گروه فرهنگی روزنامه خراسان رضوی:
جلسه نقد و بررسی کتاب «روایتی از زندگی و زمانه سید محمد حسینی بهشتی» و گفتوگو درباره چالشهای تاریخنگاری معاصر، صبح دیروز با حضور «جعفر شیرعلینیا» مولف این کتاب و سید علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی در کافه کتاب آفتاب مشهد برگزار شد. به گزارش خراسان رضوی، در این نشست سید علیرضا بهشتی با بیان اینکه نویسنده این اثر در شیوه تاریخنگاری مرسوم تغییری ایجاد کرده، گفت: این کتاب گام بزرگ و موثری در پرهیز از بتساختن از شخصیتها برداشته است. جعفر شیرعلینیا، نیز با انتقاد از برخی
شعارسازی ها بیان کرد: به نظر من اگر می خواهیم اندیشهای را نابود کنیم، می توانیم آن را به شعار تبدیل کنیم چون با این کار، دیگر به آن توجه نمیشود، برای دکتر بهشتی هم در گذر زمان همین اتفاق افتاده است. وی در خصوص بیاعتمادی برخی از مردم درباره
تاریخنگاری، اظهار کرد: در مواردی تاریخ نگاران با این عنوان که هم اکنون مصلحت نیست، به مردم اعتماد نکردند تا تمام واقعیت ها و لغزشها را برای آنها بازگو کنند و این اولین بیاعتمادی بود و در مرحله دوم به بیاعتمادی مردم منجر شد. شیرعلینیا درباره کتابخود نیز افزود: گاه رفتاری از شهید بهشتی نقدبرانگیز و اشتباه است که وقتی من آنها را در کتاب نقل کردم، خیلیها گفتند تو شخصیت بهشتی را خراب کردی، اما من می خواستم در معرفی شخصیت ایشان همه نقاط قوت و ضعف را بیان کنم.
بخشی از این نشست نیز به پرسش و پاسخ اختصاص یافت. بهشتی در پاسخ به سوالی در خصوص «وجود احتمالی فشارهایی برای تصویب قانون اساسی با فاصلهای کوتاه از انقلاب»، گفت: تصویب قانون اساسی در آن موقعیت را از نقاط قوت می دانم، کشور در آن برهه میتوانست به سوی هرج و مرج برود در حالی که قانون موجب پاسخ گویی مدیران می شود. با مطالعه انقلابهای دیگر و دستدست کردن مسئولان آنها برای نوشتن قانون اساسی پس از انقلاب، به این نقطه قوت در انقلاب خودمان میرسیم. بهشتی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص اختلافات میان بنیصدر و شهید بهشتی نیز گفت: من بیشتر اختلاف ها را اختلاف سلیقه و اختلاف نظر در شیوه مدیریت کشور می بینم؛ مشکل این جاست که ما یک سری افسانه هایی روی آن اختلافات سوار میکنیم، به عنوان نمونه اینکه میخواستند قدرت را از روحانیت بگیرند اما این طور نبوده، ما میخواهیم ببینیم که گذشته چه کمکی میتواند به آینده ما بکند، نه این که برای افراد نسخه بپیچیم و قضاوت کنیم. بهشتی در خصوص آزادی زنان در بینش شهید بهشتی نیز اظهار کرد: ما در منزل تبعیض جنسیتی نمی دیدیم؛ پدرم اعتقاد داشت انتخابی که فرد می کند، باید آگاهانه و آزادانه باشد، پدرم در محیط خانه برای همه ما که فرزندانش بودیم یک مشاور بود و هیچ وقت تحکم نمی کرد. درباره مرحوم مادرم نیز همین طور بود،اصرار پدر برای این که ایشان ادامه تحصیل بدهند، رانندگی یاد بگیرند و همچنین علاوه بر زندگی خانوادگی، زندگی اجتماعی مجزا داشته باشند، اصرار پدر بر این که بخشی از حقوقشان به مادر اختصاص پیدا کند، به خاطر خدماتی که مادر در خانه ارائه می کنند، با وجود آن که در واقع چنین کاری بر عهده اش نیست، این ها بخشی از نگاه پدر درباره جایگاه زنان بود. وی همچنین در پاسخ به اینکه حجاب در دیدگاه شهید بهشتی چگونه بود، اظهار کرد: حجاب اجباری آن موقع به دلیل مخالفت امثال شهید بهشتی و دیگران اصلا مطرح نشد اما به تدریج بعد از ترورهای سال 60 توسط گروههایی مطرح شد که البته نمیشود بگوییم حتما سوء نیت داشتهاند یا ابزار خوبی را برای اجرای نیت هایشان به کار نمی گرفتند. اما در زمان خود دکتر بهشتی که ریاست دیوان عالی کشور و قوه قضاییه را بر عهده داشتند، خانمهایی در کاخ دادگستری بدون حجاب بودند، پدر در خصوص حجاب بسیار توصیه داشت و طرفدار آن بود، ایشان حجاب را بیشتر از یک بحث اجتماعی می دید تا حکومتی. اگر بپرسیم آیا ایشان طرفدار حجاب داشتن بانوان بودند، باید گفته بله طرفدار حجاب بودند اما این که بخواهند اجبار شود، خیر. حتی در مرکز اسلامی هامبورگ هم برای خانم های ایرانی که می آمدند و در برنامه ها شرکت می کردند، روسریهایی دم در گذاشته بودند که اگر کسی دوست دارد سر بکند. بهشتی در خصوص بینش پدرش درباره نظام اقتصادی هم گفت: شهید بهشتی بیشتر نگاهشان بر سیستم اقتصادی لیبرال سوسیالیسم و سوسیال لیبرالیسم بوده که دعوت می کنم در این حوزه مطالعه کنید و به صحبتهای من اکتفا نکنید. فرزند شهید بهشتی همچنین با تاکید بر اینکه شهید بهشتی یک استثنا بود، گفت: نقدهای پدرم به روحانیت به معنای ارزیابی است نه عیبجویی، هیچ کسی را هم ندیدم که به اندازه او در این حوزه منتقد باشد آن هم بیشتر در باب آسیب های احتمالی در این حوزه مطالبی را مطرح می کرد.