سخنرانی شهید بهشتی در جمع نمایندگان کارگران
هیچ جامعه ای نمی تواند بگوید من از اقتصاد شکوفا، بی نیازم. اقتصاد راکد، اقتصادی که آهنگ قهقرایی و عقبگرد داشته باشد، خطر است و این می دانید با یک مسئلۀ مهم مربوط می شود به نام مدیریت صنعتی، کشاورزی و به طور کلی مدیریت اقتصادی و نوع مدیریتی که در آن استثمار و استبداد نباشد ولی مدیریت و انضباط باشد.
مجری: خیر مقدم می گویم به شما برادرهای عزیز.
چون اولین دیدار با نمایندگان کارگران شریف و زحمت کش و عزیز کشورمان و امتمان است. اندیشۀ تشکیل یک واحد فعال سیاسی اسلامی، بیش از هر چیز در رابطه با مسؤلیتی که در برابر مستضعفان امت و جامعه احساس می کردیم، در ما قوت گرفت. یعنی رسالت اصلی این تشکیلات، تلاش اصیل و عملی برای ايجاد نظام نوین اقتصادی و سیاسی، و برپایۀ معیارهای اسلام است.
نظامی که در او بازده سعی و تلاش هر انسانی، صرفاً متعلق به خود او باشد، در عین حفظ آزادیِ او. اشکال بزرگ، دشواری بزرگ، در مسائل مربوط به زحمت کشان جامعه ها، این است که در عبین حفظ و مراقبت بر اینکه دست رنج آنها از دست آنها بیرون نرود، آزادی آنها را هم حفظ کنیم. چون انسان بر خلاف آنچه بسیاری از مکتب های امروز می اندیشند، صرفاً یک حیوان اقتصادی نیست.
انسان موجود شریفی است که بیش از آنچه به مسائل اقتصادی اش اهمیت می دهد، به کرامت انسانیاش اهمیت می دهد، و این کرامت انسانی را تنها می شود در پرتو حفظ آزادی او، تعیین کرد. آن هم نه آزادی منِ بی بند و باری که حیوانیت بکشاند و برای استبداد آماده ترش بکند. آزادی انسانی، پایه-های اقتصادی اسلام اینهاست. او را به حيض که به زودی به یاری خداوند با طرح مسائل در روزنامه خودتان، روزنامۀ جمهوری اسلامی که برادران و خواهرانتان برای به راه افتادنش تلاش می کنند به تدریج مطرح خواهد شد و همچنین در جزوه های آموزشی حزب، و بعد در برنامه های اجرایی. به مناسبت روز کارگر در شورای موقت حزب، مسئله مطرح بود که حزب جمهوری اسلامی، باید در برنامۀ ویژة کارگری شرکت داشته باشد و دوستانی که نسبت به این حزب علاقه نشان دادند و تقاضای عضویت کردند. دو نظر وجود داشت. در اصل این که ما باید نه تنها به این مناسبت، بلکه به هر مناسبت دیگر، در جهت توجه هرچه بیشتر به مسائل کارگران شریفمان، برنامه هایی داشته باشیم و حضور داشته باشیم، در این تردیدی نبود. ولی این مسئله مطرح بود که آیا روز کارگر، کارگران ایران همان روز اول ماه مه باشد یا روز دیگر، این مسئله مطرح بود.
بعداً شایع شد که حتي در میان خود دوستان هم این مسئله مطرح است؛ بعضی ها فکر می کنند جا دارد ما برای خودمان یک روز کارگر خاص داشته باشیم. ولی جمع بندی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر هم چنین تصمیمی بخواهیم بگیریم، بگذاریم با شرکت دادن خود کارگران شریف در این تصمیم، این تصمیم را بگیریم و این تصمیم را حتی شما نگیريد. این روز که رسم بر این بوده است که به عنوان روز كارگر، کارگران جلوة تازه ای از حضور فعال و خلافشان را در جامعه نشان بدهند، در این روز ما با همکاری آنها برنامۀ خوبی برگزار کنیم و پس از آن که رابطۀ حزب با همۀ کسانی که به حزب روی آورده اند، شکل فعال تر گرفت، آن موقع با کسب نظر مشورتی از همۀ آنها، تصمیم جدیدی را اتخاذ میکنیم، یا همین روز را نگه می داریم یا روز دیگری را انتخاب می کنیم. البته هیچ حساسیتی هم در برابر حفظ این روز نمی یابیم. دلایلی هست، اما حساسیت نیست، فرق است بین دلایل و بین حساسیت. برای اجرای این برنامه و دوستانی که مسؤلیت ارتباط نيمه شکل یافته حزب را با کارگران به عهده دارند، این مسؤلیت را پذیرفتم که دعوتی از دوستان بشود. مسئله با آنها در میان گذاشته شود، از آنها نظرخواهی بشود. پیرامون کیفیت بهتر حضور یافتن کارگران در برنامة تنظیم شده، نظر بدهند و نوع همکاریهاي خودشان را بیان کنند. لابد دوستان به اطلاع آقایان رساندند که حزب، به دلیل وسعت فراوان دایرۀ هواداری نسبت به آن، بنده هنوز دوست ندارم بگویم عضویت چون عضویت یک مرحله تکاملیافتهتری است، و اینکه ما در مدتی کوتاه با علاقه مندان فراوان روبرو شدیم، برنامة سازماندهی و تشکیلاتیمان با همة تکیه ای که رویش می شود، سرعتی متناسب با سرعت علاقة شماها و امثال شماها نداشته است، اما با همکاری همه تان، بر این ناهماهنگی مثل همۀ ناهماهنگی های دیگر پیروز خواهیم شد، و دیری نخواهد پایید که رابطۀ سیستماتیک و شکلیافتۀ کامل، بین همۀ این علاقه مندان و سازمان مرکزی حزب به وجود خواهد آمد. پیشرفت کار در اين مدت خوب بوده است، هنوز بیش از 2 ماه از تأسیس حزب نمی گذرد. احساس می کنیم که کارهایی انجام گرفته، رابطه هایی شکل گرفته، ولی بی شک در حد نصاب نیست. ما امیدواریم در زمانی، که کوتاه خواهد بود، در کارگاه ها، در حوزه های حزبی، در سنديكاها و اتحادیه هایی که ارتباط با حزب دارد، با یکدیگر حضور فعال تر، خلاق تر و سامان یافته تر داشته باشیم، و همه جا بر مبنای سازندگی انسان اسلام انسانی که تلاشگر است، زحمت کش است یا در محیط کارگاه، یا در محیط مدرسه یا در محیط دانشگاه یا در محیط حوزه یا در کوچه و بازار، به هرحال زحمت می کشد، تن پرور و بیکار و بی عار نیست، تلاشگر است. اما آرماندار است، فقط تلاش نمی کند که شکمش را سیر کند، آرمان دارد، این مهم است. زندگی بی آرمان یعنی زندگی پوچ، پوک، بیمعنی، آرمان دارد. آرمان الهی، آرمانی که میان او و خیر مطلق و کمال مطلق هستی پیوندی طبیعی، فطری نشان می دهد، پیوندی که ميتواند همیشه انسان را در کوشش و تلاش در راه حق و خیر و عدل، شاداب و سرزنده نگه دارد. می دانم مسائلی که با شما دوستان داریم الی ماشاالله زیاد است. امروز، خطری بزرگ، اقتصاد جامعۀ ما را تهدید می کند و این تهدید مستقیماً متوجه قشر شریف کارگر، اعم از کارگر صنعتی و کارگر کشاورزی و بلافاصله متوجه همۀ قشرهای دیگر است. باید همه با هم تلاش کنیم این خطر را جلویش را بگیریم، و می توانیم. با صراحت به شما عرض کنم با همکاری و همگامی می توانیم. امروز هیچکس شما را از دشمنان نترساند، چون دشمن وقتی برای ما ترس آور است که در میان خودمان رابطه های سالمی وجود نداشته باشد. ندیدید ما با همان رابطه های سالم و سازنده در مرحلۀ نخستین انقلاب پیروز شدیم؟ بدانید با همین رابطه های سالم و سازنده در مراحل بعدی هم پیروز خواهیم شد، من دوست دارم وحشت را هرگز و هرگز اجازه ندهید. به اندیشه و دل کارگران شریف ما رخنه کند. چه وحشتی؟ چه ترسی؟ باید برنامه ریزی کنیم برای امروز همه با هم می نشینیم با هم برنامه ریزی می کنیم باید به نیاز روزانه برسیم و می رسیم. و دم صبحی جلسۀ قبل از اینجا مربوط به این بود یک بخشش که به دوستان می گفتم: آقا دو مسئله است، سه مسئله است، چهار مسئله است. اینها را از هم جدا نکنید، اینها را وابسته به هم نکنید. هر یکی را در رابطۀ با دیگری به آن نگاه کنید، اما مستقلاً عمل کنید.
چهار مسئله اساسي
یکی مسئلۀ نیاز امروز هر انسان نیازمند در این مملکت است، این یک برنامه ریزی دارد که شروع هم شده. دنبال کنید، به نیاز این نیازمند برسید. به دوستان که عده ای از آقایان که اهل علم هم بودند گفتم شرم آور است اگر امروز که در طلیعۀ جمهوری اسلامی است، هنوز کسی در ا ين مملكت گرسنه بماند و این یک برنامۀ ضربتی می خواهد، این دیگر معطل هیچ چیز نباید باشد، حتی معطل کار. این را باید انجام داد ولي به این اکتفا نکرد.
برنامۀ دوم برنامه های ضربتی ایجاد کار هست که روی این هم کاری شده، کار نسبتاً خوبی شده و امیدواریم این برنامۀ ضربتی هم به زودی در دست اجرا قرار بگیرد.
برنامۀ سوم، برنامۀ سالم ساختن رابطۀ اقتصادی و اظهارنظر روشن دربارۀ مالکیت صنعتی و مالکیت کشاورزی است که هر چه زودتر این باید فرموله شود، الان زیر بنای این فرمول مدت ها است در دست ما هست، ولی زیربنای فرمول کافی نیست، فرمول زیر بنایی حتماً باید در رابطه با شرایط روز، تبدیل به فرمول اجرایی بشود و در اختیار همه قرار بگیرد. این کار هم در دست تهيه است و انشاالله به ثمر خواهد رسید و روشن خواهد شد.
مسئلۀ چهارم مسئلۀ اقتصاد شکوفا داشتن است. هیچ جامعه ای نمی تواند بگوید من از اقتصاد شکوفا، بی نیازم. اقتصاد راکد، اقتصادی که آهنگ قهقرایی و عقبگرد داشته باشد، خطر است و این می دانید با یک مسئلۀ مهم مربوط می شود به نام مدیریت صنعتی، کشاورزی و به طور کلی مدیریت اقتصادی و نوع مدیریتی که در آن استثمار و استبداد نباشد ولی مدیریت و انضباط باشد. این مسائل اولاً باید در رابطه با یکدیگر مورد بررسی و توجه قرار بگیرد. اما هرگز نباید اقدام در یکی وابسته به تمام شدن مطالعات روی دیگری باشد. رابطه، یک مسئله است و وابستگی، مسئله دیگر. نبايد منتظر بمانیم تا آن حل بشود، برنامۀ اول باید روزانه اجرا بشود. بدون انتظار برای هیچ برنامۀ دیگری. برنامۀ دوم باید سریعاً به دنبال آن اجرا بشود ولو آثار کم و بیش نامطلوب داشته باشد، مهم نیست، ما آثار کم و بیش نامطلوبش را برطرف خواهیم کرد. برنامۀ سوم هم باید اعلام بشود تا هر کسی تکلیف خودش را بداند. برنامۀ چهارم هم باید برای اجرا آماده بشود، که همه مان می دانیم که صنعت و کشاورزی و به طور کلی کار اجتماعی بدون مدیریت، یعنی فقط حرف. من امیدوارم که حزب که مجموعۀ شماهاست. حزب چیزی غیر شماها نیست. حزب که مجموعۀ همه مان است بايد بتواند در هر چهار برنامه، نقش فعال و خلاق داشته باشد.
برگزاري روز كارگر
اما این گردهمایی مان بدان منظور نیست. حتماً قبلاً اعلام شده که این گردهمایی به خاطر این است که از نظرات آقایان دربارۀ بهترین کیفیت برگزاری برنامه روز اول ماه مه، یازده اردیبهشت، مطلع بشویم. در این باره صحبت کنیم، نظرات دوستان را بدانیم و من آماده هستم که برای مدت بیست دقیقه، یعنی تا یازده و نیم، مستمع نظراتتان باشم. خواهش می کنم یکی یکی نظراتتان را مطرح بفرمایید و از آقای حسینی خواهش می کنم نظرات را یادداشت کنند. راجع به برنامه کارگری متني نوشتم برای آقا یک پیشنهادی دارم من از شما خواهش می کنم که نوبت ها را بنویسید. آقایان چند نفر دست بلند کردند نوبت ها را بنویسید و بعد خودتان نوبت بدهید که من بتوانم گوش کنم. آقای عليمحمد عرب قبلاً نوبت گرفته بودند از شاخه تهران «شرکت پاكسان»، خوب بقیۀ نوبت ها را نوشتید یا نه؟ اسم ها را بنویسید يكي یکی بروید بالای سر دوستان، صف به صف اسم ها را . بنویسید آقا، آقای حسینی چرا ما را محروم کردید از اینکه اسم دوستتان را بدانیم. این جا من یکی یکی اسم ها را می پرسم آقای توانایی اول دست گرفته بودند آقای بابکی، آقای محمدی، آقای کازرانی، آقای موسوی، آقای صادقی، آقای شیرکلانی، آقای فراهانی، آقای خوبان، آقای قنبری، آقای حبیبی، آقای گودرزی، آقای شریفی، آقای کاشف زاده خیلی خوب. مثل اینکه وقتمان.
دوستان يكي از خودسازی های اجتماعی این است که ما چگونه جلساتمان بارور باشد. سعی بفرمایید در یکی دو دقیقه نظرتان را مرقوم بفرمایید که بتوانیم از نظرات همه استفاده کنیم. آقای علیمحمد عرب تشریف بیاورید.
عليمحمد عرب: ولیکن خواسته ای داشتم خواستم حضور دانشمند محترم آقاي بهشتي مطرح كنم مربوط به روز اول ماه مه است يا نيست؟ عرب – نخير، عامه. بهشتي – اگر عامه که اجازه بدهید که من ازتون ميگيرم نوشته و ثانیاً اگر وقت بود بعد از این مطرح کنیم، متشکرم.
مجري: من البته یک پیشنهاد کرده بودم قبلاً به دوست های دیگر که ما بعضاً جلسه های ديگر بعد خواهیم داشت و هر چه زودتر، بقيه مسائل همه را مطرح می کنیم یکی یکی. یعنی مشکلات عمومی را، ولی اینجا چون وقت کم هست ما مجبوریم بیشتر به مسائل مهمه اختصاص بدیم و برادرانی که نظراتی در این خصوص دارند البته ما يكي يكي ميخونيم از آقای سازمان آب.
شهید بهشتي – بفرما آقای توانايي همین طور که عرض شد از دوستان خواهش می کنیم نظراتشان را دربارۀ برنامۀ روز کارگر و کیفیت اجراش بیان بفرمایید.
توانايي – کاسه های از آش داغ تر، ساواکی های از نوع دوم، کمتر سنگ من کارگر را به سینه بزنید، منِ کارگر، قوی تر از آن هستم که شماها در فکر من باشید. منِ کارگر با عزم راسخ و ارادۀ آهنی و درک خدادادی، درد خود را بهتر درک می کنم تا شما دایه های مهربان تر از مادر. شما خود بهتر است در فکر خویش باشید و ما را نردبان ترقی خود قرار ندهید. منِ کارگر خدای خود را خوب شناخته و راه قرآن و محمد(ص) و علی(ع) را برگزیده ام، و به ندای رهبرم امام خمینی جواب مثبت داده و برگزیدگان رهبرم را ستایش می کنم، هر که باشد و در هر مقامی باشد و جوابم و انتخابم در مقابل رهبر عالی قدرم، انتخاب وی بوده و تا آخرین قطرۀ خونم در برابر دینم و وطنم و رهبرم با شرک مبارزه خواهم کرد. همانطور که رأی به برقراری جمهوری اسلامی داده ام حالا که در این محفل که برای برقراری اتحاد کارگران اسلامی ایران و تشریک مساعي گردهم جمع آمده ایم پس چه بهتر است روز کارگر را به انتخاب رهبرمان واگذار نماییم زیرا چناچه شاهد و ناظر بودیم، روز ارتش ملی جمهوری اسلامی را که در تاریخ 29/1/58 بود و انتخابی بود از طرف رهبرمان، امام خمینی که مورد استقبال بی-شائبۀ ملت مسلمان ایران واقع گردید، پس چه بهتر ما کارگران مسلمان هم انتخاب روز کارگران مسلمان ایرانی را به عهدۀ رهبرمان قرار دهیم. کارگری از کارگران سازمان آب تهران.
شهيد بهشتي – اجازه بدید من یک توضیحی در این باره بدهم.
بفرماييد خواهش می کنم خیلی ممنون.
اتفاقاً ما در این زمینه مثل همۀ زمینه های لازم دیگر، البته در جزئیات هیچ گاه نباید موضع رهبر طوری باشد که همۀ جزئیات را از او بخواهند آنوقت او کلافه می شود و به هیچ کار دیگری نمی رسد ولی در مسائل کلی، طبیعی است که باید با ایشان مشورت بشود. ما در این زمینه که آیا این مراسم روز اول ماه مه برگزار بشود و یا نه قبلاً با ایشان شور کردیم و ایشان تأیید فرمودند که اگر نظر مشورتی گروه دوستان در اینجا این هست آن نظر را تأیید می فرمایند، البته این نظر مشورتی قبلاً هم اتخاذ شده بود و طبعاً این تأیید ایشان ديگر بدون آگر قطعي شد و احتمال قوی دارد که خود ایشان هم پیامی را به طور کلی به مناسبت این روز، برای مردم وکارگران ما بفرستد.
صحبت يكي از كارگران – سلام به تمام دوستان، به نام خداوند قهار و جبار و کریم و رحیم. سابقه مبارزات بنده در اين انقلاب، 16 سال سابقه دارم یعنی از سال 42 از ورامین، و چون جلسه مربوط است به روز کارگر، زیاد وقت شما را نمی گیرم ولی یک مسئلهاي که از همه چیز الان مهمتر است و به عرض همه می خواهم برسانم و با تصمیم شما، نظر آقای دکتر بهشتی، این مسئله را صرفاً تأکید می کنیم به وزارت کار تا زودتر جلوی این مسئله گرفته بشود و آن این است، اجتماع کارگران بیکار در جلوی وزارت کار و یا جاهای دیگر است. من خودم به شخصه هیچ توقعی از این انقلاب ندارم، یعنی برای من فقط شکر همین بس، که این انقلاب پیروز شد. هیچ چيز دیگري نمی خواهم. ولی کلاً افرادی هستند که توقع دارند و توقع آنها هم به جاست. جدیداً همان طور که اطلاع دارید، وزارت کار و دولت اعلام کرده است که یک میلیارد تومان در ماه، ما به کارگران بیکار وام می دهیم. بسیار فکر خوبی است، هیچ کس تا اینجايش را مخالفت ندارد. ولی یک پیشنهاد داریم ما همین طور که شنیدید بارها در رادیو، تلویزیون يا رسانه های گروهی می گویند این کارگرانی که در جلوی وزارت کار و جاهای دیگر جمع ميشوند، بیشتر آنها کارگران راه و ساختمان و ساختمانی اطراف شهرستان ها یا تهران هستند، ما می خواهیم بگوییم که پیش خودمان فکر بکنیم اصلاً بطور کلی وسایل جادهسازی نداریم، کشورمان تا به حال تو سری خور و عقب افتاده بوده است، نتوانستیم از تکنولوژی پیشرفته استفاده بکنیم، ما بایستی صبر کنیم تا این تکنولوژی در مملكت ما به وجود بیايد، ما تراکتور داشته باشیم بولدوزر داشته باشیم بعد بتوانیم اين کارگران بیکار را جمع کنیم از توي خیابان؟ اما یک پیشنهاد و آن این است، ما که یک میلیارد تومان میدهیم به کارگران بیکار به عنوان وام، نمی توانیم صد هزار تومان هم بدهیم بیل بخریم و این کارگران را هر چندتاي آنها، هر صد تا دویست تاي آنها را بدهیم دست یک عده ای که شعور دارند. آقا این جادههایی که در تهران هست، این جاده هایی که اطراف اصفهان هست، این جاده هایی که به داخل منتهی می شود، این ها را سریع با بیل، آقا نمی خواهد با بولدوزر، شما این ها را صافش کنی راستش کنی. این وام بدهید به این ها به عنوان حقوق که نه این ها يك پول مفت گرفتهاند و به تن پروری و عادت کنند و همین هم که زودتر و سریع تر اين تجمع از بین این شهرها و ادارات جمع شود. شاهد و ناظر بودم امروز صبح – شما می توانید ماشین من را بروید نگاه کنید توی دفتر حزب است پر از خاک لندرور و ماشین هایی در اطراف تهران کارهای ساختمانی – این را می خواهم بگويم و به عرضتان برسانم که قشنگ هوشیار باشید به کارخانجات و کارگران اطلاع بدهید که چه دست هایی ما را می کوبد، ماشین می آید و می رود سر ساختمان، کارگر ساختمان را صدا می کند، می گوید آقا چقدر حقوق می گیری؟ می گوید هفتاد تومان، میگوید بیا اینجا، این صد تومان، بیاین بالا. کجا؟ آنها را می برد مقابل وزارت کار. توجه به این مسئله داشته باشید قربان، گفتم من به شخصه هیچ توقعی از انقلاب ندارم، ولی به خدا قسم، خیلی از افراد هستند که اگر ما نجنبیم، اگر زرنگ نباشیم، اگر حواسمون جمع نباشد، لگدمال می شوند زیر پای دژخیماني که بعداً اگر خدا نکرده زبانم لال بر ما بعداً مسلط بشوند، توسط همین عناصر ناباب و پولداری که الان توی این مملکت گسترش پیدا کردهاند. من خواهشم این است كه از دوستان، اگر حرف من مورد تأییدشان هست، که هیچ و از آقای دکتر خواهش می کنم که این افراد را زودتر جمع کنند و اين كار خیلی راحت است، من به شخصه به تنهایی حاضرم پانصدتاشون را رهبری کنم، چون من خودم الان سرپرست یک کارگاه بزرگ هستم در ارج حاضرم پانصدتاشون را بگیرم زیر دست خودم، با همین پول كمي بیشتر. اینها را میبرمشان. این همه جاده خراب ما داریم، به داخل جاده ها راه های ساختمانی همه را هم ترتیبشان را می دهم با بیل صافش کنیم که نگذاریم اینها جمع بشوند. دیگر عرضی ندارم.
شهيد بهشتي – باز برای اینکه برادرمان و برادران دیگر به این نکته توجه کنند، من اینقدر از این هم فکری، بنده نه آقا را قبلاً زیارت کرده بودم و نه ایشان توانسته بودند با ما تماس کتبی بگیرند ولی این هم فکری نشانۀ این است که پیوندی طبیعی میان ماها وجود دارد. این اندیشۀ شما در شورا هم مطرح شده و روی آن کار شده و انشاالله به زودی اجرا می شود.
آقای بابکی – به نام خدا. از آنجایی که وقت ضيق است، وارد بحث های متعدد نمی شوم. در مورد روز کارگر پیشنهادی دارم به این صورت که این روز تا تعیین تکلیف در مورد روزی که می خواهد قطعي شود، روز اول ماه مه به صورت یک راهپیمایی عظیم برگزار گردد. در این روز، ضمن تأیید مجدد و پشتیبانی کامل کارگران از حکومت جمهوری اسلامی و دولت آقای مهندس بازرگان، اعلام داریم که با تمام وجود حاضریم جهت پیشبرد اهداف دولت همکاری نموده و از هیچ خدمتی دریغ نورزیم. دیگر عرضی ندارم.
– آقای کازرانی تشریف بیارن شهيد بهشتي ما از اینجایی که برادرمان نشسته بودند می توانیم بفهمیم که کدام برادر بودند. قبل از آن ردیف کسی که نوبت گرفته باشد و نیامده باشد داشتیم؟ جناب-عالی بودید؟ بله. کسی که نوبت گرفته باشد، جناب عالی.
– خدمت دوستانِ کارگر و برادران عزیزم سلام. مسئله ای که به عنوان دستور جلسه، ابتدا برای ما مطرح شد تصمیم گیری در مورد روز کارگر است. آنچه مسلم است، فلسفۀ پیدایش روز کارگر، از طرف یکی از برادران اینجا عنوان شد که به کارگران آمریکایی مربوط می شود ولی چرا ما که در تاریخ گذشتۀ خودمان روزهای خونین زیادی از نظر کارگران داریم، چرا روزی را تعیین نکنیم؟ ما روزهای زیادی داریم که برادران کارگر ما را، زیر رگبار مسلسل توی جاده های کرج، ورامین کوره پزخونه، قتل عام شان کردند، که اینها هر کدام می تواند برای بزرگداشت روز کارگر، روزی پرشکوه باشد. من دو پیشنهاد دارم. یکی اینکه اولاً لازم است که ما با آنچه که در جامعه امروز اتفاق می افتد و يا در حال افتادن است همگامی داشته باشیم خودمان را از جهان جدا ندانیم و منزوی نکنیم و به علت اینکه این روز مربوط به کارگران آمریکایی بوده و یا کارگران غربی، قطع رابطه نکنیم، تا نتوانند انگشت بگذارند روی این نکته که می خواهند ایران را، به طور کلی جامعۀ ایرانی را، از نظر ارتباطی با سایر جهان قطه كنند. پیشنهادم این است که این روز را نه امسال بلکه سال های دیگر هم به منظور هم پیمانی، هم عهدی، هم گامی با سایر کارگران دنیا، گرامی بداریم و در جشن شرکت کنیم ولی روزی را که نشان دهندۀ یکی از این روزهای خونین برای ما باشد، برای شادی روح برادران کارگر خودمان که در این روز، در نهایت سکوت و بی خبری جانشان را از دست داده اند، برای اینکه می خواستند احقاق حقی کرده باشند، آن روز را بعد از بررسی های لازم، که چه روزی باشد، به عنوان روز کارگر و بزرگداشت کارگر ایرانی قرار بدهیم. این یک پیشنهادم. ومسئلۀ دوم در مورد برگزاری جشن 11 اردیبهشت که روز کارگر است. من آن طور که در رسانه های خبری خوانده ام، خود حزب جمهوری اسلامی حتی محل هایی هم برای راه پیمایی در نظر گرفته است که یک مقدار زیادی از مشکلات ما را در مورد تنظیم برنامه ها حل کرده است. فقط من پیشنهادم این است برای اینکه ما خودمان احساس نکنیم که در یک جشنی شرکت می کنیم که دیگران تصمیم آن را گرفته اند، گروه دیگری که در حزب هستند، برای ما تصمیم گیری کرده اند، کمیته ای از بین اعضایی که در اینجا حضور پیدا کرده اند، انتخاب کنیم، فقط به خاطر همگامی و همراهی بیشتر و اگر چناچه مشکلاتی لازم است حل بشود بوسیلۀ این کمیته ای که امروز انتخاب می کنیم حل شود، اگر پیشنهادم مورد قبول واقع شود، برای همگامی و همراهی بیشتر و ارتباط داشتن با سایر برادراني که در سایر جاها هستند من عرض دیگری ندارم.
شهيد بهشتي – خیلی متشکر. خوب بسیار به جاست که نسبت به این پیشنهاد برادرمان رأی بگیریم اگر دوستان موافق باشند به یک کیفیتی که مناسب باشد حداقل 5 نفر از دوستان حاضر به نمایندگی این جمع انتخاب بشوند. اول روی اصل پیشنهاد ایشان سؤال می کنم. دوستانی که با پیشنهاد تشکیل یک چنین کمیته ای
اگر امکان دارد بقیه پیشنهادهایشان را بگویند بعداً رأیگیری کنیم
نه ممکن است نظرات راجع به مسائل دیگری باشد و ما هم روی آن رأی بگیریم. این الان یک پیشنهادی است، عنایت بفرمایید. این معنایش این نیست که جلسه تمام شد فقط روی اصل پیشنهاد انتخاب بعد از استماع نظریات دیگران است. توجه فرمودید؟ فقط روی اصل پیشنهاد چون می خواهیم در وقت صرفه جویی کنیم. پیشنهاد را شنیدید. دوستانی که با این پیشنهاد موافقند دست بلند کنند. تشكيل کمیتۀ پنج نفری. دست بلند کنند مثل اینکه اگر نه به اتفاق آرا مثل اینکه به اکثریت خیلی قاطع آرا خواهد بود. خیلی خوب. بنابراین پس از پایان استماع نظریات سایر دوستان، خواهش می کنیم به کیفیتی که میسور باشد 5 نفر از دوستان انتخاب شوند و همگامی خیلی قاطع و مؤثر با ستاد برگزاری جشن کارگر و روز کارگر خواهند داشت نفر بعد.
موسوي – اگر آقای دکتر اجازه بدهند من یک سوالی از راجع به سهمیه از جناب عالی داشتم اگر بشود بیایم آنجا مطرح کنم.
شهيد بهشتي – حرفی نیست ولی اجازه بدهید که این را ما از دور این بحث خارج کنیم چون گفتیم ما خواهش کردیم که حدالامکان سؤال ها و مطالب مربوط به کیفیت برگزاری جشن روز کارگر باشد. سؤال بسیار مهمی است و به جا، ولی از این بحث الان خارج هست. اجازه می دهید این را بعد مطرح کنیم
آقای موسوی؟ متشکرم.
عباس صادقي – اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبینا. ضمن تشکر از حزب جمهوری اسلامی و برادران عزیز کارگرم، بنده مطالبی را که آقایان فرمودند یک مقداری یادداشت کردم که متأسفانه وقت نیست که به آنها پاسخ بدهم، اما ضمن اجازه ای که به ما داده شده است، راجع به روز کارگر نظریاتی ارائه كنم، رفیق عزیزمان و برادر گرامی مان موضوعی به جهان، اینکه خودمان را از جهان جدا ندانیم مطرح كردند، البته ما می دانیم که در این انقلاب خیلی از این جهان ها که ما رویش حساب می کنیم و از این ممالک، مخالف این انقلاب ما بودند. پس این انقلاب، وضع کلی مملکت ما را دگرگون کرد، به طور کلی زیر و رو شدیم. در این صورت ما نباید هنوز پیروی از ممالک دیگر بکنیم. باز برادر دیگرمان مثل اینکه – همین آقا بودند فرمودند – بگذاریم به یک روز برنامه ای که روز خونین بوده از نظر انقلاب، بنده به نظر خودم البته کوچکتر از آن هستم که بتوانم نظر بدهم، به نظر خودم باید حساب کنیم ببینیم چه روزی را باید بگذاریم که واقعاً در این انقلاب مؤثر بوده باشد. یکی از رفقا، از صنعت نفت اسم بردند، البته بنده عباس صادقی از کارگران قند ورامین هستم. مربوط به صنعت نفت نیستم. البته با درک روزهاي انقلاب ما می دانیم از هر جا که ما اقدام می کردیم دولت طاغوتی جلوی ما ایستادگی می کرد، تنها کسانی که در تجمع کارگری ما توانستند امید این دولت طاغوتی را قطع کنند و رگ حیاتی این دولت طاغوتی را بزنند، کارگران شریف زحمت کش شرکت نفت بودند. بنده می خواستم از حضور جناب آقاي دکتر بهشتی تقاضا کنم و همچنین از حضور برادران عزیزم، که این روز را اگر امکان دارد، رأی بدهند به روزی که کارگران شریف زحمت کش صنعت نفت، به امام پاسخ دادند، دست به اعتصاب زدند و امید دولت طاغوتی را قطع کردند. دیگر عرضی ندارم.
شهيد بهشتي – از این پیشنهاد برادرمان متشکرم. رأی گیری حالا نه. این پیشنهاد برادرمان قبلاً هم شده بود. همین طور که عرض کردم تأیید می فرمایید که به جاست این نظرخواهی را در سطحی گسترده تر در آینده انجام دهيم، یعنی بگذارید رابطۀ ما كه با کارگران عزیزمان در سرتاسر کشور الان هست. شهرهای کارگری زیادی داریم که حزب در آنجا شعبه های خلاق و فعال دارد، آنها الان اینجا نیستند. به یاری خداوند در کنگرۀ کارگری حزب، انشاالله، این را به رأی خواهیم گذاشت و بعد از یک نظر خواهی عمومی و یا همانطور که آن برادر دیگرمان گفتند، اگر اکثریت قاطع کارگران ترجیح دادند که انتخاب روز با امام باشد، احیاناً ممکن است برای سرعت در کار چون مسئله، مسئله ای نیست که آنقدر بخواهیم وقت صرفش کنیم به ایشان واگذار می کنیم. یکی از این دو یا ایشان و یا اکثریت فراتر از این جمع و بنابراين به عنوان یک پیشنهاد جالب، می پذیریم اما رأی گیری اینجا نکنیم می ترسم ظلمی در حق ديگران باشد. نفر بعد آقای شیرکمند. چندتا شیر تا حالا در كمندت گرفتهای؟
شيركمند – چون وقت کم است، زیاد مزاحم نمی شوم. همانطور که اطلاع دارید، در سالهای پیش، کارگران کشاورزی را نمی گذاشتند در روز کارگر شرکت کنند و به طور کلی می خواستند کارگران کشاورزی را در همه جا از بین ببرند. چون وقت کم است نمی توانم زیاد به اطلاع آقایان برسانم که از نظر کشاورزی چه کارهایی کرده اند. به همین دلیل روز کارگر، کارگران کشاورزی شرکت نداشتند. تقاضا دارم که کلیه کارگران کشاورزی، همانطور که در همه جا با این انقلاب شرکت داشتند، در همۀ مسائل کارگری شرکت داشته باشند و همینطور که تمام کارهای گذشته عوض شده، یک روز دیگری برای روز کارگر در نظر گرفته شود و به طور راهپیمایی و پشتیبانی از جمهوری اسلامی انجام گردد. البته همانطور که برادر عزیزمان فرمودند من هم نظر خودم را می دهم که در روزی که شرکت نفت پشتیبانی خودش را اعلام کرده در آنروز انجام بشود.
شهيد بهشتي: بگذارید من یک توضیح هم بدهم. بفرمایید شما. بفرمایید حضرتعالی. باز هم اظهار خوشحالی می کنم از این هم فکری طبیعی و فطری، واقعاً این تلاقی افکار و تعاطی افکار گاهی ایجاد پیوند جدید می کند و گاهی سند پیوند قدیمی است. اين را تصریح ميکنیم که در این روز، همۀ کارگران شریفمان اعم از کارگران صنعتی و کشاورزی در این تجمع شرکت کنند. اين را تأیید می کنید؟
حبيبي: ابتدا به نام خدا و با تشکر از حضرت آیتالله، که این امکان را فراهم کردند، یک پیشنهادی بود چون من اطلاع کاملی از اینکه اساساً شورای کارگری در حزب وجود دارد، یا خیر، ندارم. سؤالی كه مطرح است اينست كه اگر وجود دارد این شورا معرفی بشود و در صورتی که شورای کارگری حزب هنوز تشکیل نشده لزوماً به خاطر بررسی مسائل کارگری و ایجاد یک همبستگی کامل، ضرورت دارد که شورای کارگری با شرکت تمام صاحب نظران اصيل انقلاب تشکیل بشود. مطلب دیگری که به رأی گذاشته شد و متأسفانه بنده رأی ندادم يا خوشبختانه؛ و تذکری داشتم در موردش اينکه کمیته ای تشکیل بشود به این دلیل موافق این مسئله نبودم چرا که در جامعۀ کارگری ما، معلوم نیست تمام نمایندگان طبقات یا صاحب نظران طبقات کارگری ما در اینجا شرکت داشته باشند. نتیجتاً انتخاب کمیته ای از جمع حاضر در اینجا یک تضييع حقی از گروه های حاضر کارگری ما در اینجاست. با توجه به اینکه حزب خطمشی را تعیین کرده است و برنامهگذاری کرده، حتی تعیین مسیر کرده است، با توجه به اعتقاد و ایمان جامعه ملت ما نه تنها طبقه کارگری ما، به جمهوری اسلامی ایران، طبیعتاً آنچه که انجام داده است، مورد تأیید ماست و جامعۀ کارگری ما بی تردید بر اساس همین اعتقاد، آنچه که انجام شده است را میپذیرد و نمی تواند بحثی از ناحیۀ کارگری وجود داشته باشد. چرا که برنامۀ پیش ساخته بوده است پس اگر ما به این نحو یک مانوری داده باشیم به عنوان اینکه ما هم در این مسئله ذي اثر و مطرحيم. پس با توجه به این، كار در اختیار حضرت آیتالله است که تصمیم بگیرند آيا این ضرورت باز باقی است که ما این کمیته را تشکیل بدهیم؟ البته گفتنی هایی بود که به صورت پیشنهاد – چون وقت کم بود – نوشتم که می دهم خدمت آقای دکتر، اما در برگزاری مراسم روز کارگری، با توجه به اینکه گروه ها با ایدئولوژیهای متفاوت، به صورت پیگیر به دنبال بزرگداشت چنین روزی هستند، این یک مرحله است و مرحله بعد این است که اساساً یک روز همبستگی جهانی کارگر است، فکر می کنم برگزاری اش به هر دلیل و با عوايد جنبياي که می تواند حضور داشته باشد ضرورت دارد. اما تعیین یک روز کارگری، خاص ملت ما، به خاطر ضرورت انقلابی ما، مبحث دیگری است که در یک زمان بیشتر در یک فرصت کافی تری، با توجه به صواباندیشی رهبران انقلابی، می بایستی كه مورد بررسی قرار بگیرد، تا به چه دلیل و به چه مناسبتی و چه روزی را به عنوان روز کارگر، در محدودۀ این کشور و انقلاب خودمان تعیین بکنیم. اما مسئله، تعیین شده است باز به عنوان شاید یک سؤال باشد: با توجه به اینکه گروه ها، اعلامیههایی را مطرح کرده اند در برگزاری مراسم روز اول ماه مه. فکر می کنم بهتر این بود به دلیل اینکه جهت گیری هایی ایجاد نشود یا قدرت نمایی ها به وجود نیاید که بعداً بهره گیری های کاذب از آن نشود، ما برگزاری مراسم روز اول ماه مه را در یک محل با توجه به دلایل خاص، یا جهات خاصی که از جهات ایدئولوژی های متفاوت مطرح است برگزار می کردیم که از فردا بهره گیری-ها یا نحوۀ شعارهایی که در اجتماعات متفاوت در محل های مختلف ایجاد می شود، به وجود نیاید که احتمالاً زمینه ای برای درگیریهای فضای کارگری ما بشود. مطمئناً مسائل در حزب بررسی شده است صواپديدي شده، تقاضای بنده این بود که در این مورد توضیح داده بشود، می دانیم این گروه ها در میدان آزادی، مراسم اول ماه مه را اعلام کرده اند که حزب جمهوری اسلامی که در میدان شهناز [امام حسين (ع)] که در آنجا برگزار می شود، تمرکزشان را اعلام کرده اند و همچنین گروه های دیگر. این سؤال مطرح بود که آیا فردای آن روز یا همان در ابتدای تا رسیدن به آن روز، گروه ها بسیج نمی شوند برای اینکه خودشان را نشان بدهند، قدرت نمایی کرده باشند یا شعارهای فریبنده ای را در جهت کارگری به خاطر این که خودشان را مشخص تر کرده باشند، هدفشان را گویاتر کرده باشند، ایجاد نمی شود و برای ما ایجاد مشکل نمی کند؟ چرا که مسئلۀ مهم تری که الان ما کارگر با آن درگیر هستیم فکر می کنم همة جامعه کارگری ما، ببخشید آقای دکتر من وقت دارم چند دقیقۀ دیگر استفاده کنم، جامعۀ کارگری ما مطرح است این مسئول بودن و غیر مسئول بودن است. چون افرادی که مسئولند، متعهدند، وقتی چیزی را می گویند، باید انجام دهند ولی افراد غیر مسئول فقط شعار می دهند. یعنی اگر بنا شد که اين جمهوری اسلامی به خاطر تعهدش به این انقلاب، در مورد کارگر حرفی زد انجام بدهد. ولی یک فرد غیر مسئول می تواند شعار بدهد چون تعهد اجرایی ندارد. پس در نتیجه وقتی جمهوری اسلامی در یکجا متمرکز می شود، طبیعتاً می بایست که خودش را همگام با خصوصیت انقلابی و امکانات انقلابی تطبیق بدهد، و شعارهایش را هم متناسب با آن ضرورت ها نتظیم کند، ولی گروه های غیر متعهد و غیر مسؤل خیلی آزاد و راحت می توانند مسائل و شعارها را مطرح بکنند، که از نظر عام خیلی فریبنده و گیرا باشد. همانطور که ما در محیط کارگری، در واحدهايمان که کارگرهای غیر مسؤل داريم، گروه های شناخته شده نسبت به هر رده و دسته ای که الان وجود دارند، كه با دادن شعارهای غیر مسؤلانه، خیلی راحت افراد ساده دل را می توانند به طرف خودشان جلب کنند. و این بزرگترین لطمه را بر پیکر وحدت انقلابی ما ميزند در هر جایی که وقتی هر کسی شعار بالاتر، یا اميد رفاهي بیشتر داد با توجه به غیر مسؤل بودن باعث جذب گروه ها می شود و همین شعارها باعث شده که گروه های متفاوت، من نام نمی برم به عنوان ضد انقلابی یا ایدئولوژی های خاص یا هر مقطعی، ولی با دادن این شعار، از افراد عامی هم استفاده می کنند و به دور خودشان جمع می کنند که بزرگترین مشکلی است که دوست عزیزمان اشاره کردند، که حتی باعث اجتماع در مقابل وزارت کار با آن خصوصیت ها یا در جاهای دیگری می شود. این سؤالی بود که امیدوارم که جناب دکتر، محبت میفرمایند جواب می دهند و اینکه به خصوص مسئلۀ تجمع واحد ما در یک جای خاص با توجه به جوانب دیگرش چه مشکلاتی احتمالاً برای ما می تواند داشته باشد.
شهيد بهشتي – خيلي متشكرم خوشحالم که احساس می کنید در یک جمع برادرانۀ آزاد، تبادلنظر سالمی داریم؛ حتماً همه تان تجربه هایی دارید از گردهمایی که، گفتگوها در یک جو ناسالم، خشن، برافروخته و بی ثمر است، داريد. گردهمائيهايي كه فقط یک ثمره بیشتر ندارد، از یکدیگر بیشتر جدا شدن، و حالا لااقل احساسی که من در اين نخستین برخورد با شما برادران عزیز دارم، کاملاً احساس می کنم که با هر گفتگویی، لااقل من دارم نزدیکتر می شوم. شما نمی دانم چه احساسی دارید. بيشك ترجیح می دادیم گردهمایی همۀ کارگران در تهران در یک منطقه باشد، ولي این کار را بدون تدارک مقدمات لازم نمی شود انجام داد. شماها، به عنوان کسانی که به حزب جمهوری اسلامی و آرمانهايش و اصلاً آرمان های جمهوری اسلامی، نه حزب، آرمان های جمهوری اسلامی، اعتقاد و ایمان و علاقه دارید، قبلاً باید موجودیت شکل یافته خودتان را نشان بدهید، آن وقت بعد بگویید حالا می خواهید با دیگران چکار بکنید. همچنین نيست؟ این گامی است در راه اینکه شماها اول موجودیتتان را مشخص کنید. موجودیت مشخص کردن معنایش ضدیت با دیگران نیست، هرگز هرگز. معنایش موجودیت مشخص کردن است. ما در نخستین گام، نه فقط در روز یازده اردیبهشت، بلکه در برنامه های متعدد دیگر، سعی می کنیم موجودیت خودمان را بشناسیم، بار دیگر در یک شکل حزبی، یعنی یک شکل تشکیلاتی پیشرفته تر، بیش از آن چه در تظاهرات و راهپیمایی های همگانی قبلی بود، چون آنها بسیار عالی بود، بسیار هم مؤثر بود، ولی طبیعی است که حد شکل یافتگی اش متناسب با مرحلۀ کنونی انقلاب ما نیست. ما در این مرحله، شکلیافتگی بیشتری را نیاز داریم. ما در این شکلیافتگی جدید، نخست موجودیت خودمان را بیابیم، در اولین فرصت سعی خواهیم کرد که راه را برای این آرمان باز کنیم انشاءالله. و اما من شخصاً باز موافق بودم با اینکه چند نفر از دوستان باشند هیچ تعارف نخواستیم بکنیم. گفتیم یک مرحله از کار را روی مدقف فعلی که الان در آن هستيم ناچار بوديم حزب قبلاً تصمیم بگیرد و اعلام بکند، ولی این تمام کار نیست، اين فقط یک مرحله کار بوده است، آنچه خواستیم يك کمیته ای از دوستان باشد، برای بقیه کار است. بقیه کار خیلی کار است اتفاقاً، و بی شک از همفکری و همکاری و نظرهای مشورتی کمیتۀ پنج نفری، ميتوانيم استفادة زیادي بکنیم. حالا این کمیته چگونه تعیین بشود، این مسئله ای است که در پایان پیشنهادها مطرح می شود.
آقاي گودرزي: با نظر به اینکه مسلمانیم و تمام زندگی ما با اسلام می چرخد و ایدئولوژی اسلامی و جمهوری اسلامی از هیچ مکتبی الهام نگرفته است، ما می خواهیم روزی باشد که بتواند کشورهای اسلامی، که همجوار ما هستند، این روزِ کارگرِ ما را مورد قبول خودشان هم قرار بدهند چون ما جشنهایی یا پیروزی هایی در اسلام داریم، که می توانیم متکی به آنها باشیم که برایمان اساس باشد. ما نمیتوانیم – یعنی نظر من این است – نمی توانیم یک روزی را برای روز کارگر تعیین کنیم، که پایة تاریخی برای مذهب ما و برای ایدئولوژی ما نداشته باشد. و نمی توانیم روزی را انتخاب کنیم که فقط برای خودمان باشد. ما می خواهیم روزی باشد که بتواند کشورهای همجوار ما هم وسعت بدهد و این روز را قبول بکنند، یعنی آنها هم گرایش پیدا بکنند، روی این حساب سه روز را من خودم در نظر گرفتم. روزهايي که حق بر باطل پیروز شده، زمانی که عید مبعث که حضرت محمد(ص) به پیغمبری مبعوث شد دوم زمانی که رهبر آزادگان، حضرت علی(ع) به خلافت رسید و زمانی که مختار خروج کرد و تمام ظالمین را نابود کرد. متشکرم.
شهيد بهشتي: متشکرم آقای گودرزی. ملاحظه ميكنید «وَ اَمرُهم شُوری بَینهم» از مشورت اندیشه-های تازه می درخشد باز پیشنهاد بسيار جالبی مطرح شد و چه بسا پیشنهادهای جالب دیگر در پی آن خواهیم داشت. این است که من عرض کردم حتماً در یک مشورت آزاد و سالم، می توانیم ما به انتخاب بهتر برسیم؛ تذکری الان در نوشته دادند که در دعوت پایان جلسه را یازده و چهل دقیقه اعلام کرده بودند یعنی حالا يك ربع ساعت ما تأخیر داریم. البته خود من وقتم را تا دوازده آزاد گذاشته بودم که در خدمت برادرها باشم. چند نفر از دوستان باید اظهارنظر بفرمایند؟ دوستان البته این را هم عرض کنم که بنده عادت دارم با ندای الله اکبر، بلند می شوم. یعنی وقتی وقت نماز شد، می روم به سوی نماز و پیداست که حدود پنج شش دقیقه دیگر بهرحال بیشتر وقت نداریم تا شروع ندای الله اکبر. حالا این پنج شش دقیقه را می توانند اون پنج نفر از دوستان هر کدام یک دقیقه اظهار نظر بفرمایند و می توانند اختصاص بدهند به تعیین آن پنج نفر و نظراتشان را کتباً برای ما مرقوم بفرمایند. از خود آن پنج نفر نظرخواهی می کنم که هر کدام از آن پنج نفر که حقی بر ما دارند، تصویب کردند همان را عمل می کنیم. آن پنج نفر نظر خودشان را بدهند که ما این را به تعیین آن پنج نفر اختصاص بدهيم، یا اینکه فرصت بدهیم به آن آقایان که یکی یک دقیقه، مطلبشان را بگویند. بله آقا؟
اختصاص بدهیم به تعیین آن پنج نفر. بهشتي آن چهار نفر دیگر چه کسانی هستند آقا؟ آقای شریفی، آقای کاشفي بله نظر سرکار چه است آقا؟ پس به نوبت بیایید نظرتان را بدهید بفرمایید آنهایی که مقید هستند نظرشان را بدهند به نوبت بیایند.
كاشفي – اول اینکه من مخالف این بودم که آقای خمینی برای ما نظر بدهد، به دلیل اینکه شاید صورت خوشی در آینده نداشته باشد، و این که قبلاً هم سرنوشت ما کارگران را از قبل تعیین می کردند و اعلام ميكردند و این صورت خوشی در آینده نخواهد داشت، یک؛ دو اینكه اگر همین روز، روز یازده اردیبهشت، برای روز کارگر خوبه، باشد و اگر بنا شد همان روزی را که کارگران شرکت نفت تلفات دادند آن روز را تعیین کنیم و برای برگزاری روز یازدهم اگر امکاناتی باشد براي ملاقات همۀ گروه ها. ما اگر آنجا خدمت امام برسیم، از همه بهتر است. این نظر من است. زیاد هم وقتتان را نگرفتم، متشکرم.
شهيد بهشتي – متشکرم اجازه بدهید من بايد این را حتماً توضیح کوتاهی بدهم. این نکته که فرمودید، اولاً مرحبا و آفرین بر همة برادرانی که آن روح اسلام را در اظهارنظرهایشان رعایت می کنند. هم آن برادری که می گوید، من نظر امام را می پذیرم. آن را روح اسلامی می گویند نه روح طاغوتی. او می گوید من به او اعتماد دارم و می پذیرم و هم این برادر که تذکر می دهد که ممکن است که اين یک روزی زمینة تجدید طاغوت بشود او هم خالصانه می گوید و باز ما از جمع بندی نظرها به نتیجة بهتری خواهیم رسید ولی این را بد نیست به شما بگویم، در دیدار مفصلی که با ایشان سه چهار ماه قبل از اینکه به ایران تشریف بیاورند داشتیم، یک نکته نظر من را جلب کرد و آن این بود، بحث دربارة همین جمهوری اسلامی بود آنجا، قبل از اینکه ایران تشریف بیارند، و اینکه چگونه به رأی می گذاریم، ایشان تأکید میکردند من نظر خودم را می دهم، اما تصمیم با مردم است، و خوب یادم است که یکبار در فاصلۀ یک دقیقه، فقط یعنی صحبتی که می کردیم آنقدر اهتمام داشتند به این مطلب، که در فاصلۀ فقط یک دقیقه، این را تکرار کردند که فلانی این نظر، نظر من است، اما بايد مردم نظر خودشان را بدهند، تصمیم، تصمیم مردم است. من از این تأکید ایشان با فاصلۀ یک دقیقه، لذتی تازه احساس کردم و آن اینکه رهبری، کاملاً عنایت دارد که هر چند یک رهبری مطاع و مورد قبول هست که ملت آن را آزادانه پذیرفته، اما می خواهد اصل سنت را که عبارت باشد که رأی از مردم برخیزد، رویش تأکید کند.
عبدالباقي – بنده اصغر عبدالباقی، حضور همۀ دوستان در درجۀ اول، سلام خالصانه می رسانم و در مرتبۀ دوم به حضور حضار می رسانم، چون بعضی از شرکت های ساختمانی در زمان های گذشته بیشتر وابستگی به رژیم طاغوتی داشتند، در هیچ یک از این شرکت ها، من دخالت نداشتم و به خاطر همین وابستگی شان، در جلسات کارگری هم شرکت نمی کردم، و امروز بسیار برای من وسیلۀ غرور شده که توانستم در یک چنین جلسه ای که وابسته به حزب جمهوری اسلامي است شرکت کنم و از اینکه مرتبه اولم است که شرکت می کنم اگر آداب و رسوم این جلسات را نمی دانم، قبلاً از همه معذرت می خواهم. در مرتبۀ دوم یک گلۀ کوچکی از حزب جمهوری اسلامی من دارم که آن گله را در جضور جناب آقای دکتر بهشتی اعلام می کنم. با وجود اینکه دشمن، رژیم گذشته، رژیم طاغوتی، ساواک، اصولاً افراد خرابکار، شب و روز در پي نقشه هایی هستند که طرح می کنند، و برای خرابکاری، خودشان به اجرا می گذارند، آنها شب و روز از پا نمی نشینند و همانطور که ملاحظه فرمودید، هر روزی به لباس های مختلفی در می آیند. یک روز دلسوزی از قانون اساسی می کنند، روز دیگر دلسوزی از زنان بیحجاب می کنند، روز دیگر بازوهای ناتوان خودشان را پر از قدرت کارگران ما می کنند، و در اجتماعاتی که در خیابان ها و تحصنات وزارت کار و دادگستری و حتی نمونه اش را که در اصفهان، باز معذرت می-خواهم یک کمی ممکن است وقت طولانی بشود، نمونه اش همان که در اصفهان دیدیم چه اشخاصی بودند و چه کردند، با تمام این هوشیاری که این ها دارند و از قدیم برنامه هایشان تشکل پیدا کرده، حزب جمهوری اسلامی در این مدتی که ما آمدیم و نام نویسی کردیم، البته باز هم نظر انتقادي ندارم اگر اینکه قرار باشد مثلاً حزب جمهوری اسلامی سریع این قدم را برداشته باشد، تابع هستم چرا فقط من فقط در بند حزب جمهوری خواه اسلامی مطیع هستم در تمام جوانب. در این مدتی که ما نام-نویسی کردیم حتی عده ای بودند از ما کارگران كه در موقعی که نام نویسی کردیم، اوقات فراغت خودمان را برای همکاری با حزب نوشتیم که تمام اوقات ما حاضر هستیم خود را در اختیار حزب بگذاریم، و اینجا به این برنامه برخورد می کنیم که باز مسئله دیگری بود، که مسئله دعوت از کارگران در یک چنین روزی است، الان همۀ رفقا مشاهده می کنند دوستان، این اشخاصی که برای خرابکاری کارگر، اول می را الان دارند تشکیل می دهند برای دعوت از کارگران، در تمام مجمع کارگران، در تمام کارخانه جات، در اطراف دانشگاه تمام اعلامیه هایی كه پخش می کنند و الان تمام کارگران ایران مطلع شدند که در یک چنین روزی، از آنها دعوت شده برای برنامه هایی کذایی و حالی که دوستان کارگر و برادران کارگر ما، از چنین جلسۀ دعوتی امروز اغلب بی اطلاع بودند. حتی یکی از برادرهای خود من، که با هم الان آمدیم اینجا، وقتي که من ایشان را رفتم آوردم اطلاعی نداشت. از آقای دکتر بهشتی باز اینجا خواهش دیگرم این است که ایشان اگر صلاح می دانند، چون می خواهم به نظریة تمام کارگرهای ایران، چون می دانید ما وقتی که بخواهیم به اين پیروزی بنگریم، بیشتر این پیروزی را به گفتۀ بعضی ها کارگرهای ما تشکیل دادند، ما چون می خواهیم برای خودمان روزی غیر از روز اول می تشکیل بدهیم به عقیدۀ من روزی را قرار بدهیم که تمام کارگرهای ما حضور داشته باشند، و از تمام کارگران ما در این مورد نظرخواهی شود. نظر خودشان را بدهند چون هم افراد ما بیشتر می شود، هم همانطور که فرمودند یکی یکی رفقا هر کدام می آمدند، صحبت هایی عنوان داشتند ايشان يه كم به وضع کارگری روشن تر شدند. روی همین حساب، اغلب دوستان ما کسانی هستند که در تمام احزاب شرکت داشتند، در تمام کمیته ها بودند، از طرف کارگران ایرانی، نمایندگانی بودند که در تمام جلسات شرکت می-کردند، این است که ایشان در تماسی که با آن نمایندگان کارگران ما پیدا خواهند کرد، باز هم از این روشنگری که دارند، روشن تر خواهند شد. من برای اینکه مطلب خیلی طول نکشد یک پشتوانه به ایشان می دهم که اصولاً امر سازندگی کارگر، غیر از امر خراب کردن روحیۀ کارگر است، من باب مثل اگر ما به کارگران بگوییم یک ساختمان بزرگ را در دو ساعت خراب کن با یک لودر می رود و در 2 ساعت خراب می کند ولی اگر همان ساختمان را که حکم سازندگی دارد، اگر بخواهیم بسازیم، مهندس طراح می خواهد، که طرح می دهد، مهندس ناظر می خواهد، مهندس مجری و اجرا کننده می خواهد، کارگر استاد قابل می خواهد تا بتواند اين ساختمان را بسازد ولی در امر خراب کردن، خراب کردن خیلی ساده است. الان اشخاص اخلالگری که در لباس هایی درآمده اند که امر سازندگی را در وجود کارگران ما پیاده می کنند، به خدا قسم اينها هیچ نیتی ندارند مگر اینکه به قوه بازوی سیاسی، اینها از تمام موارد نظریاتشان بریده شده فقط بازوی ناتوان خودشان را می خواهند به قوۀ قدرت کارگران ایرانی پرتوان کنند، که بعد اخلالاتی در این نهضت بوجود بیاورند، همانطور که ما الان داریم می بینیم. این است که ما بخاطر این عزم، ایشان را هوشیار می کنیم که در امر سازندگی کارگران ما، روشن تر از این حرف ها باشند، و اگر صلاح بدانند همین امروز تصمیم می گیرند، آقایانی که احساس مسؤلیت می کنند، اعلامیه های ایشان در اختیار رفقا و دوستان بگذارند، حتی خود من این پیشنهادم است که تا هفتۀ آینده یا تا هر روزی که قرار بدهند، هر روز بيست و چهار ساعت حتی شب دو ساعت هم استراحت نکنم، خودم را در اختیارشان می گذارم، دعوتنامه هایی چاپ می کنم از این آقایان کارگران این دعوتنامهها را اشخاص و دوستانی که خودشان را مسؤل می دانند، به تمام کارگران ایران ما برسانیم، اگر خدای نکرده روز يازدهم اردیبهشت، اول می، افرادی که نظر اخلالگری دارند بخواهند جشن کارگری بگیرند و ما هم بخواهیم جشن کارگری بگيریم، و قدرت نفراتی آنها بیشتر شود در آینده ما را خواهند کوبید. این است که اگر آقایان صلاح بدانند دو مرتبه دعوتنامه ای بشود، از آقایان تمام کارگران و دوستان و ما هم، اشخاصی که اینجا حس مسؤلیت می کنند، و خودشان را در اين امر متعهد می دانند، الان دستشان را بالا بکنند آمادگی خودشان را اعلام بکنند که این دعوتنامه ها را ما برویم به تمام کارگران برسانیم بعد وقتی که ما آن روحی را که الان در من پیدا شده که هیچ موقع – الان چهل و پنج سال از عمر من می رود، اين چهل و پنج سال من از ده سالگی کارگری می کردم، در این سی و پنج سالی که من کارگری کردم، هیچ وقت روی من حساب نشده است؛ از قبیل من، کارگران زیادی هستند که هیچ رویشان حساب نشده، که اگر اینها یک روزی رویشان حساب بشود، امکان دارد نماینده های خوبی برای کارگران ما در آینده باشند. این دعوتنامه ها را آقا اگر صلاح بدانند، بنویسند از فردا یا پس فردا آن اشخاصی که آمادگی دارند این دعوتنامه ها را ما به تمام کارخانه ها بدهیم. خدا شاهد است اینها با اینکه نفراتشان کم است هر یک نفرشان می روند داخل یک کارخانه سه هزار نفری، تبلیغات مسموم را آنچنان انجام می-دهند، که سرانجام نتایجش، دارد به یک چنین جاهایی کشیده می شود. ما هم همان مقدار لااقل خودمان را مسؤل بدانیم که هر تصمیمی بگیریم از حضور تمام کارگران بگیریم باز هم حرف های دیگر هست که در جلسات آینده مطرح ميكنم.
شهيد بهشتي – احساس می شود که داریم به الله اکبر نزدیک می شویم، اجازه بفرمایید. این دعوت، البته می دانید دعوت از عموم برادران کارگر نبوده است، اين دعوت، دعوت از عده ای به عنوان یا نماینده یا نمونه، اگر هم نماینده نه، نمونه بوده است، و این پیشنهاد اخیر که این نمونه ها یا نماینده ها بتوانند پیام های کتبی را برای کارگاه ها و مراکز کارگری ببرند پیشنهاد خوبی است، برادرمان آقای حسینی که مسؤل هستند، این را اگر آماده کرده اند در اختیار می گذارند و اگر آماده نکردهاند، هنوز بخش تبلیغاتمان آماده خواهد بود و اما من اول هم عرض کردم از تاریخ تأسیس حزب دو ماه می گذرد، طبیعی هست که سازماندهی به این نيروي عظیم در طی دو ماه برحسب دلخواه نیست، ولی اين بدان معنا نیست که ما از ضرورت و لزوم سرعت سازماندهی غفلتی داشتیم. نه! انشاالله با یاری همه تان این سازماندهی باز هم با سرعت بیشتر و بیشتر رو به تکامل می رود تا روزی که بتوانیم حتی در فاصلۀ بیست و چهار ساعت، با همه، رابطه سازمان یافته را برقرار کنیم. باز هم آقا کسی هست؟ من البته باید عرض کنم که وقت نماز است من ناچارم خداحافظی کنم اما دوستان، خودتان می دانید که آيا باز می خواهید به ندای الله اکبر پاسخ بدهید یا نه.
حاج آقا من یک چند تا کلمه می گویم
شهيد بهشتي – فقط از کیسه رابطۀ من با خدا، طلبی را نپردازید من موقع نماز باید بروم. حالا بفرمایید یک دقیقه، بعد همین جا نماز بخوانید البته جایی که نمی دانم حالا بشود یا نه ولی می رویم مسجد. مسجد کوچکی داریم.
به نام خدا. بنده به عنوان یک کارگر از سازمان آب دوتا پیشنهاد دارم در مورد تمام سخنانی که گفته شد استفاده کردیم، از فرمایشات برادران و همچنین آقای دکتر بهشتی. اما آن چه که به نظر بنده رسید روزی که برای روز کارگر تعیین شده قبلاً من فکر نمی کنم، این دسته هاي خرابکار یا این که سوء استفاده چی ها، تعیین کرده باشد که ما از آن بترسیم. به دلیل این که این از قبل ها بوده. بعد پیشنهاد من یکی این است که یا روز كارگر را همين روز کارگری که فعلاً در تاریخ گنجانده شده، بگیریم و برای پیشنهاد روز دیگر یا روز شرکت نفت باشد یا دیگر اینکه آقایان روحانیون تعیین بکنند، در کلِ جمعِ عموم کارگران ایران عنوان بشود، مثل تمام تبصره ها و قانون ها و اساس نامه هایی که در مساجد، در خیابان ها خوانده می شود و همه تأیید می کردند و می گفتند چند ماده و چند قانون تصویب شد، توسط اکثر مردم، به این دلیل که ما نقطه ضعفی به افراد فرصت طلب ندهیم، نظر من این است که امسال به اجبار در همین روزِ تعیین شده برگزار بشود، این روز کارگر و در این روز چون اکثر کارگران هستند به اتفاق آرا روزی را – که البته یک راه دیگر هم هست که اگر امام پیشنهادی کردند که مردم در روز دیگری تشریف بیاورند برای روز کارگر خب این مسئله ای است جدا – اما اگر ما بخواهیم تصمیم بگیریم اینجا به نظر من این یک بی انصافی است، چون همۀ کارگران ایران نه نماینده شان اينجا هستند نه خودشان، اگر چنانچه از طرف خود امام باشد ما از جان و دل می پذیریم، که در روز دیگری در روزنامه ها اعلام بکنند، که شما در روز یازدهم نیایید، در روز دوازدهم بیایید. چشم قبول می کنیم، اما اگر ما بخواهیم تصمیم بگیریم که دوازدهم را بکنیم دهم یا هشتم مسلماً همه می توانند اعتراض کنند وقت من تمام شد. عرضی ندارم