در روايات ما آمده است: «وقّاتون» دروغگو هستند كه وقت معيّن ميكنند كه چه موقع امام زمان7 ظهور خواهد فرمود. درست است كه كوشش ميكنيم جامعه يمان خيلي خوب شود، اما اگر در كار نهضت مان نقصي كوچك ديديم، نبايد دلسرد شويم. اتفاقاً يكي از معايب كوششهاي افراد انقلاب در زير لواي اسلام همين است كه غالب دوستاني كه در چارچوب اسلام كوشش ميكنند، در پي آن جامعه ي ساخته و پرداخته ي امام زمان7 هستند، غافل از اين كه آن جامعه در ظرف زماني همان وقت است.
مجموعه پرسش ها درباره امام زمان (عج)و پاسخ های شهید دکتر بهشتی به آنها، بخشی از پرسش و پاسخ های مباحث تفسیر قرآن ایشان را در بر می گیرد که مطابق سیره شهید بهشتی در پایان جلسات تفسیر قرآن ایشان صورت می گرفته است و بزودی توسط بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی و با عنوان «در مکتب قرآن» منتشر و به دست علاقمندان مباحث قرآنی شهید دکتر بهشتی خواهد رسید.
سؤال 1: مفهوم احاديثي كه ميگويد: ظهور امام زمان بعد از پرشدن جهان از ظلم و ستم خواهد بود، چيست؟
پاسخ: از نكتههاي جالب درباره ي امام زمان7 اين است كه ما از روايات اسلامي اين طور به دست ميآوريم كه ظهور امام نزديك است به قيامت، و از مجموع روايات اسلامي اين طور به دست ميآيد: بعد از آن كه بشر تمام تجارب و كوششهايش در ساختن جامعهاي پاك از آلودگيها انجام گرفت، ممكن است هر كدام از اين تلاشها، تنها با درصدي پايين به ثمر برسد و هيچ كدام با درصد بالا، چه برسد به صد درصد به ثمر نرسد، آن وقت است كه به صورتي غير عادي و فوق العاده و خارج از سنّتهاي موجود، با رهبري رهبر الهي موعود، جامعهاي ايده آل ساخته شود.
از اين بيان دو مطلب فهميده ميشود:
اوّل: مادام كه ما انسانها تلاش ميكنيم، بايد در پي جامعهاي ايده آل نباشيم. به تعبير ديگر، درست است كه كوشش ميكنيم جامعه يمان خيلي خوب شود، اما اگر در كار نهضت مان نقصي كوچك ديديم، نبايد دلسرد شويم. اتفاقاً يكي از معايب كوششهاي افراد انقلاب در زير لواي اسلام همين است كه غالب دوستاني كه در چارچوب اسلام كوشش ميكنند، در پي آن جامعه ي ساخته و پرداخته ي امام زمان7 هستند، غافل از اين كه آن جامعه در ظرف زماني همان وقت است. البته ما بايد از كوشش باز نمانيم، اما بدانيم كوششهاي ما جامعهاي بهتر از جامعه ي فعلي را خواهد ساخت، امّا آن جامعه ي صد درصد را هرگز نخواهد ساخت. پس به همين دليل، در نتيجه گيري از كوششها واقع بين باشيم نه خيال پرداز.
پس بايد از اين نقطه نظر اين نتيجه را بگيريم، امّا از نظر ديگر اين را بدانيم كه بشر دلش، قلبش و جانش در پي آن جامعه ي ايده آل است، اين بي جهت نيست و يكي از خواستهاي طبيعي ماست و ما بايد اين را غير طبيعي تلقي نكنيم. فقط اين خواست ما عيبش اين است كه به صورت طبيعي قابل تحقّق نيست، بايد معجزه آسا تحقّق پذيرد و چون ناموس الهي اين است كه زندگي بشر در دوران ممتدّ زندگي، بر محور نظام طبيعت و نظام عالي ميچرخد، بنابراين مادام كه قرار است اين نظام طبيعت بر سرِ كار باشد، جامعه ي امام زماني7 به وجود نخواهد آمد. امّا به راستي كي به وجود خواهد آمد؟ در آن ساعاتي از زندگي دنيا كه قرار است اين دور به سر رسد و دور ديگر جهان فرا رسد. اين، آن چيزي است كه فهميده ميشود از آنچه درباره ي جامعه ي ساخته شده به دست رهبر موعود در روايات اسلامي ما وارد شده است.
سؤال 2: جامعه ي زمان امام زمان ـ عجّل الله تعالي فرجه الشّريف ـ چگونه جامعهاي است؟
پاسخ: جامعه ي آنجا پاك است اما آن جامعه ي پاك با آن شرايط، صد درصد به وجود آمدنش، نظامش، ادارهاش و همه چيزش غير متعارف و فوق العاده است. اصولاً ظهور حضرت مهدي، پيروزي آن حضرت، جامعه سازياش و همهاش غير متعارف است. گويي قيامت صغري است، گويي نمونهاي از دنياي ديگر است كه بي حُقّه و بي كلك است و همه ي اينها در پايان اين دور به وجود ميآيد. ديگر كم كم ميرويم به سراغ ذوقيات طبيعي كه من معمولاً از آن اجتناب ميكنم. جالب اين است كه در تطوّر طبيعي معمولاً اينگونه است، يعني در تطوّر طبيعي يك موجود در مسير تكامل آن، آخرين مراحل دور قبلي، به نخستين مراحل دور بعدي شبيه است. بنابراين وقتي از اين دور كه دورِ نظام طبيعت است، ميخواهيم به دور ديگر برويم كه دور نظام الهي و روز (مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ)؛ (مالك ]و پادشاه[ روز جزا ]است[.) است و روز (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ) ؛ (امروز فرمانروايي از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاي قهّار است) است، برزخي به عنوان عصر امام زمان7 كه خيلي كوتاه هم هست، در برابر عمر اين دور و آن دور ِ بسي كوتاه خواهيم داشت. لذا دليل ما بر اين دور فقط رواياتي است كه از مصدر وحي رسيده، والاّ استدلالهاي عقلي در اين زمينه به جايي بند نيست و ما را هم به جايي نميرساند.
سؤال 3: آيا جامعه در زمان امام زمان به حدّ كمالش ميرسد؟
پاسخ: خير، به دليل اين كه شما ميبينيد حتي در يك نظام اجتماعي منحط، تك تك انسانها ميكوشند در بهبود زندگي خودشان و خانواده يشان تلاش كنند، اين به چه معناست؟ آيا اين عبث است؟ ما هم همين را ميگوييم، بنده از همين حالا اعلام ميكنم كه البته خدا و پيغمبرش9 اعلام كردهاند، نه اين كه من اعلام كرده باشم. خداوند متعال در قرآن كريم صريحاً به پيغمبرش اعلام ميكند كه اگر تو در پي آني كه تمام اين مردم به راه حق بيايند، هم اكنون به تو ميگوييم همه ي اينها به راه حق نخواهند آمد، بلكه نسبي است. اگر امروز پانصد نفر مؤمن هستند، كوشش كن تا بشود پانصد و پنجاه نفر، بشود دو هزار، صد هزار، بشود به حدّي كه يك جامعهاي را بر اين محوربسازي، گرچه بر محور اين چنيني بودن جامعه، صد درصد نباشد.
ما معمولاً در اين روزگار چيزي داريم به نام حدّ نصاب، معناي حدّ نصاب چيست؟ حدّ نصاب حدّ كمال است، ما يك حدّ كمال داريم و يك حدّ نصاب، حدّ نصاب يعني وقتي به آن حدّ رسيديم، به آن مرحله ي بعدي رفتهايم، يعني خودمان را در آن مرحله ي بعدي حس ميكنيم، امّا هنوز به حدّ كمال نرسيدهايم، ما ميتوانيم كوشش كنيم تا جامعهاي در حدّ نساب يك جامعه ي اسلامي بسازيم، ولي در حدّ كمال يك جامعه ي اسلامي موفق نخواهيم شد.
سؤال 4: امّا به هر حال انسانهاي در حدّ كمال به ما تحويل ميدهد، پس اين چگونه است!
پاسخ: انسانهايي به حدّ كمال، بله، امّا بحث ما جامعه بود، انسانهاي به حدّ كمال در تمام ادوار زندگي بشر وجود داشتهاند، بدون استثنا، منتهي تعدادشان كم و زياد بوده است. بحث ما جامعه است، جامعه ي ما كمالش، كمال نسبي خواهد بود، اسلامي بودن جامعه ي ما نسبي خواهد بود. بر حسب آنچه تجربههاي قبلي نشان ميدهد، نه تنها راجع به اسلام، بلكه راجع به تمام نهضتهاي ديگر نيز، جامعه ي خالص اسلامي را نميشود هدف قرار داد. ميشود آن را الگو قرار داد كه طبق آن بسنجيم، يعني بگوييم: او صد درصد، ما هم الآن سي درصد هستيم ميخواهيم بشويم سي و پنج درصد، بالاخره بايد مقياسي باشد، جامعه ي اسلامي صد درصد، براي ما مقياسِ درصد سنجيدن است وگرنه نميتواند هدف باشد.
سؤال 5: شما از يك سو ميفرماييد وظيفه ما است كه پيش از ظهور امام زمان[ تلاش كنيم جامعه ي بهتري به حدّ نصاب يك جامعه ي اسلامي به وجود بياوريم، حالا بتوانيم يا نتوانيم، به هر حال اين درست است كه پيش از ظهور حضرت، جامعه پر از ظلم و جور ميشود يا خير؟
پاسخ: اين، از لطيفترين تعبيرهايي است كه تاكنون درباره ي جامعه ي انساني به آن برخورد كردهام.
ما در گذشته بحث مفصلي درباره ي جبر و اختيار داشتهايم، اين بحث به آنجا بر ميگردد. ما از يك طرف ميدانيم كه جامعه ي بشري به سمت حداكثر فساد جلو خواهد رفت، آيا اين جلو رفتن در خط مستقيم است يا زيگزاگ به راست و چپ يا به جلو و عقب؟ اينها روشن نيست و در احاديث وجود ندارد. اجمالاً ميدانيم جامعه ي بشري به سمت حداكثر فساد خواهد رفت. در چه مدت زمان؟ اين هم براي ما روشن نيست. لذا در روايات ما آمده است: «وقّاتون» دروغگو هستند كه وقت معيّن ميكنند كه چه موقع امام زمان7 ظهور خواهد فرمود.
بنابراين آنچه هست يك مطلب مجمل است كه جامعه ي بشري روزي غرق در فساد خواهد شد امّا با چه سيري؟ با چه اسلوبي؟ در چه زماني؟ هيچ كدام از اينها مطرح نيست.
از سويي ديگر، ما خودمان خواستار تحقّق بخشيدن به جامعه ي بهتر هستيم، آيا اينها با هم تضاد دارد؟ بعضي افراد الآن هم همين كار را در جامعه انجام ميدهند، شما خودتان هم اين كار را ميكنيد، يعني خود شما هم از ايجاد جامعهاي مترقّي راضي هستيد و براي آن تلاش ميكنيد. اگر كسي در شرايط سختي قرار بگيرد و از ايجاد جامعهاي صالح مأيوس شود، آيا از كوشش براي سعادتمند شدن خودش و نزديكانش دست ميكشد؟ هرگز اين كار را نميكند.
بنابراين آنچه شما ميگوييد اين است: ما يك نوع پيش بيني منفي نسبت به جامعه ي بشري در آن حدّ نهايت داريم، امّا منزلهايي كه اين وسط طي ميكنيم كدام است؟ هيچ كدام براي ما روشن نيست. مگر خود جامعه ي پيغمبر9 يكي از اين منزلهاي وسط نبود؟ ما آن جامعه ي نهايي ايده آل را پايان خط نميدانيم كه آغازش اسلام باشد، پايان، خطي است كه ميدانيم آغازش آفرينش انسان است. در اين منزلهاي وسط چقدر نهضت به وسيله ي خود انبيا7 براي ايجاد جامعه ي بهتر به وجود آمده؟ ما مهدي موعود[ را، مهدي موعود نبي اكرم9 نميدانيم، بلكه مهدي موعود عالم بشريت ميدانيم، آيا چنين نيست؟
بنابراين آغاز مطلب كجاست؟ آفرينش انسان است، اگر نگوييم آفرينش جهان! در اين وسط چقدر نهضت برپا شده؟! منزلهاي وسط كدام است؟ حالا زيگزاگ ما چگونه ترسيم خواهد شد؟ براي ما روشن نيست. اين است كه هيچ منافاتي بين علم يقيني، حتي علم رياضي به اين مطلب و كوشش براي ايجاد جامعه ي بهتر از طرف خودمان نميبينم. اصلاً هم يأس آور نيست.
گاهي هم با خطهاي خيلي عريض و طويل كه ما خطش را نميدانيم چقدر است؟!
سؤال 6: لازمه به وجود آمدنش اين است كه پايين بيايد؟
پاسخ: بيايد، اين كه من گفتم لطيفترين و دقيقترين تعبيرها و ترسيمها، دقيقترين ترسيمها در مورد انحطاط و ترقي جامعه ي بشري همان زيگزاگي است كه خيلي خطهاي زيگزاگ ما شلوغ است، چپ است، راست است، بزرگ و كوچك است. اين، دقيقترين ترسيمهايي است كه تاكنون انجام شده است، مارپيچي نيست، سير عمودي نيست، ظاهراً آنچه خيلي نزديك به نظر ميرسد اين زيگزاگها است، آن هم خيلي زيگزاگهاي نامنظم.
سؤال 7: ولي حركت اجتماعي بشري حلزوني شكل است؛ آيا اينگونه نيست؟
پاسخ: آن، همان حركات مارپيچي است، او حلزون است يعني مارپيچي كه رو به گسترش به سمت يك هدف است. اينها همهاش تعبيرهايي است كه شده و همان طور كه عرض كردم مثل اين كه واقع بينانهترين تعبيرها همان زيگزاگهاي نامنظم است.