فكر ميكنم كه شما دوستان هم ميتوانيد به اين نظر عمل كنيد يعني اگر حيواني را يك مسيحي، يك يهودي، يك زرتشتي، يك غيرمسلمانِ معتقد به خدا، بر طبق مقرراتي كه در ذبح گفته شده، سر ببرد و نام خدا را بر آن ببرد و شما اين را بدانيد، ميتوانيد از گوشت آن استفاده بكنيد. اين آيه كه ميفرمايد «از گوشت حيواني كه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد، فسق و گناه است» معنايش اين ميشود كه از گوشت قرباني بتها و قرباني غير خدا نخوريد كه اين گناه است و گناه بودنش هم خيلي روشن است چون آن يك نوع ترويج ضمني از بت و بتپرستي است كه آن گناهي بس بزرگ است.
اين مطلبي است كه من با توجه به آيات قرآن از آيات و روايات ميفهمم البته آقايان علما و فقها بر طبق موازين فقهي، مطلب را جور ديگري ميگويند و آن اين است كه: وقتي ما گفتيم گوشت حيوان حلال گوشت را كه سرش را ببرند و نام خدا را در موقع سربريدنش نبرند، نميشود خورد، يعني اين ذبح شرعي نيست، وقتي ذبح شرعي نبود، پس مثل گوشت ميته ميماند و خوردن گوشت ميته هم فسق و گناه است. آنها اينطور ميفهمند يا اين آيه را بيان ميكنند. همانطور كه گفتم، من شخصاً از نظر فهم قرآن اينطور نميتوانم بفهمم، من آيه را در حدود همان گوشت قرباني بتها ميفهمم
نوشتاری که پیش رو دارید پاسخ شهید دکتر بهشتی به سؤالات كتبي است كه به مركز اسلامي هامبورگ (آلمان) ارسال ميشده و بين سالهاي 1344 تا 1349 نگاشته شده است.
به نام خداي جهان آفرين. خداي مهربان، خدايي كه بر ما نعمتهاي فراوان و بيشمار بخشيده است. در نامهها دربارة مطالبي سؤال كرده بوديد كه به اين وسيله به آنها پاسخ ميدهم. از طرح اين سؤالات به وسيلة دوستان بسيار خوشبختم، اينها فرصتي است كه ما به كمك آنها ميتوانيم مطالبي را كه رفقا خودشان شخصاً به آن برميخورند يا ضمن بحث با دوستان ديگر به آن برخورد ميكنند در ميان بگذاريم و روشنتر كنيم.
● سؤال اول مربوط به «ذبح» است و اين كه يك غير مسلمان مثلاً يك يهودي، يك مسيحي، كاتوليك يا پروتستان، يك غيرمسلماني كه معتقد به خدا باشد اگر برطبق دستور اسلام گوسفندي، گاوي، گوسالهاي، مرغي را با شرايط ذبح اسلامي يعني در جهت قبله بخواباند، گردن او را بر طبق دستور ببرد و نام خدا را هم ببرد ذبح كند آيا اين ذبيحه، اين گوسفند، اين گاو، اين گوساله، اين مرغ كه او كشته و سر بريده، حلال است يا اينكه حتماً بايد شخصي كه ذبح ميكند خودش هم مسلمان باشد.
پاسخ اين سؤال اين است كه معمولاً فقها، يكي از شرايط حلال بودن حيواني را كه سرش بريده ميشود اين ميدانند كه آن كسي كه سر حيوان را ميبرد، يعني ذبح ميكند، خودش مسلمان باشد. ولي حقيقت اين است كه از نظر مآخذ فقهي، اين مطلب خيلي روشن نيست و حتي همين چند ماه پيش يكي از آقايانِ علمايي كه در فقه كار ميكند و در رديف مراجع تقليد آينده است، صريحاً فتواي خودش را اينطور ميگفت كه:
اگر يك معتقد به خدا حيواني را رو به قبله، بر طبق همان مقررات اسلامي سر ببرد و نام خدا را هم ببرد، اين حيوان حلال است ولو اين كسي كه سر حيوان را ميبرد و حيوان را ذبح ميكند مسيحي يا يهودي باشد، غيرمسلماني باشد كه معتقد به خدا باشد».
من فكر ميكنم اين نظر، نظر صحيحتري است. يعني نظري است كه با مباني و مبادي و مآخذ ما در فقه سازگارتر است و فكر ميكنم كه شما دوستان هم ميتوانيد به اين نظر عمل كنيد يعني اگر حيواني را يك مسيحي، يك يهودي، يك زرتشتي، يك غيرمسلمانِ معتقد به خدا، بر طبق مقرراتي كه در ذبح گفته شده، سر ببرد و نام خدا را بر آن ببرد و شما اين را بدانيد، ميتوانيد از گوشت آن استفاده بكنيد.
به دنبالة اين سؤال، سؤال كردهايد كه در قرآن، در آية 121 سورة انعام گفته شده است:
«ولا تَأكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِاسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ و إِنَّهُ لَفِسْق» «از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد كه اين فسق و گناه است».
و سؤال شما اين بوده است كه چطور ميشود كه خوردن از گوشت حيواني را كه نام خدا بر آن برده نشده است به عنوان فسق و گناه از او ياد ميكنند.
حقيقت اين است كه در مورد اين آيات، يك مطلب اساسي هست كه بايد به آن توجه كرد. و آن مطلب اساسي اين است كه آنچه قرآن در مورد «ذبح» و سربريدن حيوانات لازم دانسته چيست؟ آيا لازم است موقع سربريدن حيوان، حتماً نام خدا برده بشود به طوري كه اگر نام خدا برده نشود گناه است و اين ذبيحه حرام ميشود و نميشود خورد، يا اينكه اصلاً مطلب، مطلب ديگري است.
مطلب اين است كه قرآن ميگويد از گوشت قرباني بتها نخوريد. عين اين تعبير در يكي از رسالههاي پولس كه در «عهد جديد» هست آمده است. در يكي از نامههايش پولس رسول به مسيحيان و پيروانش مينويسد كه از گوشت قرباني بتها نخوريد، يعني اگر حيواني را براي بتي قرباني كردند خوردن گوشت اين حيوان حرام است.
نكتة مطلب هم در اينجا خيلي روشن است، و آن اين است كه اين يك نوع مبارزه با بتپرستي است. براي اينكه معمولاً وقتي حيواني را براي يك بت قرباني ميكنند، گوشت آن را يا به كساني كه در اطراف بت كار ميكنند و بتكدهچي هستند ميدهند يا به مردم ديگر و به وسيلة اين گوشت، بتپرستي ترويج ميشود، يعني قرباني كردن يك گوسفند يا يك گاو يا يك شتر و يا هر حيواني براي بت، به خصوص به مأخذ زندگي قديم بشر، يا زندگي امروز بشر، در جامعههاي فقير. كه در گذشته باز در اكثر جامعهها اينطور بودند، هنوز هم همين طور هست. رساندن نيم كيلو، يك سير، پنج سير، يك چارك، يك كيلو گوشت، مجاني به يك فقير خيلي در او اثر ميگذارد. وقتي كه اين فقير ديد اين گوشت مجاني كه كمكي است براي زندگي او از بتخانه ميآيد، از بركت بت، اين خوراك نصيبش ميشود، تبعاً خود او جزو حاميان بتكده ميشود، كه اگر آدم خيلي ضعيفي هم باشد اصلاً در روحش اثر ميگذارد و او را معتقد به بت ميكند، اگر هم آدم ضعيفي نباشد و آدم باهوشي باشد و بداند بت چيز بيربطي است، به خاطر منفعت خودش هم كه شده از بت و بتكده و بتكدهچي حمايت ميكند. اين طبيعت بشر است.
الان هم شما در بتهاي اجتماعي، همين وضع را ميبينيد. كساني كه در پرتو بتهاي اجتماعي به آب و ناني ميرسند، يا نگهبانان اين بتهاي اجتماعي هستند يا لااقل در مبارزة با اين بتها شركت نميكنند و سهيم نميشوند. اين يك چيز طبيعي است. بنابراين اسلام ميآيد و اعلام ميكند و ميگويد اصلاً خوردن گوشتي كه براي بتها قرباني شده حرام است، اين گوشت اصلاً غير قابل استفاده است تا اينكه از اين راه با بت و بتپرستي مبارزه كرده باشد و اين وسيلة ترويج بت و بتپرستي را كند كرده باشد، ضعيف كرده باشد. البته شكي نيست كه اين آية قرآن براي بتپرستها فايده ندارد چون آنها هنوز به آية قرآن ايمان نياوردهاند ولي براي آنهايي كه از ته دلشان ايماني به بت ندارند و چه بسا ته دلشان هم ايمان به اسلام دارند، اما از روي ضعف نفس و روي آب و نانشان از اين گوشتي كه براي بتها قرباني ميشود استفاده ميخواهند بكنند، آن وقت يك حقالسكوتي براي آنها ميشود كه در مبارزة با بتپرستي ميآيند. اين آيه در حقيقت براي آنها ميتواند تا حدي تكاندهنده باشد كه به آنها گفته ميشود استفادة از اين گوشت و خوردن آن حرام است و مثل خوردن گوشت حيوانات حرام ميماند.
اگر مطلبي كه در قرآن آمده است در اين حدود باشد و همانطور كه گفتم ما ميبينيم كه در «عهد جديد» يعني در ملحقات انجيل هم اين مطلب آمده كه به احتمال قوي يك حساب تاريخي است كه قبل از قرآن است و اينكه تاريخ اين عهد جديد، لااقل از اواخر قرن چهارم [ميلادي] به بعد روشن است و اين همان عهد جديد اواخر قرن چهارم ميلادي است كه به هر حال قبل از قرآن است. بنابراين حتي ميبينيم كه در تعاليمي كه امروز به نام تعاليم مسيحيت هست، اين مطلب وجود دارد و در تعاليم يهود و در عهد قديم هم اين مطلب هست. تحريم خوردن گوشت قرباني بتها، خوردن گوشت قرباني بتها در اين شرايع آسماني حرام شده و اين يك نوع مبارزه با بتپرستي است.
معمولاً اينطور بود كه وقتي ميخواستند براي بتي حيواني را قرباني كنند به نام آن بت سرش را ميبريدند ميگفتند بنام «عزي» مثلاً سر اين گوسفند را بريديم. پس اين آيات كه ميگويد از گوشتي كه نام غير خدا بر آن برده شده، يعني نام بتها، نخوريد مقصود قرباني بتهاست. آياتي هم كه ميگويد از گوشتي كه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد آن هم ناظر به همين است. به عبارت ديگر اصولاً اين آيات در مورد قربانيها آمده است. قربانيها دو جور است يك وقت است حيوان را به نام خدا قرباني ميكنند، مثل قرباني مسلمانان در مراسم حج يا در روز عيد اضحي در غير حج، در همه جاي دنيا. قرباني كه به نام خدا سر او بريده ميشود بخوريد. قرباني كه به نام غير خدا سر او بريده ميشود نخوريد. و اما گوشت «غير قرباني» يعني گوشتهاي ديگر را كه مردم اصولاً نه به عنوان قرباني بلكه به عنوان زندگي در قصابخانهها از آن استفاده ميكنند اصلاً اين آيات ارتباطي به اين گوشتهاي غير قرباني ندارد و بگوييد اين آيات عموماً دربارة گوشتهاي قرباني است و گوشتهاي قرباني را به دو قسمت تقسيم ميكند: ديگري آنها كه نام غير از خدا بر آن برده شده، يكي آنها كه نام خداي يكتا بر آن برده شده چون بالاخره بر قرباني نام يك كسي برده ميشود يا به نام خداي يكتا قرباني ميشود «بسمالله» و به نام خداي آفريدگار جهان قرباني ميشود يا به نام كس ديگري قرباني ميشود.
در قربانيها، گوشتي كه نام كسي بر آن برده نشود، وجود ندارد. و خودبخود به اين ترتيب يا نام خدا بر آن برده شده حَلال است. يا نام خدا بر آن برده نشده، پس نام غير خدا بر آن برده شده، و حرام است. به اين ترتيب ميشود اصولاً بين همة آيات قرآن جمع كرد، يعني ميشود براي همهاش يك معني فرموله را شناخت و فهميد. به اين ترتيب مي توانيم بگوييم كه اصولاً آيات قرآن در مورد گوشت مصرفي عادي مردم نيست. اين آيات در اين زمينه نيست. و به اين ترتيب ما در مورد مسائل مربوط به ذبح گوشت مصرفي آن وقت، در قرآن آيهاي پيدا نميكنيم، چون در بارة رو به قبله بودن و دربارة اينكه مسلمان سر ببرد و از اين حرفها كه چند تا رگش بريده بشود و حلقومش بريده شود و مرياش بريده بشود، و مجراي تنفس و مجراي غذايي و رگهاي اصلي گردن كه خون به مغز ميرود، بريده شود اصولاً بگوييم در قرآن چيزي نيامده است. ميماند مسئلة «نام خدا بردن» كه اين هم در قرآن نيست، پس هر چه هست مربوط به روايات است و مطلب را در سطح روايات بايد بررسي كنيم، نه در سطح قرآن.
اگر مطلب اينطور شد، آن وقت اين آيه كه ميفرمايد «از گوشت حيواني كه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد، فسق و گناه است» معنايش اين ميشود كه از گوشت قرباني بتها و قرباني غير خدا نخوريد كه اين گناه است و گناه بودنش هم خيلي روشن است چون آن يك نوع ترويج ضمني از بت و بتپرستي است كه آن گناهي بس بزرگ است. اين مطلبي است كه من با توجه به آيات قرآن از آيات و روايات ميفهمم البته آقايان علما و فقها بر طبق موازين فقهي، مطلب را جور ديگري ميگويند و آن اين است كه: وقتي ما گفتيم گوشت حيوان حلال گوشت را كه سرش را ببرند و نام خدا را در موقع سربريدنش نبرند، نميشود خورد، يعني اين ذبح شرعي نيست، وقتي ذبح شرعي نبود، پس مثل گوشت ميته ميماند و خوردن گوشت ميته هم فسق و گناه است. آنها اينطور ميفهمند يا اين آيه را بيان ميكنند. همانطور كه گفتم، من شخصاً از نظر فهم قرآن اينطور نميتوانم بفهمم، من آيه را در حدود همان گوشت قرباني بتها ميفهمم. مسائل مربوط به ذبح به اين ترتيب به طور كلي از قرآن بيرون ميرود و ميآيد در ميدان حديث و بايد احاديث مربوط به اين مطلب را بررسي كرد البته آقايان فقها بررسي كردهاند و فتاوي دادهاند ولي ممكن است اين بررسي باز تجديد نظر بشود و بار ديگر با تحقيق علمي رويش كار بشود و چه بسا نتيجههاي ديگري بدهد.
چون سؤال ما مربوط به آية قرآن بود، من از بحث مفصل دربارة بررسي روايات مربوط به «ذبح» و «شرايط» ذبح بايد صرفنظر بكنم و اصولاً يك بحث فني هم هست كه براي شما دوستان خيلي مفهوم نيست و خستهكننده است. آن را ميگذاريم بين خودمان و فقهاي اهل فن و فن فقه و اسلامشناسي با ريزهكاريهاي آن.
آنچه الان ما خواستيم براي توضيح آن از اين فرصت استفاده كنيم، توضيح اين آيه از قرآن كريم بود ولي آن آيه از قرآن كريم كه در قرآن آية شمارة 121 از سورة انعام است: «نخوريد از آنچه نام خدا بر آن برده نشده و اين گناه است» اين آيه را من با توجه به آيات ديگر قرآن و با توجه به آنچه قبل از قرآن، در عهدين، در تورات و انجيل، و ملحقات آن آمده و آنچه در آن زمان معمول بوده، اين طور ميفهمم كه اين آيه مربوط به گوشت قرباني بتهاست، از گوشت قرباني بتها نخوريد كه آن حرام و گناه است.