دعوت به نقد منصفانه و عالمانه آثار شهید بهشتی
مساله بهشتی، بردن دین به داخل زندگی ما و دینی کردن به این معناست و نه به معنای غلطی که امروز رایج است. آقای بهشتی میگویند که ما باید از اگزیستانسیالیسم تشکر و قدردانی بکنیم که ما را بار دیگر متوجه ارزش و جایگاه انسان کرد. برای سارتر و امثال اینها احترام قائل است و میگوید اینها واقعاً در این زمینه کار کردند. میخواهیم که به نقد منصفانه و عالمانه آثار آقای بهشتی دعوت بکنیم و هیچ ابایی هم نداریم. ما خودمان اینها را منتشر میکنیم برای اینکه
نشان بدهیم ما از نقد آقای بهشتی نهتنها نمیهراسیم بلکه استقبال میکنیم، چون هم خودمان به این قضیه اعتقاد داریم و هم میدانیم که مرحوم آقای بهشتی در منش، روش، گفتارها و عملش همیشه به این راه پایبند و مقید بوده است.
این اولین گفتگوی سایت نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی با دکتر علیرضا بهشتی به عنوان مدیرعامل بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی است. آنچه باعث شد او به این گفتگو راضی شود و اکراهی که همواره در استفاده از سایت نشر آثار پدر برای درج سخن خود – درباره شهید بهشتی – داشت، بر طرف شود، لزوم تدوین گزارشی کامل از کارنامه بنیاد و آثار در دست انتشار و آگاهی از سرنوشت انتشار تفسیر قرآن شهید بهشتی و زندگینامه ایشان بود، که از سویی از جمله فعالیتهای اصلی بنیاد به شمار میآید و از جانبی اطلاع رسانی از آن، خواسته بسیاری از مخاطبان و علاقه مندان شهید دکتر بهشتی بود و هست. این گفتگو که محبوبه بهشتی، آخرین فرزند شهید بهشتی نیز در آن حاضر بود، علاوه بر گزارش کارنامه بنیاد، شامل بازخوانی دیدگاهها و نظریات منتقدان مرحوم دکتر بهشتی نیز بود که در فرصتی دیگر منتشر خواهد شد.
میثم محمدی: علت انجام این گفتگو تدوین گزارشی است از برنامهها و پروژههای بنیاد و کتابهای در دست انتشار شهید بهشتی و همچنین تمام آنچه که از سال 90 تا کنون در بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی گذشته و میگذرد، تا انشاءالله مخاطبین سایت با کارها و پروژههای بنیاد بیشتر آشنا بشوند. این دوران برای بنیاد چگونه گذشت؟ شما چه پیشبینیهایی کرده بودید؟ چه مقدارش محقق شد و چه مقدار محقق نشد؟ من سوالات مربوط به فرآیند تدوین زندگینامه آقای بهشتی را در بخش دیگری مطرح خواهم کرد.
علیرضا بهشتی: بخشی از برنامههایی که ما در سال گذشته داشتیم به کارهایی که از سالهای قبل باقی مانده بود مربوط میشود و در واقع گزارشی چند ساله ارائه میشود. یکی از این برنامهها مربوط به شکلگیری بانک اطلاعاتی و دیجیتالی بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی است که کار بسیار اساسی و بنیادینی است. این بانک هر آنچه که ما در آرشیو داریم؛ اعم از اسناد مکتوب، مصاحبهها و فیلمها به صورت صوتی و تصویری، چه آثاری که مربوط به ایشان میشود و چه آثاری که دیگران درباره ایشان نوشتهاند، به زبانهای مختلف از جمله فارسی، آلمانی، انگلیسی و عربی، همه را در بر میگیرد و مهمتر از همه اینکه نمایهسازی میشود. امیدوارم با پایان یافتن این پروژه بتوانیم آن را از طریق سایت در اختیار عموم قرار بدهیم تا هر محققی که بخواهد درباره شهید بهشتی کار پژوهشی اعم از دانشگاهی یا غیردانشگاهی انجام بدهد یا علاقمند باشد که در این باره مطالعه کند به این بانک اطلاعاتی دسترسی داشته باشد. ما فکر میکنیم این جهش خیلی بزرگی است، همچنان که برای حفظ خود این آثار هم گام مفیدی خواهد بود. پروژه دیگر درباره تفسیر قرآن شهید بهشتی است. ایشان دو دوره تفسیر قرآن داشتند؛ یک دوره در زمان اقامت در آلمان بوده که سورههای انفال، توبه، یونس و سورههای دیگر را با توجه به مخاطبین ایرانیشان در جلسات هفتگی مرتبی که داشتند، تفسیر میکردند.
میثم محمدی: این تفسیر از همان زمان که به آلمان رفته بودند شروع میشود یا اینکه چند سال بعد آغاز میشود؟
علیرضا بهشتی: متاسفانه ما در مورد تاریخ دقیقش هنوز اطلاعی نداریم، ولی باید با فاصله کمی شروع شده باشد. چون آن موقع هنوز ساختمان مرکز اسلامی هامبورگ تکمیل نشده بود. اگر اشتباه نکنم اولین منزلی که شهید بهشتی میگیرند سه اتاق داشت که دو اتاقش برای زندگی اختصاص داده شد و یک اتاقش برای فعالیتهای مرکز تا ساختمان مرکز شکل بگیرد. ولی آنچه که خودم به یاد میآورم این است که یک برنامه تفسیر قرآن هفتگی داشتند. بعد که بخشی از مرکز اسلامی هامبورگ درست شد، سالنی داشت و جلسات آنجا شکل میگرفت. به هر حال این یک دوره است. یک دوره هم از سال 1349 یعنی سالی که ایشان به ایران بازگشت آغاز شد که تحت پوشش هیات مکتب قرآن بود و در خانهها برگزار میشد که معمولاً حوالی خیابان ایران و خیابان ری و آن طرفها بود. البته جاهای دیگری هم بود که برخی از صاحبان آن خانهها هنوز زندهاند. اینجا هم مخاطبین همه یک دست نبودند ولی همه افرادی علاقهمند بودند که حضور پیدا میکردند.
میثم محمدی: این مخاطبین از کجا جمع شده بودند؟ آیا از آشنایان قبلی ایشان بودند یا …
علیرضا بهشتی: بله، غالباً آشنایانی بودند که به افراد دیگر خبر میدادند و میآمدند، ولی منعی برای ورود کسی نبود. هر وقت در آن جلسات یک فرد غریبه میآمد همه مشکوک میشدند که آیا مثلاً مامور ساواک هست یا نیست. این جلسه شنبهشبها بود و اگر اشتباه نکنم تا سال 55 ادامه پیدا کرد و آخرین بحثی که شهید بهشتی کردند بحث امر به معروف و نهی از منکر پیرامون آیات سوره آل عمران بود که مباحثی که ایشان آنجا مطرح کردند حساسیت ساواک را بیش از پیش کرد و جلسات تعطیل شد. این دوره دوم به صورت ترتیبی است، یعنی از ابتدا شروع شده است. اغلب این جلسات ضبط میشده اما متاسفانه بخشی از این نوارها، به خصوص جلسه اول که بسیار مهم بود، پیدا نشد. میگویم متاسفانه چون ایشان آنجا روش تفسیر را مطرح میکردند و ما در واقع از جلسه دوم که سوره حمد را شروع میکنند، در دست داریم.
میثم محمدی: من اتفاقاً میخواستم راجع به روش بحثشان هم سوال کنم.
علیرضا بهشتی: آنجا خیلی توضیح نمیدهند. البته در لابهلای جلسات دیگر اشاره میکنند. خوشبختانه شهید حجتالاسلام علیاکبر اژهای قبل از انقلاب مصاحبهای با ایشان انجام داد با عنوان “روش برداشت از قرآن” که این با انحراف ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق مقارن است. در آن دوره این حساسیت هم به وجود آمده بود. فکر میکنم این مصاحبه را به عنوان مقدمه برای بحث روشی در تفسیر قرآن بیاوریم. علاوه بر این ما یک سری یادداشتهایی از آقای بهشتی برای این جلسات داریم. چون ایشان هیچ جلسهای و حتی هیچ سخنرانیای را بدون یادداشت نمیرفت . این جلسات هم به صورت کلاس برگزار میشد یعنی آخر هر جلسه گفتگو بود. کسانی که در این جلسات شرکت میکردند موظف بودند یا در واقع از طرف آقای بهشتی تشویق میشدند که مثلا ذیل فلان موضوع، آیات را ببینند یا روایات را تحت این عنوان ببینند. جلسات حالت کلاسی داشت. حاضران روایات و آیات را در میآوردند، بحث و گفتگو میکردند و از این لحاظ یک کار خیلی مناسبی بود. به این معنا یک سلسله سخنرانی صرف نبود، بلکه حالت کار کلاسی داشت.
میثم محمدی: جالب است که آقای بهشتی به این جلسات به صورت جلسه وعظ نگاه نمیکردند و نگاه علمی داشتند.
علیرضا بهشتی: همین طور است. همه را در بحث مشارکت میدادند. نه سن افراد، نه مساله خاستگاه که از چه صنفی هستند، نه جنسیت، اصلاً مطرح نبود. خانمها میتوانستند سوال کنند. آقایان میتوانستند سوال کنند. بحثهایشان را مطرح میکردند و البته طبیعی بود که بعضیها مخالف بودند، بعضیها کمتر فعالیت داشتند، ولی به هر حال همه شرکت داشتند. همه جور قشری هم بود؛ دانشجو، بازاری، روحانی و فرهنگی.
میثم محمدی: از فعالان سیاسی آن موقع هم بودند؟
علیرضا بهشتی: بله، میآمدند. بعضی از افراد بودند که معلوم میشد که فلان جلسه که نیامدند، دستگیر شده بودند. داشتم این را عرض میکردم که بخشی هم یادداشتهای آقای بهشتی است که خیلی به ما کمک میکند و قرار است به صورت پاورقی در متن بیاید.
میثم محمدی: شما این یادداشتها را دیدهاید؟
علیرضا بهشتی: بله
میثم محمدی: مضمونش چیست و راجع به متن چه میگوید؟ یعنی آقای بهشتی توضیحات خودشان را در آن نوشتند؟
علیرضا بهشتی: نه، اینها یادداشت است و ایشان با این یادداشتها میرفتند به جلسه. بنابراین بعضی وقتها این یادداشتها دقیقتر است و بعضی از نواقص متن را برطرف میکند. سومین چیزی که برای این تفسیر از آن استفاده میکنیم ترجمه قرآنی است که آقای بهشتی انجام داده بود و البته به خاطر انقلاب نیمه کاره رها شد.
میثم محمدی: تا کجا ترجمه شده؟
علیرضا بهشتی: کمتر از نصف قرآن ترجمه شده. چون تسلط آقای بهشتی بر فرهنگ قرآنی و زبان عربی و زبان فارسی به لحاظ شیوایی و دقت در کاربرد کلمات کم نظیر بود، این ترجمه در دوره خودش به خصوص در میان روحانیون کم نظیر بود. آقای بهشتی اصلاً یک نوع ادبیات خاص خودش را دارد که خوشبختانه این ادبیات هنوز این قدر زنده است که با فاصله چهل ساله هنوز برای مخاطب کنونی جذاب است و این مزیتی در آثار ایشان است.
بنابراین برای شکلگیری این تفسیر سه منبع داریم؛ یکی یادداشتهای آقای بهشتی برای همین جلسات است. یکی خود نوارها، یکی هم همین ترجمه است که به طور جداگانه انجام شده و ما از آن در اینجا استفاده میکنیم. چون آن ترجمهها شفاهی نیست و مکتوب است ترجیح میدهیم که از آن ترجمهها استفاده کنیم. حتماً دقتش بالاتر است. پیشبینی ما در مورد حجم این تفسیر این است که در مجموع هشت جلد بشود و هر جلد حدود 400 صفحه. آماده سازی این تفسیر کاری بود که از قبل شروع شده و در سال 90 ادامه یافت و هنوز هم ادامه دارد. در حال حاضر نسخه نیمه نهایی به طور کامل تحویل بنیاد داده شده است و گروه چهار نفرهای مشغول و مسئول ویرایش نهایی هستند.
میثم محمدی: اینجا یک بحثی وجود دارد، آن هم اینکه بین تفسیر آقای بهشتی در آلمان و در ایران با توجه به مخاطب و زمان تفاوتی وجود دارد؟ میدانیم که وقتی ایشان در سال 1349 به ایران بر میگردند یک مقداری آتش انقلاب نسبت به سال 1344 که که از ایران رفته بودند تندتر شده بود، چون پنج – شش سال رخوت آن وسط وجود دارد. منتها بعد از آن و در آغاز دهه پنجاه، مقداری لهیب این آتش انقلاب تندتر میشود. حال این مساله در زبان و گرایش تفسیر تاثیر دارد؟ مخاطبان ایشان در ایران مسلمانان ایرانی داخل بودند، و در آلمان، ایرانیان خارج از کشور.
علیرضا بهشتی: طبیعی است که هر چه یک اندیشمند جلوتر میرود کارهایش پختهتر میشود. این یک مساله است. نکته دوم اینکه آشنایی مخاطبین داخل ایران با مفاهیم قرآنی خیلی بیشتر بوده و نوع آدمهایی که جمع میشدند مطالعاتی داشتند. مثلاً اغلب اینها تفسیر المیزان را خوانده بودند. خیلیهایشان عربی میدانستند و با کتب روایی سر و کار داشتند. با روحانیون دیگر ارتباط داشتند. در جلسات نواندیشان دینی دیگر شرکت داشتند و طبیعی بود که آنجا و خیلی جاهای دیگر برایشان سوالاتی پیش میآمد و اینجا ممکن بود به صورت چالش مطرح بشود، در حالی که در آلمان اینگونه نبود.
میثم محمدی: میشود این سوال را یک مقدار صریح تر هم مطرح کرد. مثلاً اگر فرض کنیم آقای بهشتی در آلمان بیشتر مشی فرهنگی و شاید اصلاح گرایانه داشتند و با پیروان مذاهب وادیان دیگر نیز در برخورد مستمر بودند، و وقتی که وارد ایران میشوند به خصوص در سالهای 55-54 ، این مشی به مقدار بیشتری سیاسی، رادیکال و انقلابی میشود و مخاطبان ایشان هم جوانان مسلمان انقلابی هستند. اگر این فرض درست باشد، آیا این تغییر مشی، تفاوتی در تغییر زبان ایشان در تفسیر قرآن ایجاد میکند یا نه؟
علیرضا بهشتی: اساساً این تغییر مشی وجود نداشت. این یکی از آن مباحثی است که باید به طور کامل روی آن کار کنیم. من اصلاً اعتقاد ندارم به اینکه چنین وضعیتی پیش آمد. طبیعی است که زبان آقای بهشتی بعد از انقلاب متناسب با زمان و جامعه است. هیچ کس نیست که خارج از تار و پود گفتمانی دوره و زمان خودش صحبت بکند. طبیعی است که هر کس در این شرایط قرار گرفت با این تار و پود و مجموعه گفتمانی بحث و گفتگو میکند. تبادل میکند، میدهد و میگیرد. این طبیعی است و مقداری از آن به تفاوت آلمان و ایران برمیگردد. برای یک ایرانی در آنجا مساله ادیان دیگر مثل مسیحیت، یهود، وجوه مختلف مدرنیته، و جریانات نهیلیستی بروز و ظهور دارد. صرفاً یک مشاهده از دور یا یک برخورد از دور نیست. شبانهروز با آن سر و کار دارد و بنابراین طبیعی است که آقای بهشتی در این مباحث به پرسشها و نیازهای آنجا پاسخ داده باشد. بنابراین میبینید که نگاه به این موارد، نه فقط در تفسیر قرآن آلمان، که در جلسات دیگر هم زیاد است.
شبهاتی که راجع به اسلام مطرح میشود آنجا بیشتر است و بنابراین طبیعی است که نگاه آقای بهشتی پاسخ دادن به آن شبهات و باز کردن آن مسائل است، در حالی که وقتی به ایران میآید نوع دیگری از مطالب مطرح است. فرض کنید که اینجا مساله خرافهگرایی بیشتر است.
میثم محمدی: یا نگاه تزیینی به قرآن، آن رویکردی که مرحوم طالقانی و مرحوم دکتر شریعتی هم نسبت به آن انتقاد داشتند.
علیرضا بهشتی: طبیعی است که مباحث دکتر شریعتی، حسینیه ارشاد، کانونهای دیگر، ولایتیون و مخالفین ولایتیون وجود داشت و البته آقای بهشتی مستقیماً نمیخواست به اینها بپردازد، ولی طبیعی است که اینها در سوال و جوابها و در فضای ذهنی آن موقع هست. آقای بهشتی وقتی به عنوان مباحث تفسیری بحث میکند، اینها را مد نظر دارد. با این همه، اصولی هست که در طول زندگی آقای بهشتی ثابت میماند.
محبوبه بهشتی: میخواستم نکتهای در رابطه با سوال اصلیتان اضافه کنم، آنجا که گفتید شاید لحن شهید بهشتی در آلمان به خاطر اینکه یک نگاه اصلاحگرایانه داشت نسبت به وقتی که به ایران بازگشت و شاید نگاه رادیکالتر و انقلابیتری پیدا کرده بود، تفاوت پیدا کرده است. اگر اشتباه نکنم، شهید بهشتی در دوره اقامت در آلمان یک سری نامههایی به ایران دارند که بحثی به اسم “حکومت اسلامی” را دنبال میکنند. یعنی در همان زمانی که شاید به نظر بیاید ایشان هنوز وارد آن دیدگاه انقلابی خودش نشده، مساله حکومت اسلامی را مطرح کرده و از آنجا هم پیگیری میکرده است. اگر این را با بحثهای نظری و فکری ایشان در “مواضع ما” در حزب جمهوری اسلامی مقایسه کنیم، تغییراتی را میبینیم که به خاطر قرار گرفتن شهید بهشتی در فضاهای متفاوت است. یعنی همان زمانی که شهید بهشتی با مشی اصلاحگرایانه بحثهایی را در خارج از ایران مطرح میکرده، همزمان در اندیشه مباحث حکومت اسلامی هم بوده است. از طرفی، در ایران بعد از انقلاب، همان زمان که مباحث یا مصاحبهها یا سخنرانیهایی داشته که جنبه انقلابیاش بیشتر بوده، وقتی وارد بحث “مواضع ما” میشویم میبینیم که اساساً لحن ایشان متفاوت میشود و مثلاً از حالت رادیکال در میآید. گویا این فرد آن خط فکری خود را متناسب با فضاهای مختلف و در لحنهای مختلف ارایه میدهد. من فکر میکنم این طبیعی باشد و نشان دهنده تغییر یا جهش نیست بلکه نشان دهنده قرار گرفتن یک فرد در موقعیتهای مختلف است.
میثم محمدی: راجع به تفسیر قرآن و روش تفسیری ایشان ، من از برخی کسانی که این تفسیر را دیدهاند شنیدم که مدعی بودند این تفسیر علمی نیست. اولاً علمی نبودن تفسیربه چه معناست؟ یعنی هر تفسیری باید حتماً باید به معنای خاصی علمی باشد؟ ثانیاً روش تفسیری ایشان چیست که از جانب این دوستان متهم به غیرعلمی بودن میشود.
علیرضا بهشتی: البته باید این سوال را از آنها کرد که وقتی میگویند علمی نیست یعنی چه؟
میثم محمدی: به نظر میرسد فنی بودن را در نظر دارند.
علیرضا بهشتی: ببینید؛ وقتی به تفسیرهای قرآن نگاه میکنیم هر کدام یک رویکردی دارند؛ یکی بر روی جنبههای ادبی خیلی تاکید میکند، یکی بر جنبههای عرفانی تاکید میکند، یکی روی جنبههای فقهی در قرآن تاکید میکند، یکی تفسیر فلسفی قرآن را مینویسد. جریانهای مختلف در تفسیرنگاری همیشه بوده است. بنابراین فرض کنید آیا آن کسی که تفسیر فقهی میکند یا آن که تفسیر فلسفی میکند میتواند دیگری را متهم کند که کارت علمی نیست؟ نمیدانم چقدر قابل بحث است، اما اجازه بدهید من این طور عرض کنم که آن چیزی که هر فرد را از فرد دیگر متمایز میکند، نگاهی است که به قرآن دارد. این مهم است که آقای بهشتی قرآن را چگونه میدید. ایشان روی تاریخ قرآن خیلی کار کرد.
میثم محمدی: بله اتفاقا میخواستم بپرسم چون ایشان به “ترجمه نولدکه” اشاره میکند.
علیرضا بهشتی: ایشان تواریخ مختلف قرآن را به فارسی و غیرفارسی غالباً دیده بود و مطالعه میکرد و در تفسیر قرآن منابع را به صورت خیلی فنی جمع کرده بود، اما نگاهی که ایشان به تاریخ قرآن دارد این است که وقتی قرآن نازل شد چه بود که میتوانست راهنمای عمل مردم در زندگی روزمرهشان قرار بگیرد. بنابراین آقای بهشتی در طول جلسات قرآنی خودش تلاش میکند قرآن را دوباره به متن زندگی وارد کند. جهت تلاشش این است. شما اگر به کتاب شناخت اسلام که در واقع مجموعه کتابهای تعلیمات دینی آن زمان هست نگاه کنید، میبینید که مبتنی بر همین روش است. بنابراین ایشان میخواهد بگوید که این قرآن برای زندگی کردن است و صرفاً یک کتاب کلاسی یا متن فنی کلاسیک نیست که فقط دربارهاش بحث نظری بکنیم و کنار بگذاریم. این در واقع قرآن را از مهجوریت در آوردن است.
میثم محمدی: به نظر میرسد این را مشخص میکند که مخاطب قرآن ، عموم مردم هستند نه فقط عالمان، و راه را برای زندگی کردن آنها باز میکند.
علیرضا بهشتی: همین طور است. برای این کار، ایشان اولاً، چنان که روش خیلی از آقایان هم هست، اصل را بر متن قرار میدهد. متنی که البته در یک بستر تاریخی قابل فهم میشود. من مثال عرض کنم: وقتی ایشان بحث انفاق را مطرح میکند با توضیح شان نزول آیات میگوید به چه دلایلی این بحث مطرح شد و عرب آن زمان از مساله مالیات و نظام مالی چه میفهمید و چه مسائلی بینشان رایج بود و قرآن با چه رویکردی به این قضیه نگاه کرد. بعد که میخواهد به نتیجه برسد میگوید حالا ما باید نگاه بکنیم که این مالیاتهای اسلامی چیست. ایشان انفاق را بخشی از مالیاتهای اسلامی میداند نه صرفاً یک عمل مستحب، و آن را چیزی فراتر از یک عمل مستحب میداند. میگوید ما باید ببینیم که در مساله زکات مال و مالیاتهای اسلامی ، رویکرد حکم شرعی پیامبر چه بوده است. اگر آن را بفهمیم میتوانیم با شرایط زمان خودمان تطبیق بدهیم که این رویکرد حالا دیگر معنای وسیعتر یا متفاوتی نسبت به آن زمان میدهد و خودمان را محدود به چند روایتی که هست نکنیم. با وجودی که چند سال از انقلاب میگذشت، هنوز مثلاً یک عدهای مصر بودند که موارد احتکار عبارتست از همان موارد چهارگانه، درحالیکه این طور نیست. البته برخی از فقها همان وقت هم اعتقاد داشتند که اصلاً نمیشود الان همان کشمش و … موارد احتکار باشد. چیزهای دیگری به میدان آمده است. بنابراین ایشان در تفسیر قرآن هم فهم تاریخی دارد، هم فهم ادبی . مطالبی هم در قرآن هست که بایستی به آنچه ما از سیره پیامبر میدانیم عرضه شود. ایشان با دوستانشان در زمینه جدا کردن روایات درست از نادرست، و مستند از غیر مستند کار روایتی مفصلی در “مرکز مطالعات تحقیقات اسلامی” انجام میدادند.
با توجه به آن کار تحقیقاتی، روایات برای روشن کردن آیات، ذیل آن قرار میگیرد. بعد ایشان بلافاصله میگوید حالا ببینیم این آیه در زمان ما چه معنی میدهد و برای اینکه درس بشود آن را به زمان و مکان حاضر میکشاند. میخواهد به درس بدل شود و صرفاً بحث نظری نباشد که بعد یک صلواتی بفرستند و بروند. مثلاً ایشان چندین بار یکی دو روایت مفصل از امام محمد باقر علیهالسلام راجع به معنی شیعه، تشیع و ولایت نقل کرده که وقتی شما صحبت را میشنوید یا میخوانید، میفهمید که این برای آقای بهشتی دغدغه است. این را تأکید میکنم که او دغدغه دارد که ما واقعاً شیعهایم یا فقط دم از شیعه بودن میزنیم. خود امام محمد باقر علیهالسلام نقد دارند که شما با این رفتارهای غالیانه شیعه نیستید. اینها مسئله است و فهم مسئله ولایت به مسائل روز برمیخورد، چون در آن موقع بحثی بین ولایتیون و روحانیون سنتی از یک طرف و کسانی که تفکر نویی از مسئله امامت و رهبری داشتند از طرف دیگر، درگرفته بود. زمانی بود که اختلاف نظرها زیاد شد مثلا وقتی کتابهایی مثل شهید جاوید و آثار دکتر شریعتی منتشر شد.
میثم محمدی : مثل جدال اصولی و اخباری جدید به نظر می رسد.
علیرضا بهشتی : همین طور است. معلوم است که آقای بهشتی نتیجهگیری قرآنی میکند. وقتی قرآن را به مسائل روز میکشاند میخواهد نشان بدهد که این فقط یک بحث تفننی علمیِ آکادمیک نیست. کاری که او میکند این نیست. آقای بهشتی عاجز نیست از اینکه این کار را بکند. او تواناییهای مختلفی دارد که بتواند این کار را انجام بدهد، چرا که مثلاً درباره بحث “زمین” که در میان جمعی از فقهاست با زبان کاملاً تخصصی فقهی و البته با نگاه به مسائل روز بحث میکند.
اما اینجا که برای عامه مردم صحبت میکند میگوید باید قرآن را به مردم برگردانیم. قرآن برای شماهاست، برای چند نفر امثال ما نیست که دور هم بنشینیم و یک بحث فنی راجع به قضیه بکنیم و چاپش کنیم و بگذاریم کنار. این نیست. قرار است قرآن را در منطق زندگی واردکنیم.
در جلسات تفسیر خیلی از آقایان بازاری بودند. آقای بهشتی اجبار نمیکرد ولی به آنها نشان میداد که فکر میکنید شیوه زندگی شما چقدر مطابق قرآن باشد یا مطابق قرآن نباشد. این برای او مسئله است .
مثلا آقای بهشتی اعتقاد ندارد که هرکس هرچقدر درآمد داشت خمس مالش را بدهد و بعد بگوید دیگر چیزی به عهدهام نیست. میگویند آن چیزی که من از مجموعه اسلام میفهمم این نیست. استدلال میکند، نه اینکه صرفاً بگوید استنباط من این است. میگوید آن چیزی که من میفهمم این است که هر کسی بایستی محاسبه کند به اندازه شأن زندگی خودش چقدر هزینه دارد. مابقی برای او نیست. باید بداند که برای او نیست. آقای بهشتی برای این دلیل اجتماعی میآورد؛ برای اینکه این شکاف، اختلاف طبقاتی را زیاد میکند و امنیت اجتماعی را پایین میآورد و این مسئله با روح قرآن و با اصول عدالت اجتماعی سازگار نیست. وقتی شکاف طبقاتی پیش بیاید امنیت اجتماعی از بین میرود و وقتی امنیت اجتماعی از بین رفت، فقط برای آن فقیر نیست که از بین میرود، برای ثروتمند هم از بین میرود.
میثم محمدی : این حتی با تفسیر لیبرالی هم سازگار است.
علیرضا بهشتی : میخواهم بگویم این حکم را از قرآن استخراج میکند و بعد خطاب میکند که رفقا! من دارم این طور نگاه میکنم. دوستانه مطرح میکند، کسی را هم اجبار نمیکند و میگوید این شیوه خیلی با شیوة زندگی قرآنی فاصله دارد. ما خیلی با پیامبر(ص)، امام علی(ع) و همه کسانی که ادعای پیروی از آنها را میکنیم، فاصله داریم. این نگاه قرآنی آقای بهشتی است. بنابراین متن قرآن را با توجه به بافتار تاریخی و اجتماعی تفسیر میکند. به همین دلیل کتاب شناخت از دیدگاه قرآن ایشان از این لحاظ واقعاً خواندنی است. ایشان در دو سه جلسه بحث مفصلی راجع به لغتشناسی دارد و معلوم است که کار کرده و همانجا فیالبداهه نمیگوید. در زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی وآلمانی غور میکند تا بفهمد ما فلان مفهوم را در زبان متداول خودمان چه میفهمیم و بعد اینها با هم سازگار است یا خیر. این روش از آدم غیرفنی برنمیآید، اما او میفهمد که اگر این تفسیر در حد یک بیان فنی باقی بماند برای عموم مردم قابل استفاده نخواهد بود و دوباره اسلام بین اسلامشناسان ردوبدل میشود، و چون آقای بهشتی در همه زندگیش یک مصلح اجتماعی است و دغدغه اصلاح دارد، طبیعی است که این نوع نگاه برای او اولویت دارد. مساله بهشتی، بردن دین به داخل زندگی ما و دینی کردن به این معناست و نه به معنای غلطی که امروز رایج است.
میثم محمدی: از دیدگاههای اقتصادی ایشان مجموعهای آماده نشده است؟
علیرضا بهشتی: از کارهای دیگری که در دست داریم نظام اقتصادی در اسلام است. بخشی از مباحث این اثر قبلاً در زمانی که “شورای احیای آثار شهید مظلوم آیتالله بهشتی” در دهه 60 فعالیت میکرد، به عنوان کتاب اقتصاد اسلامی1 منتشر شده بود. آنها مورد بازبینی قرار گرفته، کمی از نواقص برطرف شده و مباحثی به آن اضافه شده است. یکی از این مباحث، مالکیت بود. چون دو بحث مالکیت دیگر پیدا کردیم، بحث مالکیت را به عنوان مالکیت در اسلام جدا کردیم که برای خودش مجلد دیگری میشود. این دو اثر مرحله آخر ویرایش و نمونه خوانی را طی میکند.
حج از دیدگاه قرآن کار بعدی است که اخیرا منتشر شد. این کتاب درواقع تفسیر شهید بهشتی از آیات حج است و قبلاً هم “شورای احیای آثار شهید مظلوم آیتالله بهشتی” آن را منتشر کرده بود. ما دو بحث ذبیحه و قربانی را به آن کتاب اضافه کردیم که بحث قربانی از مباحث آقای بهشتی در آلمان است و درواقع کتاب نسبت به ماقبل خودش کاملتر شده است.
مجموعه مباحث ایشان درباره بحث مسئله زن و حجاب در حال جمعآوری و هنوز در مرحله تدوین است و به ویرایش هم نرسیده است. این کار را سال 90 شروع کردیم، ولی هنوز به نتیجه نهایی نرسیدیم. چون اینها پراکنده است بایستی هر چیز متناسبی پیدا کردیم جمع بکنیم. جمعآوری تقریباً تمام شده اما باز یک بخشی از این ترجمه و اضافه میشود.
میثم محمدی : این مجموعه هم مباحث پیش از انقلاب را دربر میگیرد و هم مباحث بعد از انقلاب را؟
علیرضا بهشتی : بله، هر دو را دارد. اثر دیگر درباره بحثی است که قبلاً نوارهایش را به صورت یک آلبوم چهارتایی با کمک شرکت صوتی تصویری سروش منتشر کرده بودیم که دو جلسه بحث مجزا در دو سال متوالی درباره “نهضت عاشورا” است و در مرکز اسلامی هامبورگ ایراد شده که در مرحله ویرایش نهایی است. مقاله “مبارزه پیروز” در ابتدای کتاب آمده و عنوان کتاب هم همین است.
یک مجموعه بسیار خوبی را در دست داریم که امسال شروع شده و امیدوارم همین امسال هم به نتیجه برسد و آن کلیه مباحث و نوشتههای آقای بهشتی درباره بحث “انسان” است که نسبتاً مفصل هم هست. چرا این مجموعه اینقدر اهمیت دارد؟ برای اینکه آقای بهشتی اسلام را دینی میبیند که جایگاه انسان در آن یک جایگاه خاص است. نمیخواهم بگویم “اومانیستی” است تا در مباحث اشتباه بشود. نمیخواهم بگویم انسان محور به معنای مصطلح و رایجش است، اما انسان در آن نقش اساسی دارد. بر اساس این نگاه، هر چیز که با هدف خلقت انسان مغایرت داشته باشد با کرامت انسان و جایگاه انسان منافات دارد. بنابراین اسلام را باید در سایه این نگاه به انسان ترجمه و تفسیر کرد و فهمید و این بسیار مهم است. مباحثی مثل خلقت، تکامل، مسئله حضرت آدم و هر آنچه که مربوط به انسان است، در این کتاب وجود دارد و در حال ویرایش است.
میثم محمدی : این کتاب میتواند انسانشناسی آقای بهشتی را کاملاً نشان بدهد؟
علیرضا بهشتی : کاملاً نه، ولی بخش بزرگی را دربر میگیرد. چون بخشهای از انسان شناسی ایشان را باید در مباحث تربیتی ببینید که در کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان آمده است. بخشی را باید در مباحث مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی ببینید و بخشی را باید در مناظرههای تلویزیونی که با عنوان آزادی، هرج و مرج ، زورمداری منتشر شده، ببینید.
میثم محمدی : البته بخشی از مباحث انسانشناسی در مباحث تفسیر قرآن ایشان هم هست.
علیرضا بهشتی : بله، اگر کسی بخواهد ببیند مفهوم انسان در اندیشه آقای بهشتی چیست باید همه اینها را با هم ببیند. ولی اینها بهطور خاص درباره خود بحث انسان است.
میثم محمدی : تصور میکنید که کار آمادهسازی و ویرایش آن کی تمام میشود؟
علیرضا بهشتی : دست ویراستاری است که ما معمولاً توانستهایم خیلی به منظم بودن ایشان تکیه بکنیم. فکر نمیکنم که از امسال فراتر برود.
یک کتاب دیگر با عنوان “پیامبری از نگاهی دیگر” بحثهای ایشان در مورد وحی و نبوت است که مقارن با سالگرد شهادت ایشان در هفتم تیر منتشر شد. این کتاب فوقالعاده است و آقای بهشتی درباره مباحثی که همین امروز برای ما مورد سوال و مناقشه است بحث کرده و بحثهای بسیار محکم و استواری هم هست که البته باز مجموعهای از صحبت های ایشان است. من این را عرض کنم که چون آقای بهشتی اهل سخنرانی به معنای معمول نیست، بنابراین همیشه به عنوان یک درس به سخنرانی نگاه میکند؛ مثل همین بحث خاتمیت که این بحثها را در چهار شب متوالی به صورت پله پله جلو میبرد، یا مباحثی راجع به رابطه عقل و وحی و علم دارد که برای زمان ما بسیار مفید است و نکات بسیار جالبی راجع به فهم ما از مساله ولایت و امامت و پیامبری دارد. کتاب فوقالعادهای است. من خودم تصور نمیکردم که این همه مباحث بدیع و جالب توجه داشته باشد. انشاءالله یک منبع جدیدی برای مباحث مربوط به وحی و نبوت بشود.
کتاب دیگر، بحثهای آقای بهشتی به عنوان درسگفتارهای “فلسفه دین” است که منتشر میشود . ویرایش این کتاب انجام شده است. این سلسله مباحث مربوط میشود به جلسات و سمینارهایی که آقای بهشتی برای آموزش و آشنایی دبیرهای کتابهای تعلیمات دینی قبل از انقلاب داشتند. ایشان با همکاری مرحوم آقای دکتر باهنر و مرحوم آقای دکتر گلزاده غفوری و گاهی مرحوم آقای مطهری و برخی از افراد دیگر در سمینارهایی همکاری داشتند که در مناطق مختلف کشور به صورت منطقهای شکل میگرفت. در تهران دو دوره انجام شد و در مشهد، ارومیه و اصفهان هم برگزار شد. اینها 11 جلسه از مباحثی است که ضبط شده و ما توانستیم پیدا بکنیم. خوشبختانه یکی از افرادی که در تنظیم آن جلسات نقش فعالی داشت آن را بازبینی و کمک کرد تا یک سری از ابهامات رفع شود. من ابتدا تصور میکردم که کتاب “فلسفه دین” به هر حال یک متن درسی برای سال چهارم دبیرستان آن موقع است و به خاطر همین ما این “فلسفه دین” را توی گیومه آوردیم که مشخص شود این “کتاب فلسفه دین” است نه راجع به کل بحث فلسفه دین. موضوعش فلسفه دین نیست و با روش همیشگی آقای بهشتی، پرسش و پاسخ و چالش و بحث و نظرخواهی از افراد، به صورت درسگفتار ارائه شد. وقتی که مشغول بازبینی این بحثها شدم انتظار نداشتم این همه نکات بدیع داشته باشد. من چندین سال است که با آثار آقای بهشتی درگیرم و برای همین فکر نمیکردم این جا دیگر نکته جدیدی باشد و استدلال می کردم به لحاظ اینکه باید همه آثار را منتشر کنیم بالاخره چاپ خواهیم کرد، ولی وقتی وارد شدم دیدم که بسیار جالب است و خودم خیلی چیزهای جدید از آن یاد گرفتم.
میثم محمدی : میتوانید به بعضی از محورهای مهم و تعیینکننده کتاب اشاره کنید؟
علیرضا بهشتی : مثلاً در یکی از مباحث جلسات آخر مربوط به بحث انسان، آقای بهشتی فرازی دارند که برای من بدیع است و به این صراحت ندیده بودم. آقای بهشتی میگویند که ما باید از اگزیستانسیالیسم تشکر و قدردانی بکنیم که ما را بار دیگر متوجه ارزش و جایگاه انسان کرد. از این لحاظ بایستی گفت که اگزیستانسیالیسم به ما کمک کرد و انصافاً همخوانیاش با مفهوم جایگاه انسان در اسلام بسیار بالاست. در عین حال ایشان نقدهایی به اگزیستانسیالیسم دارد. البته شما توجه دارید آن موقع بیشتر اگزیستانسیالیسم سارتری مطرح است تا هایدگری، ولی ایشان میگوید انصافاً باید تشکر کرد. این توجهی است که آقای بهشتی به مسئله اهمیت انسان میدهد.
میثم محمدی: البته جالب است که آن موقع هم ایشان است که این نگاه را به اگزیستانسیالیسم دارد و این تفسیر متعلق به ایشان است. خیلی آقایان که هم ردیف ایشان بودند و آنها نیز با عنوان مصلحین سیاسی اجتماعی مطرح بودند، اینطور نمیدیدند و باز حکم کفر صادر میکردند.
علیرضا بهشتی : بعضیها حکم کفر دادند و بعضیها مثل مرحوم دکتر شریعتی خیلی متأثر بودند.
میثم محمدی : بله بیشتر از صنف ایشان …
علیرضا بهشتی : بله، اگزیستانسیالیسم در روحانیت به عنوان یکی از ایسمهایی بود که بایستی حتماً در مقابلش ایستاد. آقای بهشتی یک ویژگیای دارد که هم در عملش و هم در نظرش مؤثر است و آن اینکه آدم منصفی است. این خیلی مهم است و ما این مسئله را دستکم میگیریم. مثلا یک نکاتی در مارکسیسم هست که آقای بهشتی میگوید این خیلی مبحث مهمی است یا برای مارکس به عنوان یک دانشمند که در این زمینهها کار کرده احترام قائل است. برای سارتر و امثال اینها احترام قائل است و میگوید اینها واقعاً در این زمینه کار کردند.
میثم محمدی : حتی وقتی به لیبرالیسم میرسد، همدلانه نقدش میکند و با آن دشمنی ندارد.
علیرضا بهشتی : آدم منصف همین است. نگاه میکند و میگوید به نظر من این قسمتهایش خوب است، این قسمتهایش بد. اینجا قوی است و اینجا ضعیف. انسان واقعاً انصاف را در این روش میبیند. ببینید این تعارف بردار نیست. آقای بهشتی مسلمانی معتقد است، صرفنظر از اینکه روحانی است و داعیه اسلام و مسلمانی دارد، ولی یک جاهایی میگوید انصافاً برخی از این افرادی که در راه خودشان و در مکتب خودشان اینقدر معتقدند، پایمردی و جدیت دارند، قابل ستایش هستند. نمیشود آنها که برای عقیده خودشان فداکاری میکنند را نادیده گرفت. این قابل ستایش است. ما نمیتوانیم بگوییم این اشتباه است. در بحث انفاق در نظام اقتصادی در اسلام که منتشر خواهد شد، نگاهی که آقای بهشتی دارد این است که خدمت خیرخواهانه آدمی که کار خیری میکند ولی مسلمان نیست را با افراد دیگری که در آن جلسه هستند و میگویند چون او مسلمان نیست کار خیرش هم خیر نیست، مقایسه میکند. آقای بهشتی میگوید این طور نیست. این خیرخواهی و نوعدوستی آن غیرمسلمان را باید ارج نهاد. نگوییم که تو راه را تا اینجا اشتباه آمدی، برو برگرد از اول.
میثم محمدی : گویا این بحث ناظر به مجاهدین و تیپهایی شبیه اینها بوده است.
علیرضا بهشتی : بالاخره در آن فضا مطرح شده و غیر مجاهدین را هم دربرمیگیرد چون بخشهایی از آنها مسلمان نبودند. ایشان میگوید آقا این کارت نقص دارد. اگر این للله بود این کار کاملتر بود ولی اینطور نیست که کارت خیر نباشد یا درست نباشد و بیارزش باشد. این انصاف است. در جلد دوم کتاب حزب جمهوری اسلامی که شما آخرین صحبتهای آقای بهشتی را در سال 60 میبینید، از جاده انصاف خارج نمیشد. ببینید آقای بنیصدر برکنارشده، جلسه حزبی است، اما هنوز راجع به آقای بنیصدر محترمانه صحبت میکند.
میثم محمدی : اجازه نمیدهد که کسی توهین کند.
علیرضا بهشتی: و اجازه نمیدهد که کسی توهین کند و اصلاً مساله این نیست. ایشان دغدغه کشور را دارد. مساله این نیست که او رفت کنار، کی میخواهد بیاید؟ ما برویم بگیریم. اینها نیست. مساله صلاح و مصلحت کشور برای ادامه کارش است. این انصاف را همیشه در ایشان میبینید. این دیگه برای قبل از توفان و بعد از توفان نوح نیست . اگر کسی این جوری نسبت به آقای بهشتی قضاوت کند، بیانصافی است. این بیانصافی ممکن است ناشی از ناآگاهی باشد و ضرورتاً غرض و مرضی در کار نیست. به هر حال اینها چیزهایی است که تدوین زندگینامه به شیوه علمی باید جبران بکند و ضرورتش کاملاً مشخص است.
یک مجموعه دیگر داریم که در مرحلة تدوین است و هنوز به ویرایش نرسیده که مجموعه مباحث فلسفی آقای بهشتی است. از جمله یک پایان نامه که ایشان در مرحله کارشناسی نوشته بود و برای دکترا هم یک پایان نامه. رساله کارشناسی ایشان راجع به ” بساطت و ترکب جسم” یک بحث فلسفی است . ما این را منتشر میکنیم چون آن موقع که اصلاً منتشر نشد و به صورت یک پایان نامه فقط از آن دفاع شده است. در همین گفتارهای فلسفی متاسفانه چند جلسه بیشتر از آثار و بحثهایی که ایشان راجع به فلسفه هگل داشت، نمانده است. یا بحثهایی که دربارة “نهایته الحکمه” علامه طباطبایی دارد. ما هنوز در مرحله جمعآوری و تدوین اینها هستیم.
یک سری کارهایی هم درباره آقای بهشتی است. من میخواهم اینها را جداگانه مطرح کنم. ما 29 بهمن سال 87 به مناسبت سالگرد تأسیس حزب جمهوری اسلامی، همایشی در موسسه دین و اقتصاد داشتیم با عنوان: شهید بهشتی و تحزب. دیدگاههای شهید بهشتی درباره مساله تحزب و تشکل را در آن مطرح کردیم که افراد مختلفی در آنجا صحبت کردند. این بحثهای علمی و تاریخی خوشبختانه ویرایش شده و در مرحله تدوین نهایی و ارسال برای ارشاد است که بتوانیم مجوز بگیریم.
ما از هر فردی که تجربهای با آقای بهشتی در کار حزب داشت یا اینکه نظری نسبت به آن داشت، خواستیم صحبت کنند. امیدواریم که بهعنوان یک بحث تاریخی- علمی منتشر شود و در اختیار افراد قرار بگیرد، چون یکی از مباحث مهم راجع به دیدگاه و زندگی آقای بهشتی است.
در سال 1380 به مناسبت بیستمین سال شهادت آقای بهشتی، همایشی را با عنوان “شهید بهشتی و قانون اساسی” در اصفهان برگزار کردیم. متأسفانه بسیاری از اسناد و نوارهای آن موجود نیست چون مجموعهای که قرار بود این کار را انجام بدهد متأسفانه بعد از برگزاری همایش کوتاهی کرد و به دست ما نرسید. ما آنچه را که توانستیم جمعآوری کردیم. باید دید که انتشارش تا چه مقدار مفید است و چقدر نسبت به مباحث مطرح شده در آن زمان رسا و گویاست.
چون شیوه و سنت آقای بهشتی بر پذیرش نقد و ایجاد فضای نقادی سالم، علمی و منصفانه بود، ما خودمان از ابتدای تأسیس بنیاد، برای افراد مختلف صاحبنظر کتاب و مطلب میفرستادیم و خواهش میکردیم که راجع به آن نقد بنویسند. معمولاً آنها معرفی و نقد بود. الزاماً با این نقدها موافق نیستیم، اما این کار را چه از جانب موافق و چه از جانب مخالف، به عنوان نقد آثار آقای بهشتی انجام دادیم. سه جلسه هم در همان سال 80 به مناسبت بیستمین سال شهادت ایشان، با همکاری جهاد دانشگاهی برگزار شد که یکی دربارة کتاب “مبانی نظری قانون اساسی” بود که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کردیم.
بحث نقد و بررسی کتاب “بهداشت و تنظیم خانواده” در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با همکاری جهاد دانشگاهی، و نقد و بررسی کتاب “دکتر شریعتی؛ جستجوگری در مسیر شدن” باز با همکاری دانشگاه شهید بهشتی در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد که تقریباً کامل است و به عنوان مجموعه “کتاب نقد” منتشر خواهد شد. میخواهیم که به نقد منصفانه و عالمانه آثار آقای بهشتی دعوت بکنیم و هیچ ابایی هم نداریم. ما خودمان اینها را منتشر میکنیم برای اینکه نشان بدهیم ما از نقد آقای بهشتی نهتنها نمیهراسیم بلکه استقبال میکنیم، چون هم خودمان به این قضیه اعتقاد داریم و هم میدانیم که مرحوم آقای بهشتی در منش، روش، گفتارها و عملش همیشه به این راه پایبند و مقید بوده است.
میثم محمدی : به نظر میرسد شما اهتمام دارید که این نقدها اساساً از جانب خود بنیاد به عنوان یک رویکرد تولید و منتشر شود، حتی اگر عواقب و نتایجی هم از جانب برخی مدافعان شهید بهشتی داشته باشد.
علیرضا بهشتی : برای ما این مهم بود که افراد فکر نکنند اگر ما آثار آقای بهشتی منتشر میکنیم به این معناست که ما هیچ نقدی را برنمیتابیم. برای همین گفتیم خودمان پیش قدم میشویم تا این طلسم شکسته شود و افراد راحت بتوانند بحثهایشان را انجام بدهند.
کار دیگری که انجام میدهیم تدوین و تنظیم خاطرات آقای بهشتی است. برای خاطرات ایشان از سال 60 آرام آرام مصاحبه و جمعآوری کردیم. برخی از این خاطرات که با یک نفر انجام شده به اندازهای هست که مثلاً 11 جلسه بحث کرده و بخش بزرگی از زندگی آقای بهشتی را در یک بعد خاص روشن کرده است. در این میان، خاطرات دکتر سید محمدصادق طباطبایی را تنظیم میکنیم که سال 1380 ضبط کردیم و یکی هم خاطرات جناب حجتالاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه است که به طور مجزا منتشر میشود. البته ما مصاحبههای دیگری هم داریم که الان شما در سایت منتشر میکنید و بعداً هم به صورت یک مجموعه منتشر خواهیم کرد. این به غیر از آن کاریست که ما روی زندگینامه انجام میدهیم. این یکی از منابع زندگینامه است چون تاریخ شفاهی فقط میتواند بخشی از حوادث زندگی و یک وجهی از حوادث زندگی فرد را در بر بگیرد، به اضافه اینکه به لحاظ ارزش اسنادی هم در جایگاه خودش قرار دارد. بیارزش نیست ولی ارزش مطلق هم ندارد. بنابراین باید حتماً با اسناد و بافتار اجتماعی تطابق داده شود. در مورد متفکری مثل آقای بهشتی این کار حتماً باید انجام شود.
میثم محمدی : بحثی درباره انتشار آثار آقای بهشتی از همان ابتدا در ذهن من وجود داشت. انتشار این آثار، گذشته از نسبت شما با ایشان و علاقهتان به شخصیت و فکر دینی و روش اسلامشناسی آقای بهشتی دلیل دیگری هم دارد؟ منظورم دلایل بیرونی است که به واکنشهای محیطی اجتماعی و مخاطبان یک اثر برمیگردد. آیا شما بعد از اینکه این آثار را منتشر کردید مثلا با اشتیاق طلب یا بی میلی مواجه بودید؟ تا حالا چنین چیزهایی را بررسی کردهاید؟ الان چاپ آثار چه چیزهایی را نشان میدهد؟
علیرضا بهشتی : ببینید، اگر انگیزه را میفرمایید، این کار باید انجام شود نه به خاطر نسبتی که من با آقای بهشتی دارم، بلکه به خاطر اینکه آقای بهشتی یکی از منابع فکری نهضت منتج به انقلاب و در مورد جمهوری اسلامی، فقط در سالهای اولیه خودش است. آقای بهشتی یکی از معماران و رهبران این نهضت و این نظام البته تا زمان شهادت است. باید این نکته را به دوستان و مخاطبین جوان توجه بدهم که آقای بهشتی در مجموع، تنها دو سال و نیم بعد از انقلاب در قید حیات بود و 7 تیر سال 60 به شهادت میرسد. در واقع، بعد از آن دیگر افکار آقای بهشتی هست، ولی عملش نیست. من فکر میکنم که هم افکار آقای بهشتی، هم زندگی یعنی سیره عملی آقای بهشتی و سیره فکری او، یک منبع عظیم و مناسب به خصوص برای دورهای است که ما در آن زندگی میکنیم؛ از دو لحاظ، یکی به لحاظ شناخت تاریخ گذشته. ما تا هویت تاریخی خودمان را نشناسیم که نمیتوانیم اصلاً راجع به وضعیت حال و آینده خودمان دست به قضاوت بزنیم و پیشبینی بکنیم و بعد برنامهریزی انجام بدهیم. ما منقطع از تاریخ خودمان نمیتوانیم فکر کنیم. در مورد وضعیت حال و آینده خودمان این یک وجه اهمیت مساله است که ببینیم اصلاً چه شد که انقلاب شد، چه فکرهایی پشت این قضیه بود، آیا به همان صورت تداوم پیدا کرد، و اگر تداوم پیدا نکرد به چه دلایلی بود. اینها همه سوالاتی است که میشود مطرح کرد. نکته دوم اینکه از لحاظ مباحث فکری، در مورد نوع نگاه به دین، امروزه دینداران با چالشهایی مواجه هستند که من فکر میکنم برای پاسخیابیِ بسیاری از سوالها و راهیابی، حداقل به لحاظ روش شناختی، افکار آقای بهشتی منبع مناسبی است. حرف من این نیست که برای همه سئوالها پاسخ دارد. میخواهم بگویم که راه را برای یافتن پاسخهای مناسب باز میکند. ما ادعا نمیکنیم آقای بهشتی آن چه گفت کاملاً درست و خدشهناپذیر و نقدناپذیر است. من اینها را ادعا نمیکنم. آنچه که میخواهم بحث کنم این است که آراء او یک منبع بسیار مفید است که من خودم بعضی وقتها که با آثار منتشر نشده ایشان مواجه میشوم، میبینم که چقدر نکات مهمی در این مباحث و یا در زندگی ایشان هست که برای مشکلات امروز ما راهگشاست و از این جهت دچار شگفتی میشوم. از این لحاظ افکار آقای بهشتی زنده است و کند و کاو در آثار ایشان، صرفاً یک جستجو در یک مغازه عتیقه فروشی نیست. در واقع به منزله ورود به یک آزمایشگاه است که برای همین امروزمان میتوانیم خیلی از فرمولهای مناسب را از این آزمایشگاه دربیاوریم. به همین جهت ما خودمان را موظف به انتشار آثار ایشان میبینیم.
کارنامه بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی در گفتگو با سیدعلیرضا بهشتی– قسمت دوم
* متأسفانه اصلاحطلبان مواجه متعادلی با آقای مطهری نداشتند و امثال گنجی بر شاخه نشستند و بن بریدند. معتقدم که اگر اصلاحطلبان به اندیشههای آقای بهشتی برگردند و اندیشههای ایشان به صورت تئوریک بازتولید شود بسیار میتواند مدرسانشان باشد. بخشی از اشتباه اطلاحطلبان این بود که بهجای بهشتی به مطهری رو آوردند. بهنظرم هنوز ظرفیتهای تئوریک آقای بهشتی آشکار نشده است. آقای بهشتی بنیان نقاط شروع خوبی گذاشته و میتواند برای اصلاحطلبان – در مقابل آقایان مطهری و مصباح – چارچوب خوبی باشد.