مهدی خلجی
محمد بهشتی کمابیش شخصیتی است ناشناخته. هنوز معلوم نیست در هفتم تیرماهِ ۱۳۶۰ چه کس یا گروهی دستور انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی را صادر کرد. هدف اصلی آن انفجار بیتردید بهشتی بود، اما دهها تن دیگر نیز در آتش و آوارِ انفجار سوختند و شکستند. بر خلاف تبلیغات جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین خلق ایران هرگز مسئولیت این انفجار را به عهده نگرفت. به عکسِ بسیاری ترورهای دیگر در سالهای نخستین پس از انقلاب هیچ سازمان یا گروهی مسئولیت این انفجار را نپذیرفت.
بهشتی شخصیتی نیرومند و مؤثر داشت، ولی دشمناناش کمتر از دوستاناش نبودند. در میانِ هواداران آیت الله خمینی، هم دشمنانی سرسخت از جناح راست داشت هم از جناح چپ. هم مخالفان روحانی آیت الله خمینی از او نفرت داشتند هم شماری از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و امامان جمعه. گشودن پرونده او بسیاری رازها را فاش خواهد کرد؛ رازهایی که لزوماً حتا منتقدان امروزی جناح حاکم مشتاق آشکارشدنشان نیستند.
هنوز تاریخنگاران و پژوهندگان مستقل امکان کاوش درباره زندگی سیاسی کسانی چون بهشتی را ندارند.
تصویری که از بهشتی در ذهنها هست، ساخته خاطرههای دستکاریشده، سندهای مصادره شده به دست دولت و شیفتگیها و دلزدگیهاست. خانواده چنین کسانی نیز کمک به شناخت تاریخی آنها نمیکنند، زیرا خود رانتخوار تبلیغات دولتیاند. کسانی چون بهشتی محکوم به ناشناخته ماندن تا عصری دیگر و نسلی دیگر هستند.
تاریخسازی، در نظامهای خودکامه صنعتِ پیچیدهای است. تاریخ مدام نوشته میشود و در یکریز نوشته شدن از واقعیت بیشتر فاصله میگیرد. هرچقدر خودِ نظامِ خودکامه انحطاط سیاسی و سنگوارگی ایدئولوژيک بیشتری مییابد، روایتهای تاریخی یا تاریخسازیهایش هم منحطتر، دگردیسهشدهتر و فرسودهتر میشوند.
تبلیغات سالیانه جمهوری اسلامی درباره بهشتی به تماشای اجباری مکرر و ملالآور رژه سربازانی شلخته بدل شده است. پس از مدتی هرچه بیشتر نام و عکس او بیشتر تکرار میشود، رغبت گوشها برای شنیدن چیزی دربارهاش کمتر میشود. در نتیجه، وظیفه بخشی از تبلیغات جمهوری اسلامی، پرگویی برای فراموشاندن است.
بهشتی یکی از شالودههای نظام ولایت فقیه است. باید به پستوی خاطره جمعی پس رانده شود. در آفتاب انداختناش نظام ولایت فقیه را به دشواری میاندازد؛ همچنین همه کسانی را که هنوز میان نظام ولایت فقیه و شخص ولی فقیه فاصله میگذارند. شناخت تاریخی بهشتی به معنای تقدسزدایی از خود جمهوری اسلامی است
خانواده چنین کسانی نیز کمک به شناخت تاریخی آنها نمیکنند، زیرا خود رانتخوار تبلیغات دولتیاند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
زهی انصاف!!!
امکان نداره آقای خلجی این مقاله رو از روی جهل و ناآگاهی نوشته باشه.بلکه به خاطر مخالفت فکری ای که با مرحوم بهشتی داره اعمال سلیقه و سانسور مفتضحانه ای درباره ایشون کرده.خصوصا درباره فرزندان که چنین دروغ فاحشی نسبت داده.
هر مقاله ضعیف و انکاری که محققانه و روشنفکرانه نیست.به گمانم بهتره سایت بنیاد دقت بیشتری در انتشار مقالات به خرج بده.اول به دلیل اینکه چون این سایت مرجع هست باید سطح کیفی مقالات بالا باشه.ثانیا جلوی سواستفاده های احتمالی دوست نما ها یا دوستان نادان(با اعمال فیلترینگ و بهانه کردن مقالات) یا افراد مغرض که کینه ی تاریخی از دکتر بهشتی دارند و یا جوانانی که به علت تبلیغات نادرست شناختی از ایشون ندارند گرفته بشه.چون ممکنه گفته بشه من فلان موضوع رو در سابت رسمی بهشتی دیدم پس درسته(هر چند این حرف منطقی نیست)
با سلام و ادب و سپاس از توجه و دقت شما.
سایت بر اساس سیره شهید دکتر بهشتی و اعتنا و اعتقاد به آن ، نیز برای عمل به موازین عملی و روشن آزادی بیان و عقاید در اسلام و همچنین تامین شرایط لازم بیان مخالفان در حد وسع و ظرفیت ، اقدام به نشر مطالب و مدعیات مخالفان و منتقدان شهید بهشتی و سایت نشرآثار ایشان خواهد کرد تا زمینه ای برای تمرین هرچه بیشتر تحمل مخالفان و منتقدان خود، بدون مجامله و تعارفات زبانی رایج فراهم آورده باشد.
امیدواریم هم مخاطبین دلسوز و نکته سنج سایت و هم مخالفان و منتقدان آن و نیز دوستان دیگر، به چگونگی تمرین این مسئله و افزایش صبر و ظرفیت در برابر مخالفان خود عنایت لازم داشته باشند.