنها یك راهی برای حل مشكلات پیدا بكنید البته مفید خواهد بود… یك مرتبه دیگر هم تا آنجائی كه یادم هست، من به او تلفن كردم كه به نخست وزیری بیاید . ولی باز در این ملاقات دوم، ایشان صحبت آقای میناچی – بهشتی را پیش كشید كه البته بسرعت من از آن گذشتم و گفتم اگر خواستند بیآیند می توانند بیایند. اگر خواستند ملاقات بكنند من وقت خواهم داد ، و دیگر صحبتی راجع به بهشتی و میناچی نكردم. »(2)بختیار در این کتاب که شامل چند گفت و گو درباره دوران نخست وزیری اوست،هیچ اشاره ای به ملاقات و مذاکره خود با بهشتی نمی کند و آنچه نقل کرده مربوط به دیدار ارتشبد قره باغی رئیس ستاد ارتش با هایزر،بهشتی و بازرگان است.
- شبکه ایران،13/08/1389
- شاپور بختیار،37 روز پس از 37 سال،چاپ پنجم،بهمن 1362
مقالات مرتبط:
آيتالله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي-بخش اول
[…] مذاکره با سران ارتش و بختیار […]
[…] مذاکره با سران ارتش و بختیار […]
[…] مذاکره با سران ارتش و بختیار […]
[…] مذاکره با سران ارتش و بختیار […]