1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

شهید بهشتی می‌دانست در چه نقطه‌ای از جغرافياي سياسي ايستاده و با چه جامعه‌ و نظامی روبروست + فیلم

مهندس میرحسین موسوی

 

در اينجا نكته‌اي هست كه باز هم به «در زمان و مكان بودن» شهيد بهشتي برمي‌گردد و آن اين كه ايشان تصور روشني از مفهوم «ملت» داشت. ملت معنايش اين نيست كه عده‌اي از هم سن و سال‌هاي خودمان، يا كساني كه با هم منافع مشترك داريم و با هم تجارت و كار مي‌كنيم يا هم صنف و هم شغل هستيم جمع بكنيم و به اين جمع چنان نگاه كنيم كه به كل ملت نگاه مي‌كنيم. در ملت جوان هست، مرد هست، زن هست، كارگر هست، فقير هست، غني هست، افراد گوناگونی هستند و اين نگاه به سادگي به دست مديران جمهوري اسلامي نيامد و هنوز هم ما در اين رابطه مشكل داريم.

گاهي ديده‌ايم كه عده ای از نيروي سياسي خوب، حتي با اعتقادات عالي، دور هم جمع مي‌شوند، شعارهايي دارند، اعتقاداتي دارند و به شيوة خاصي عمل مي‌كنند و تمام ملت را در خودشان خلاصه مي‌بينند. اینها نمي‌توانند بازوانشان را آن چنان گسترده بگيرند كه قشرهاي بيشتري را در زمرة نيروهاي خودشان جای بدهند. این يكي از بزرگ‌ترين مشکلاتی است كه دچار آن هستيم. ايده‌ و آرزويي كه ايشان براي حزب داشت و در اين زمينه اقدام عملي هم كرد و قدم‌هاي روشني در اين زمينه برداشت اين بود كه خود اين حزب، بخشي و برشی از جامعه به همان شكلي باشد كه هست، البته با خط دهي و روشنگري كه در حزب صورت مي‌گرفت و آن آموزشي كه در صدر صحبتم به آن اشاره‌ كردم تا اعضاء را به لحاظ ايدئولوژيک ارتقاء بخشد، نگاه وسيع‌تري پيدا بكنند و در قبال مسائل جاری خيلي حساس باشند.

فیلم سخنرانی:

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم


موسسه دین و اقتصاد با همکاری بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی،در تاریخ 29 بهمن 1387 و به مناسبت سی‌امین سالگرد تشکیل حزب جمهوری اسلامی همایشی با عنوان «تشکل و تحزب» ترتیب داد که سخنرانان در باب اهمیت تحزب و بوجود آمدن احزاب آزاد و مستقل در جمهوری اسلامی با اشاره و اشعار به آموزه‌ها و نظریات و تلاش‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی در این باب تلاش کردند تا از تجربه سال‌های صدر انقلاب و نیز سعی و توجه بی اندازه بهشتی نسبت به گسترش و تعمیق تحزب در ایران جدید سخن بگویند. مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام دکتر محسن الویری، دکتر محمدرضا بهشتی و دکتر علیرضا بهشتی از سخنرانان این همایش بودند و اینک متن سخنرانی هر یک به مناسبت 2 آبان، سالروز تولد شهید دکتر بهشتی منتشر می‌شود. متن کامل سخنرانی مهندس میرحسین موسوی به عنوان نخستین متن این مجموعه ارائه می‌شود.

 

بسم‌الله الرحمن الرحيم

السلام علي الحسين و علي علي‌ بن الحسين و علي اولادالحسين و علي اصحاب الحسين

با عرض تسليت اربعين حسيني و آرزو و دعا براي توفیق در پيروي راه حسين (ع).

موضوع بحثی که امروز دوستان ترتيب داده اند، به یکی از مهم ترین مسائل امروز در كشور ما مربوط می شود و همان قدر كه در سال های اول پیروزی انقلاب اسلامی مسئلة تشكل و تحزب مسئله ای حياتي و مهم بود، حالا هم اين بحث مهم است و چگونگي پرداختن به اين مسئله براي نيروهاي ارزشي فوق‌العاده اهميت دارد. به همين دلیل، رجوع به روشي كه شهيد بزرگوار و سالار شهيدان انقلاب اسلامي؛ بهشتي به آن‌ مي‌پرداخت اهميت فوق‌العاده‌اي دارد.

براي اين كه ذهن‌ها را به موضوعي كه مي‌خواهم دربارة آن صحبت کنم نزديك كرده باشم، بحثم را با يك مثال هنري شروع مي‌كنم. این مثال را البته خیلی به اختصار مطرح می کنم، ولي فكر مي‌كنم توجه به آن مي‌تواند مقداری به ما كمك بكند تا بهتر بتوانم عرايضم را براي دوستان عزيز توضیح دهم.

اصطلاحي در نقد ادبي و نقد سينما وجود دارد به نام ژانر. ژانر معمولاً به يك نوع طبقه‌بندي در ميان داستان‌ها يا فيلم‌ها اشاره مي‌كند كه بر اساس روايت آن داستان یا فيلم صورت می گیرد. البته در ساير رشته‌هاي هنري هم اين معیار طبقه بندی به كار گرفته مي‌شود. مثلا مي‌گويند ژانر فيلم‌هاي پرحادثه، جنايي، رمانتیک يا تراژيك. يكي از ژانرهاي فرعي، ژانر فيلم‌هاي تخيلي است. در فيلم‌هاي تخيلي يك ژانر وجود دارد كه ژانر فرعي است و مربوط به داستان‌هايي است كه قهرمانان آن از يك زمان و مکان به زمان و مكانی ديگر پرتاب مي‌شوند. مثلاً فرض كنيد يك سامورايي (دلاوران قديم ژاپن) به عللی به یکباره از سيصد چهارصد سال پيش، به زمان حال پرتاب شده و خود را در فضاي يك شهر پيشرفته و مدرن آمريكايي مي‌بيند. این يكي از ژانرهاي پرجاذبه و پر وسوسة فيلم‌هاست. در اين جا يك قهرمان جاي خودش را از نظر زمان و مكان عوض مي‌كند و به دليل اين كه وارد فضاي نويني شده، با حوادث غيرعادي روبرو مي‌شود و به دلیل فضايي که در آن قرار گرفته، براي فهم نشانه‌ها مانند علامت ها، ساختمان‌ها، فرهنگ، اخلاق و سلوك اين جامعه، دچار مشکل می شود و براي همين تا موقعي كه خودش را با اين مسئله تطبيق دهد، ممكن است هزاران حادثة تراژيك و بد يا خنده‌دار براي او اتفاق بيفتد. مثلاً شبيه آنچه حالا به مزاح مي‌گويند كه فلانی از بيست سال پيش سکوت داشته و از سي سال پيش يك دفعه پرتاب شده به فضاي موجود فعلي و طبيعتاً اين فرد نمي‌داند چگونه با نسل سومي‌ها و با مردم صحبت بكند و مشكل پيدا مي‌كند.

موقعي كه انقلاب پيروز شد، به دليل نبود سازماندهي قبلي كه افرادي را براي برخورد با وضعيت‌ جديد بپروراند، تمام شخصيت‌ها و افرادي كه موقعيت جديدي پيدا كردند، در نظام و جامعه جديد (هم از موافقين و مخالفين) يك منزلت جديد پيدا كرده و شاخص و در جامعه مطرح شدند. اغلب اين چهره‌ها به دليل ناگهاني بودن و سرعت بسيار زياد پيروزي انقلاب و اتفاقاتي كه در عرض يك سال انقلاب اتفاق افتاد و ما را به آن نقطه رساند، آمادگي برخورد با مسائل جامعه جديد را نداشتند. بعضي‌ها روحية روستايي داشتند، بعضي‌ها روحية خيلي قديمي داشتند و بعضي‌ها زمان پيروزي انقلاب و آن وضعيت و تضادي را که در کشور و جهان اتفاق افتاده بود با وضعيت‌ دوره‌های بسيار قديمي مقايسه مي‌كردند و نتايج غير عادي مي‌گرفتند. یادمان هست كه آن موقع، اوايل انقلاب یکی از مناقشاتی که خيلي شدت گرفت، بحث دربارة مصدق و كاشاني بود. بعضي‌ها تصور می کردند كه درست همان مسائل آن زمان هست كه دارد تكرار مي‌شود. در ميان گروه‌هاي چپ و ماركسيست هم همين قضيه بود. بعضی از آنها هم در طبقه‌بندي خودشان براي تحليل اوضاع، گاهي كشور را با كشورهاي آمريكاي لاتين اشتباه مي‌گرفتند. بعضي‌ها وضعيت انقلاب (مخصوصاً يك سال اول) را با يك سال قبل از پيروزي حزب كمونيست در شوروي مقايسه مي‌كردند، و مانند آن. عدة کمی بودند كه در آن موقعيت، شرايط را آنچنان كه بود درك بكنند و به معناي واقعي معاصر باشند. علائم را به خوبي دريافت كنند، اتفاقات را به خوبي تجزيه تحليل كنند، مشكلات را به خوبي طبقه‌بندي بكنند و بدانند كه نظام جديد و جامعة ايراني با چه مسائلي روبروست. خود اين همزماني و خود اين معاصر بودن به معناي واقعي و يا درك زمان و مكان، نكتة بسيار مهمي بود كه مي‌توانست بين اشخاص برجسته و مطرح آن زمان كه يا بر حسب اتفاق يا به هر دليل به جلو رانده شده بودند و شاخص شده بودند اهميت داشته باشد.

شهيد بهشتي جزو معدود كساني است كه از يك فضاي قديمي به فضاي نو پرتاب نمي‌شد. او خودش را در محيطي مي‌يابد كه اهميت مسائل را خوب درك مي‌كند، مشكلات را می فهمد، سختي‌ها را مي‌بيند و در عين برخورداري از ارزش‌هاي سنتي و قوة اجتهاد در اين زمينه، يك نگاه مدرن و نو نسبت به مسائل موجود جامعه دارد. وسعت مسائلي كه ايشان در اول انقلاب به آن مي‌پردازد حيرت‌آور است، گرچه قبل از انقلاب هم ايشان به مسائلي پرداخته كه همة آنها يك نوع نگاه نو نسبت به مسائل اسلامي و مسائل جامعة ما را نشان مي‌دهد. بحث‌هاي ايشان در مورد ربا، جامعه و مانند آن يا كلاس‌هايي كه داشتند، باعث شده بود که قبل از انقلاب به عنوان يك روحاني بسيار پيشرو مطرح مي‌شدند. در عين حال هيچ كس در تقوا، در اجتهاد و عمق ايشان در علوم اسلامي شك نداشت. در عين حال که يك چنين چهره‌اي داشتند، ولي بروز و ظهور نگاه و ديد ايشان نسبت به مسائل گوناگون بعد از انقلاب است كه خودش را نشان مي‌دهد. پهنه‌اي كه ايشان در آن زمان در آن اظهار نظر كرده يا فعال بوده همین امروز هم براي ما حيرت‌آور است، چرا كه بعدها و بعد از بوجود آمدن مديريت‌هاي جديد و پخته شدن نيروهاي انقلابي و تقسيم كاري كه صورت گرفت، ديگر اين مسئله چندان به نظرمان مهم نمي‌آيد، چون آن حالت بحراني اول انقلاب را نداريم. ايشان در رابطه با مسائل اقتصادي، دربارة حساس‌ترين مسائلي كه جامعة ما با آن روبروست نظر، راه حل و پيشنهاداتي دارد و افراد را تشويق و تحريك مي‌كند که در آن زمينه‌ها كار بكنند. از مسائلی مانند بانكداري، بيمه، توليد، تورم و بيكاري تا مسائلي كه مي‌تواند براي يك نظام نوپا در حال انقلاب و حالت ويژه، اهميت فوق‌العاده‌اي داشته باشد و عدم توجه به آنها مي‌تواند مشكلات اساسي ايجاد بكند.

در این زمینه می توان به توجهي كه ايشان به مسئلة مديريت داشت اشاره کرد. يادتان هست که در اول انقلاب، بحث مكتب و تخصص يكي از مهمترين مسائل مناقشه برانگیز بود. سؤال این بود كه آيا اگر فرد مكتبي باشد كافي است یا اگر تخصصي داشته باشد كافي است، اين دو را با هم بايد داشته باشد و نظاير اينها. نظرياتي كه ايشان در اين زمينه دارند در همان موقع بسيار كارگشا بود و اين موضوع را به عنوان موضوعي براي بحث در حزب چند بار انتخاب و بحث و گفتگو كرد و راه گشود.

در زمينه مسائل سياسي هم همين طور. شناخت ايشان نسبت به روابط بين‌الملل و سياست خارجي واقعاً در كشور ما يك استثناء بود. يادمان نمي‌رود که در اول انقلاب ملاقات‌هاي وسيعي با شخصيت‌هاي خارجي و ارتباطاتي كه در اين زمينه داشتند. مي‌شود گفت كه سياست خارجي ما با نگاهي كه ايشان داشتند و تجربياتي كه ايشان انتقال دادند در كشور ما شكل گرفت. در مورد مسائل داخلي هم همين طور. نمي‌خواهم در حوزه مسائل سياسي داخلي زياد بحث بكنم. بيشتر شماها، حداقل بخشي از دوستاني كه در اينجا تشريف دارند مي‌دانند كه چه فضاي پيچيده‌اي داشتيم: جامعه‌اي در حال غليان و اوج به اصطلاح دگرگوني‌ها و تغييرها و وضعيت پيچيدة بسيار شديد. انقلاب دوستداراني داشت و گروه‌هاي مختلفي در سطح جامعه فعال شده بودند. از گروه‌هايي كه بعداً دست به جنايت زدند و آدم‌كشي كردند تا افرادي كه به اصطلاح ضد دين بودند تا نيروهاي اسلامي كه با هم ديگر اختلاف نظر داشتند. در تمام اين‌ موارد ايشان به عنوان يك شخصيت تأثيرگذار و جهت دهنده و راه‌ گشا براي نظام كار كرد.

اين كه ما ببينيم حضرت امام رحمه الله عليه از ايشان به عنوان اینکه به تنهایی يك ملت بود، نام مي‌برد شايد ناظر به همين قضيه و همه جانبگي ذهن ايشان باشد نسبت به مسائل گوناگون. در زمینة مسائل فرهنگي و اجتماعي هم همين طور بود و می‌توان نمونه‌هاي بسيار زيادي ارائه داد كه نشان دهندة حدت ذهن و دقت ايشان به زمانه بود. ايشان مزايا و برجستگي‌هاي فراواني داشت و شايد بشود گفت كه يكي از بزرگترين برجستگي‌هاي ايشان، آگاهي ايشان از زمان و مكان بود. ما ممكن است همين الآن هم افراد زيادي را در كشور پيدا كنيم که داراي فضل و دانش فراوان باشند ولي حساسيت‌شان نسبت به مسائل زمان و مكان كم باشد. مجتهدانی در حوزه و يا اساتيدي در دانشگاه‌ها پيدا كنيم که اینطور باشند. قبل از انقلاب هم افراد كمي در نيروهاي مذهبي بودند كه چنين حسي را داشتند و نسبت به زمانه آگاهي داشتند. بعد از انقلاب هم باز اينگونه نيروها كم بودند و بعداً این بینش گسترش پيدا كرد و مي‌توانيم بگوییم در صدر آنها شهيد بهشتي بود.

رويكرد شهيد بهشتي به مسئلة حزب را از اين زاويه بايد نگاه كرد؛ يعني فردي كه آگاه به مسائل و مشكلات زمانه است و مي‌داند كه در چه نقطه ای از جغرافياي سياسي ايستاده، با چه مسائلي روبروست و با چه جامعه‌ و نظامی روبروست. اين رويكرد، رويكردي از آن قبيل نيست كه فردي در موقعيتي جديد قرار بگيرد و بخواهد عده‌اي با هم ياری و دوستي پيدا بكند تا به قدرت برسد يا از خودش دفاع بكند. اگر نحوة برخورد ايشان را با حزب نگاه كنيد، تشكيلاتي كه طراحی مي‌كند، پيش‌بيني‌هايي كه در رابطه با حزب دارد و رهنمودهايي كه در اين زمينه دارد و خود نیز روز به روز بیشتر در اين زمينه تلاش مي‌كند، خواهيم ديد كه ايشان در مورد اين مسئله يك رويكرد بسيار نو و پيشتازانه دارد. البته اين برخورد پيشتازانه به هيچ وجه نافي استفادة ايشان از امكانات و تجربيات بومي و ارزش‌هاي ديني و اسلامي نيست، بلكه هنر ايشان در گذاشتن بسياري از اين جنبه‌هاي گوناگون در كنار هم هست و قدرت تأليفي ايشان در اين زمينه واقعاً حيرت‌آور است.

من براي اين جلسه كه يقيناً سخنران‌هاي بسيار آگاه و دانشمندي فكر كرده اند و صحبت خواهند كرد، جملاتي از ايشان انتخاب كرده ام و آنها را توضيح مي‌دهم، با اين اميد كه انشاءالله با بحث‌هاي ديگري كه خواهد شد بتوانیم براي تجربيات كنوني و استفاده‌اي كه در شرايط فعلي از آن فضا بشود كرد، نوري به آن نقطه، آن فراز و آن سال‌ها بيندازيم، البته اگر گناه نباشد كه بخواهيم از گفتمان حاكم بر اول انقلاب، در شرايط فعلي استفاده بكنيم و اين را به عنوان يك نگاه به عقب و عقب گرد به حساب نياوريم.

اولين جمله‌اي كه مي‌آورم، نکته ای است که ايشان در يكي از سخنراني‌ها اشاره مي‌كنند و بسيار اساسي است. آن نکته اين است كه معمولاً احزاب سياسي، حتي تشكيلات نظامي، از روز اول كه بوجود مي‌آيند با انگيزه رسيدن به قدرت به بوجود مي‌آيند. اين را توضيح خواهم داد. بعد اشاره‌اي به وضعيت جامعة ما مي‌كند و فداكاري هایی كه در راه انقلاب كردند و روحيه‌اي كه بر آن حاكم است و بلافاصله مي‌گويد براي نسل نوجوان ما، تشكيلات سياسي و نظامي و اجتماعی، انگيزة قدرت طلبي تداعي نمي‌كند، بلكه براي این نسل، آن تشكيلات با انگيزة خدمت و فداكاري و جانبازي در راه يك آرمان و هدف را تداعي مي‌كند و بلافاصله، وظيفة تشكيلات را دو قسمت مي‌كند. در جاي ديگر دایم به اين اصل رجوع مي‌كند و تأكيد مي‌كند كه حزب جمهوري اسلامي براي چنگ زدن به قدرت به وجود نيامده، گرچه در موقعيتي كه خلأ باشد و خدمتگزاران ديگري نباشند، حزب در آن موقع وارد قدرت هم مي‌شود كه به آن اشاره خواهم كرد.

باز در جايي ديگر مي‌گويد به هر حال در فرهنگ اجتماعي ما، حزب معمولاً با يكي از اين دو مفهوم و معني تداعي دارد: يكي قدرت و دیگری خدمتگزاري. در ميان عدة‌ زيادي، حزب با اين كه گروهي قدرت طلب دور هم جمع شوند تا به قدرت و حكومت برسند و وقتي هم به قدرت رسيدند نزديكان و دوستان و هم پالكي‌هاي خودشان را در آن تشكيلات به مقام و قدرت برسانند، تداعي دارد. براي گروه ديگر، داشتن حزب به این معناست که انسان‌هايي كه فهميده‌اند براي مبارزه با فساد و تحقق بخشيدن به آرمان‌هاي عالي بشري الهي بايد به يكديگر بپيوندند و متشكل شوند و به منظور تشكل بيشتر نيروها در راه تحقق سريع‌تر آرمان‌ها، حزب و تشكيلات به وجود آورند. ایشان بر اين دو راه دائم تأكيد مي‌كنند. بعد اشاره مي‌كنند به يكي از صحبت‌هاي خودشان با يك فرد مراكشي كه با ايشان ملاقات كرده و در آنجا او دربارة حزب جمهوری اسلامی سؤال می‌کند و ایشان در پاسخ، اين دو تا نگاه را شرح مي‌دهد و به او مي‌گويد حزب جمهوري اسلامي، شخص من و دوستان ما، طالب و خواهان در دست گرفتن قدرت هستند اما در شكل دوم، يعني در شكل خدمتگزاري و در وجود خلاء و ادامه می دهد براي اين كه ما که آغاز كننده و اعلام كنندگان اين تشكيلات هستيم عملاً به مردم اثبات كنيم كه واقعاً چنين نيتي داريم، بنا داريم از قبول هر سمت قدرت آفرين خودداري كنيم، مگر وقتي كه به صورت يك واجب مطلق عيني از طرف جامعه و رهبري جامعه به دوش ما گذاشته شود. اين يك بحث ديگر است. وگرنه، تا آنجا كه كسي ديگر وجود دارد كه اين قدرت را در دست گيرد و اين خدمت را انجام دهد، ما به او اولويت مي‌دهيم تا درس عملي باشد.

اين شیوه ای بود كه ما در صدر انقلاب بارها در ایشان مشاهده كرديم و به نظر نمي‌آيد كه گذشت سي سال از انقلاب هنوز اين درس را براي ايجاد التيام در شكاف‌هايي كه در جامعة ما بين گروه‌هاي سياسي به وجود آمده، كهنه كرده باشد. باز به جملة ايشان برمي‌گردم: «هدف همة كساني كه در اين حزب آمده‌اند و خواهند آمد اين است كه بگوييم مي‌شود انسان براي ايجاد زمينه‌هاي در دست گرفتن قدرت تلاش كند، اما نه در دست خودش، بلكه در دست گروهي كه با عزم خدمت با يكديگر متشكل شدند.»

دنبالة اين بحث مربوط به يكي دو سخنراني از ایشان است كه من جملاتي از آن انتخاب كرده-ام. در این سخنرانی‌ها، ایشان نكتة بسيار با اهميتي را مي‌گويد كه باز هم مي‌شود آن را براي شناخت بعضي از مشكلات و نارسايي‌هايي كه داريم انتخاب كرد. ايشان عنوان مي‌كنند كه: «يك تشكيلات معمولاً كار خودش را با آموزش و سازندگي تشكيلاتي و كلاس‌ها و حوزه‌هاي سازنده در ابعاد عقيدتي و آگاه كننده در زمينه‌هاي ايدئولوژيك و سياسي و تمرين دهنده در ابعاد معنوي و اخلاقي آغاز مي‌كند و جلو مي‌برد. این قسمت اصلي فعاليتهاي تشكيلات آنهاست و به طور طبيعي مستلزم آن است كه تشكيلات، قسمت اعظم توانش را روي بيان مواضع ايدئولوژيك متمركز كند.» اين صحبت را باز مي‌كند: «بعد وقتي تشكيلات مايه‌دار و مستقر شد و مورد قبول جامعه قرار گرفت، سراغ اين مي‌رود كه در سرنوشت سياسي جامعه‌اش حضور مؤثر پيدا كند و بگويد حالا كه ايدئولوژي من، بينش اجتماعي و سياسي من ، به عنوان يك نهاد اجتماعي مورد قبول بخش عظيمي از جامعه است، پس مي‌توانیم در ساختن آيندة جامعه، نقشی مؤثر داشته باشیم. در آن موقع است كه اعضای حزب به مقدار قابل ملاحظه‌اي به اموری از قبيل انتخابات، روي كار آمدن دولت، تهيه برنامه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، اجرايي و آموزشي مبادرت خواهند كرد. ایشان بحث اولويت ايجاد گفتمان بر گرفتن قدرت را مطرح مي‌كنند نه در دست گرفتن قدرت و بعد ساختن گفتمان متناسب برای اين قدرت. بحث ساختن يك حزب و تشكيلات را براي رسيدن به يك دولت صالح مطرح مي‌كند نه ساختن يك دولت و بعد احزابي را دور و بر آن دولت و براي حمايت از آن با هر انگيزه و با هر سياستي تشكيل دادن. اين دو، دو راه كاملاً مختلف است. البته مي‌شود گفت اين فكر، فكر پنجاه و هفتي است، ولي گمان مي‌كنم از آن فكرهايي است كه مي‌تواند و ارزش آن را دارد كه به طور دایم سرلوحة توجهات نيروهاي سياسي قرار بگيرد.

ايشان بحثي دارند كه باز هم امروزه خيلي به درد ما، نيروهاي اسلامي و گروه‌هاي سياسي مي‌خورد كه متأسفانه يك نوع شكاف و اختلاف در بين آن‌ها هست. ولي مطلبی که می خواهم بخوانم چيزي است كه در اول انقلاب بود و تبليغ مي‌شد و بر اساس آن عمل مي‌شد. اگرچه صد در صد موفق نبود، ولي موفقيت بسيار بزرگي در سطح توده‌هاي ميليوني مردم و در ميان گروه‌هاي اسلامي معتقد داشت:

«يكي از كارهايي كه ما داريم و در روزنامة جمهوري اسلامي منتشر مي‌شود، مواضع ما است که در آنجا نظرمان در رابطه با گروههای دیگر را بطور مشخص گفته‌ايم. ما در برابر گروه های مسلمان معتقد فعال مخلص در خط امام رابطه برادرانه داریم.»

این يكي از شعارهايي بود كه كسي نمي‌توانست اول انقلاب از آن تن بزند و يك نوع مراقبت و مدارايي بين نيروهاي حزبي، گروهي و گروه‌هاي رقيب مسلمان وجود داشت. كافي بود كه يك علامتي نشان داده بشود كه كسي اين طوري عمل نمي‌كند و خلاف آن اعتقادي كه ريشة شرعي و ريشه در مصلحت‌هاي عمومي جامعة ما دارد و براي قوام آمدن و پيشبرد انقلاب نقش دارد تن بزند و در جامعه مفتضح بشود:

«ما در برابر گروه‌هاي مسلمان معتقد فعال مخلص در خط امام، رابطة برادرانه داريم و هر گونه رابطة رشك آميز نسبت به اين گروه‌ها را گناهي بزرگ و تباهي‌آور مي‌دانيم.»

بعد سراغ گروه‌هاي ديگر مي‌رود كه برخورد با آن گروه‌ها را باز هم با سعة صبر مطرح مي‌كند تا برسد به گروه‌هايي كه با مبارزة مسلحانه، در مقابل نظام قرار مي‌گيرند كه آنجا هم مي‌گويد باید با آنها برخورد قانوني بايد صورت بگيرد. در اينجا باز ايشان تلاش مي‌كند در سطح مردم و ملت و گروه‌هاي سياسي، هر نوع تداعي جنگ قدرت بين نيروهاي مذهبي را از بين ببرد. اگر انقلاب اسلامي در كشور پايدار شد و عمق و گسترش پيدا كرد، به دليل وجود چنين روحيه‌اي در اول انقلاب بود.

ايشان در يك تقسيم‌بندي ديگري كه با اين موضوع هم ارتباط پيدا مي‌كند، سه مشخصه مطرح مي‌كند كه يكي در رابطه با حزب جمهوری اسلامی است که كه بحث حضور مكتب و اسلام و فقيهان را درآن مطرح مي‌كند. اما مشخصه های دوم و سوم را كه اهميت فوق‌العاده‌اي دارد و با بحث‌هايي كه ‌كردم ارتباط دارد، با تأکید بیشتر خدمت دوستان عرض مي‌كنم.

مشخصة دوم اين است كه حزب باید تشكيلاتي باشد متعلق به همة مردم؛ جوان، پير، زن، مرد، شهري، روستايي، كارگر، پيشه‌ور، مهندس، پزشك، معلم، دانش‌آموز، دانشجو و روحاني. یعنی تشكيلاتي که خود نماد همگاني بودن تودة بپاخاسته در مبارزه باشد و به همة قشرهاي اجتماعي متصل و مرتبط باشد. تركيب شوراي مركزي حزب جمهوری اسلامی دقيقاً بازنماي چنين نگاهي است؛ چيزي كه هيچ كدام از گروه‌هاي سياسي ديگر، چه ‌آنهايي كه اسلامي بودند چه آنهایی که غير اسلامي بودند؛ بعدها نتوانستند آن را دوباره تكرار بكنند. در شوراي مركزي و بعد در گروه‌هاي شهرستان ها، معلم بود، استاد دانشگاه بود، دانشجو بود، زن بود، مرد بود، روحاني بود، جوان بود، پير بود، و همه دور هم بودند. البته چنين شورايي را تشكيل دادن و تشكيلاتي بر اساس آن بنا كردن، كار خیلی سختي بود. چه بسا نارضايتي ها و ناراحتي‌هايي را هم در ميان دوستان شورای مرکزی و ديگر بزرگواران آن مجموعه ايجاد مي‌كرد که چرا ما نباشيم و فلاني باشد یا چرا فلاني نباشد. وقتي يك كارگر وارد شورا مي‌شد، معناش اين بود كه به همان نسبت از افراد شاخصي كه ممكن بود حالا به حق يا ناحق اعتقاد داشته باشند كه در شورا باشند، كم مي‌شد. ولي ايشان در اين مسير ايستاد. همچنين در تقسيم بندي‌هايي كه در تركيب داخلی حزب وجود داشت، گروه‌هاي گوناگون دیده می شد مثل بخش اصناف، بخش دانشجویی، بخش كارگري و مانند آن كه بعدها از درون تك تك این بخش ها، نهادهايي شکل گرفت و از آن طريق به انقلاب كمك كردند و هنوز هم كمك مي‌كنند.

در اينجا نكته‌اي هست كه باز هم به «در زمان و مكان بودن» شهيد بهشتي برمي‌گردد و آن اين كه ايشان تصور روشني از مفهوم «ملت» داشت. ملت معنايش اين نيست كه عده‌اي از هم سن و سال‌هاي خودمان، يا كساني كه با هم منافع مشترك داريم و با هم تجارت و كار مي‌كنيم يا هم صنف و هم شغل هستيم جمع بكنيم و به اين جمع چنان نگاه كنيم كه به كل ملت نگاه مي‌كنيم. در ملت جوان هست، مرد هست، زن هست، كارگر هست، فقير هست، غني هست، افراد گوناگونی هستند و اين نگاه به سادگي به دست مديران جمهوري اسلامي نيامد و هنوز هم ما در اين رابطه مشكل داريم. گاهي ديده‌ايم كه عده ای از نيروي سياسي خوب، حتي با اعتقادات عالي، دور هم جمع مي‌شوند، شعارهايي دارند، اعتقاداتي دارند و به شيوة خاصي عمل مي‌كنند و تمام ملت را در خودشان خلاصه مي‌بينند. اینها نمي‌توانند بازوانشان را آن چنان گسترده بگيرند كه قشرهاي بيشتري را در زمرة نيروهاي خودشان جای بدهند. این يكي از بزرگ‌ترين مشکلاتی است كه دچار آن هستيم. ايده‌ و آرزويي كه ايشان براي حزب داشت و در اين زمينه اقدام عملي هم كرد و قدم‌هاي روشني در اين زمينه برداشت اين بود كه خود اين حزب، بخشي و برشی از جامعه به همان شكلي باشد كه هست، البته با خط دهي و روشنگري كه در حزب صورت مي‌گرفت و آن آموزشي كه در صدر صحبتم به آن اشاره‌ كردم تا اعضاء را به لحاظ ايدئولوژيک ارتقاء بخشد، نگاه وسيع‌تري پيدا بكنند و در قبال مسائل جاری خيلي حساس باشند.

خب اين هم يكي از نكات مهمي است كه وجود داشت. براي كساني كه حوصله داشته باشند يك كتابي از گروه‌هاي چپ ماركسيستي هست که كتاب خواندني‌ای است: «شورشیان آرمان‌خواه». از نويسنده‌اي كه از همان گروه‌هاست. كتاب بسيار مستندي است. گروه‌هاي گوناگوني را شرح مي‌دهد كه بخش قابل توجهشان متعلق به قبل از انقلاب هستند. عليرغم اين كه آمار هم می‌دهد اما در جايي يك قضاوتي دارد و می‌نویسد تمام اين احزاب که شعار حمايت از قشر كارگر مي‌دادند و خودشان را نمايندة به اصطلاح آن قشر و آن طبقه مي‌دانستند و تلاششان براي حكومت كارگران بود و امثال اينها، در مجموع تركيب شوراها و گروه‌هايشان وجود كارگران نزديك به صفر بود. در بعضي كه اصلاً چنين چيزي هم نبود. این وضعيت گروه‌هاي چپ بود.

من نمي‌خواهم فقط از آنها انتقاد بكنم و بگویم گروه‌هاي اسلامي هم از اين نوع مريضي مبرا هستند. همان طور كه اشاره كردم چه بسا دسته‌هایی را دور هم جمع مي‌كنيم که هم فكر هستيم، ولي آن چنان به آن دسته نگاه مي‌كنيم كه گويي همة ملت را همين‌ها تشكيل مي‌دهند و در نتيجه، از تنوع مسائلي كه در كشور هست غافل مي‌شويم و مشكلاتي ايجاد مي‌كنيم. چه بسا بخش قابل توجهي از معضلات ما در رابطه با سياست‌هاي اقتصادي، سياست‌هاي داخلي و سياست‌هاي خارجي معطوف به اين قضيه باشد كه ما درك روشني از ملت، گوناگوني آن و زيبايي اين گوناگوني نداريم.

خصوصيت سومی که ایشان مطرح می کنند اين است كه: «حزب در عين حال كه مي‌كوشد تا هر چه مي‌تواند وسيع‌تر، گسترده‌تر و فراگيرتر باشد، انحصار طلب نباشد.» به نظر مي‌آيد همة مسائلي كه ايشان مي‌فرمايند نه تنها براي حزب كه براي جامعة ما هنوز اهميت داشته باشد تا دوباره به آنها رجوع كنيم.

«يكي از اصول تشكيلاتي در حزب جمهوري اسلامي كه در جزوه‌هاي آموزشي منتشر شدة آن آمده و اخيراً هم يك جزوة خاصي تكامل يافته‌تر از آن براي انتشار در دست تنظيم است، آن است كه حزب جمهوري اسلامي مجموعه‌اي است از عناصر معتقد به اسلام و معتقد به مبارزه كه (دقت كنيد) پاسدار ارزش‌هاي عالي اسلامي باشند، متعلق به ارزش‌ها باشند به طوري كه براي هر كاري، هرسمتی و هر مسئوليتی بگردند ببينند چه كسي صالح‌ترين است. اين فرد صالح‌تر مي‌خواهد رسماً عضو اين تشكيلات باشد، مي‌خواهد نباشد.»

به نظر مي‌آيد اين توصيه و اين نصيحت بيست، سي سال گذشته را مي‌شكافد و پيام خودش را به عنوان يك مسئله روز و حساس و در آستانة انتخابات پیش رو، به ما مي‌رساند. بعد ايشان عنوان مي‌كنند: «اين حزب نه انحصار طلب و نه قدرت طلب و نه محو كنندة ساير احزاب و گروه‌هاي سياسي اسلامي است. ما هر گروه سياسي اسلامي ديگر كه مؤمن و درست كار و صديق به انقلاب و رهبري انقلاب وفادار باشد، گروه برادر مي‌ناميم و مي‌دانيم و با اين گروه‌ها مسابقه مي‌گذاريم. مسابقه بر سر چه؟ آيا مسابقه بر سر قدرت؟‌‌ حاشا، مسابقه بر سر تقديم بهترين خدمت به ملت. اين مسابقه، مسابقة قرآني است که مي‌فرمايد: «فاستبقوا الخيرات و الي‌الله مرجعكم جميعا»، در راه نيكي‌ها و خيرات با يكديگر مسابقه بگذاريد. من در اينجا به عنوان يك فرد در اين سازمان اسلامي سياسي اعلام مي‌كنم كه ما با همة گروه‌هاي مسلمان مؤمن برادرانی هستيم كه مي‌خواهيم در خط اصيل اسلامي و در مسابقة مثبت خدمت به خلق براي رضاي خالق گام برداريم.»

در مجموعة سخنان ايشان در مورد تشكيلات، ما به اين درس‌ها و به اين خط مشي‌ها فراوان برخورد مي‌كنيم که بعضي‌ از آنها مهم و بعضي‌ از آنها كمتر مهم هستند ولی همة آنها ارزش آن را دارند كه دوباره ارزيابي بشوند و به نقد و بررسي گذاشته شوند. اینها ارزش آن را دارند كه به نسل‌هاي جديد معرفي بشوند، هم براي راه و يافتن راه و هم براي فهم آن چيزي كه در اول انقلاب گذشت و هم فهم اين مسئله كه چرا نام شهيد بهشتي آن چنان قدسي و مقدس براي ملت ما باقي ماند و هنوز كه ما بیست و هفت سال از آن زمان و شهادت ایشان فاصله گرفته ایم، باز نام ايشان می‌تواند به هيجان آورنده و بسيج كننده همة نيروهاي مؤمن و مخلص باشد. انشاءالله خداوند همة ما را از بهشتي و بهشتيان قرار بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها
  • علی

    کار قشنگی کردید . . .

  • نصرت الله همتی

    شهید بهشتی مسیر انقلاب بود لذا گوش کردن به فرمایشات ایشان و عمل به آنها هدایتگر وچراغ راهنمای جوانان امروز است با شهادت او تابلوی هدایت انقلاب از مسیر اصلی خود دور شد وچشم همه امیدواران به انقلاب به تاریکی گرائید روحش شاد وراهش مستدام باد

  • رضا

    درود بر شهدای ولایتمدار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    مرگ بر منافق و فتنه گر

  • buy sustanon

    بی همتا موضوع، آن است که بسیار برای من جالب است)))) با تشکر تیم http://www.beheshti.org

  • web promotion

    من بدون شک به افزایش اذعان به وسیله ای برای درک برای همه مشارکت با شکوه ما شده اند به نمایش در http://www.beheshti.org آرزوی. بهم زدن به اینترنت بزرگ شدن من حق دور با استراتژی های بزرگ معروف شده است برای رفتن با دوستان و همچنین خانواده من. ما را نشان می دهد که بسیاری از ما بازدید کنندگان اساسا شده اند بدون شک وجود داشته باشد در روستای آشکار با مردم واقعا بیشتر رقیق نشده با تذکرات سودآور مقدس است. ما احساس می کنیم در واقع مدیون به صفحات وب خود را به عنوان رفتار بی باک بنابراین بیشتر در برخی بیشتر جشن فوق العاده دقیقه یک جرم در اینجا تشخیص داده است. ما دوباره برای تمام جزئیات.

  • glass insulators value

    حالا من خوشحالم که متوجه شدم http://www.beheshti.org ، دقیقا به اطلاعات مناسب که می خواستم!