1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات اسلامی و سیاسی

بازخوانی ‌گفت‌وگوی نشریه عروه‌الوثقی با آیت‌الله بهشتی

انقلاب پیروزمند اسلامی ملت ما ریشه‌های طولانی و وصف‌آمیز در تاریخ کشور و ملتمان دارد ولی شک نیست که پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقطه عطف بزرگی در حرکت انقلابی اسلامی ملت ماست. جهت اصلی این نقطه عطف این است که در آن سال یعنی در سال ۱۳۴۱ و یک سال قبل از آن قبل از پانزده خرداد مبارزه با رژیم طاغوتی، مبارزه سیاسی با این رژیم بوسیله یک شخصیت بسیار برجسته دینی و اسلامی که در سطح مرجعیت تقلید قرار داشت و استاد بزرگ در حوزه بود و بیش از همه استادان دیگر دارای شاگردانی برجسته و فعال در سطح کشور بود


مجله عروه‌الوثقی در نخستین سالگرد قیام ۱۵ خرداد پس از انقلاب، آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی را دعوت به مصاحبه‌ای کرد تا نظرات ایشان پیرامون این نهضت تاریخی را جویا شود. عروه‌الوثقی درصدد انتشار نشریه‌ای ویژه دانش آموزان بود و از آنجا که نخستین شماره آن مصادف با سالگرد قیام پانزده خرداد منتشر می‌شد، این مناسبت را دست‌مایه این گفتگو قرار داد. نظرات ایشان پیرامون این واقعه آن هم ۳۲ سال بعد خواندنی است.

همانطور که اطلاع دارید ما درصدد هستیم نشریه‌ای ویژه دانش‌آموزان منتشر نمائیم و چون اولین شماره آن مصادف است با سالگرد پانزده خرداد- بنابراین این تقاضا را داریم مطالبی پیرامون انقلاب پانزده خرداد ۱۳۴۲ برای خوانندگان ما بفرمائید.
بطور کلی باید بگویم که انقلاب پیروزمند اسلامی ملت ما ریشه‌های طولانی و وصف‌آمیز در تاریخ کشور و ملتمان دارد ولی شک نیست که پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقطه عطف بزرگی در حرکت انقلابی اسلامی ملت ماست. جهت اصلی این نقطه عطف این است که در آن سال یعنی در سال ۱۳۴۱ و یک سال قبل از آن قبل از پانزده خرداد مبارزه با رژیم طاغوتی، مبارزه سیاسی با این رژیم بوسیله یک شخصیت بسیار برجسته دینی و اسلامی که در سطح مرجعیت تقلید قرار داشت و استاد بزرگ در حوزه بود و بیش از همه استادان دیگر دارای شاگردانی برجسته و فعال در سطح کشور بود یعنی آیت‌الله خمینی، مبارزه از قشر خاص روشنفکر یا قشری از بازاریان و مردم عادی یا گروه معدودی از روحانیان کشانده شد به جامعه، روحانیت و در نتیجه به همه قشرهای گسترده ملت ما، آیت‌الله خمینی در حدود ۱۳۴۱ رسماً اعلام مبارزه با رژیم کردند و مراجع دیگر هم با او همصدا و همگام شدند و روحانیت ایران بصورتی با رژیم درگیر شد که انعکاس‌اش این بود که روحانیت یکپارچه با رژیم درگیر است هر چند بودند کسانی که حتی در آن موقع در صحنه مبارزه گام ننهادند اما بازتاب مطلب این طور بود، در نتیجه در هر گوشه ایران از تهران تا شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک و حتی در روستا‌ها مردم احساس کردند که با رژیم در حال مبارزه هستند، با این اقدام ایشان که همگامی و همراهی قسمت بزرگی از روحانیت را به همراه داشت یک مسئله مهم یعنی مرز بین دین و سیاست را از میان برداشت و معلوم شد که از دیدگاه مراجع تقلید و کسانی که مردم در شناخت فروع دین به آن‌ها مراجعه می‌کنند و از آن‌ها پیروی می‌کنند و در شناخت احکام از آن‌ها تبعیت می‌کنند، مسلمان بودن یعنی تعهد سیاسی داشتن و تعهد سیاسی داشتن بر پایه اسلام از اصول مسلمان بودن است و همچنین مرز مهم میان روحانیت و علمای اسلام و نقش سیاستمان هم از بین رفت و معلوم شد که یک عالم دینی، باید یک فرد بسیار متعهد و آگاه سیاسی باشد.
این آن نقطه عطف بزرگ و حالا می‌توانیم بگوئیم که ریشه‌های حادثه پانزده خرداد خیلی زیاد و طولانی در تاریخ می‌باشد اما نزدیک‌ترین و آخرین ریشه عمده‌اش عبارت بود از این ریشه که با ورود مراجع تقلید به میدان مبارزه سیاسی و دینی با رژیم ملت مسلمان آمادگی آن را پیدا کرد که یکپارچه به میدان مبارزه سیاسی با نظام طاغوتی از روی انگیزه دینی گام بگذارد و باز در اینجا یک نقطه عطف دیگر به چشم می‌خورد و آن اینکه انگیزه مبارزات سیاسی می‌تواند انگیزه اقتصادی باشد می‌تواند انگیزه آزادی‌خواهی و اجتماعی باشد و می‌تواند انگیزه‌ای جامع‌تر و فرا‌تر باشد یعنی انگیزه تعهد در برابر خدا، تعهدی که هم شامل دست‌یابی بر عدالت اجتماعی و اقتصادی است و هم شامل بسیاری از بخش‌های دیگر بطوریکه مبارزین پانزده خرداد کسانی نبودند که بخاطر تنگنای اقتصادی صرفاً با رژیم مبارزه کنند و کسانی نبودند که صرفاً بخاطر دست‌یابی بر آزادی‌های اجتماعی با رژیم مبارزه کنند، بلکه کسانی بودند که علاوه بر اینکه برای از بین بردن تنگنای اقتصادی اهمیت می‌دادند و علاوه بر اینکه برای از بین بردن خفقان و دست‌یابی بر آزادی اهمیت می‌دادند، علاوه بر این برای ایجاد جامعه‌ای که در آن ارزش‌های عالی انسانی و اخلاقی و ارزش‌های عالی اسلامی مستقر باشد و مورد احترام باشد و پیدا کند برای اون هم مبارزه می‌کردند و برای بسیاری از مبارزه‌کنندگان این عامل سوم عامل اصلی و عامل اقتصادی و عامل آزادی سیاسی از عوامل فرعی بود، بنابراین می‌توان گفت که در رویداد عظیم پانزده خرداد ۱۳۴۲ این دو مسئله بعنوان دو ریشه مهم باید مورد توجه قرار بگیرد که به هم خیلی مربوط است.
عامل اول- وارد شدن مستقیم مرجعیت تقلید در میدان مبارزه سیاسی با رژیم که معنایش این بود که جامعه ما و مقلدان این‌ها غالباً به این میدان بر اثر احساس وظیفه دینی وارد خواهند شد، بنابراین احساس تعهد دینی و وظیفه دینی برای مبارزه به عنوان عامل نخستین در کنار عوامل دیگر و یا بهتر بگویم محیط بر عوامل دیگر و این هم می‌شود.
عامل دوم- این است که پانزده خرداد به حق نقطه عطفی است در تاریخ مبارزات اسلامی و سیاسی ملت ما که بدنبال آن درگیری با نظام طاغوتی همه‌گیر و فراگیر شد، انگیزه عالی به عنوان انگیزه دینی و الهی پیدا کرد و انسان‌ها با عشق به شهادت به مبارزه گام نهادند و صحنه‌های پانزده خرداد در قم که من آنجا بودم و در تهران که من نبودم که برایم به تفصیل نقل کردند و در بسیاری از جاهای دیگر در همین ورامین و حرکت مردم به سوی تهران و خیلی از جاهای دیگر صحنه‌های شهادت بود بعضی انسانهائی که با این احساس به میدان مبارزه آمدند که اگر در این راه کشته شوند به سعادتی بزرگ نایل شده‌اند. به این ترتیب می‌توان گفت که شوق به شهادت به عنوان عامل نیرومند مبارزه و به عنوان یک محرک الهی در مبارزه، محرکی که دیگر دستگاه طاغوتی قادر به پیروزی بر او نبود چون هیچ محرکی به اندازه عشق به شهادت تسخیرناپذیر در برابر دام‌های طاغوتی و توطئه‌های استبداد و استعمار و استثمار نیست. این انگیزه بزرگ با پانزده خرداد تجلی گسترده‌ای پیدا کرد قبلاً هم این انگیزه بود و گروه‌هایی بودند که با همین انگیزه اما نه به این گستردگی در پانزده خرداد چنین انگیزه‌ای به صورتی گسترده در صحنه مبارزاتی سیاسی- اسلامی ملت ما تجلی کرد، حادثه‌ای که به عنوان یک حادثه فقط از نظر تاریخی برای خوانندگان شما و مخصوصاً نسل جوان قابل توجه است در این مورد قابل ذکر است که در طول یکسال قبل از ۱۵ خرداد به‌‌ همان دلیل که گفته شد که آیت‌الله خمینی و مرجعیت روحانیت و مرجعیت دینی پا به میدان مبارزه گذاشت، پیام‌های رهبران مبارز بوسیله طلاب جوان و روحانیون جوان و دانشجویان سریع به اقصی نقاط کشور فرستاده می‌شد و چون این پیام از طرف مرجعیت بود آنجا گیرنده‌ای هم داشت، گیرندگان این پیام اکثراً روحانیون محلی بودند و چون مردم به این روحانیون کم و بیش اعتماد داشتند این بود که این پیام‌ها با پشتوانه اعتمادشون به روحانیون محل زود در مردم جای قبولی پیدا می‌کرد و مورد قبول و پذیرش مردم قرار می‌گرفت و در نتیجه بسیج نیرو‌ها آسان‌تر می‌شود و این‌‌ همان عامل است که تا امروز به عنوان یکی از عوامل نیرومند پیروزی مبارزه باید مورد توجه قرار بگیرد و این‌‌ همان است که رهبر مبارز امام خمینی در آخرین سخنانش تأکید کردند که جدایی اسلام از روحانیت برای این انقلاب مصیبت بار است برای اینکه این عامل که در این نقطه عطف توانست این مبارزه را همه‌گیر کند و ملت را یکپارچه بسیج کند، همان نقش روحانیون بود که مورد اعتماد مردم هستند مهم در یک مبارزه این است که واسطه‌ها و کسانی که می‌خواهند پیام رهبری را به مردم برسانند مورد قبول و اعتماد مردم باشند درست است که مبارز بودن و قهرمان بودن این واسطه‌ها هم خیلی موثر است ولی این به عنوان یک عامل مهم- یک عامل مهم دیگر اینکه این واسطه‌ها با مردم پیوند طبیعی داشته باشند نه پیوند مصنوعی- پیوند مستمر داشته باشند نه پیوند گهگاهی و موقت و همچنین مورد اعتماد مردم باشند و این هر سه در رابطه با عموم روحانیتی که در میان مردم مورد قبولند و حال اینکه چندان مبارز هم نیستند ولی حقیقتاً مورد اعتماد مردم هستند. وقتی می‌گوید این است پیام رهبر دیگر مردم در آن شک نمی‌کنند یا وقتی می‌خواهند پیام یا جواب مردم را برساند در‌‌ همان محراب و مسجد همیشگی‌اش می‌رساند دیگر احتیاج به اینکه باید با لطایف‌الحیل با مردم تماس بگیرد ندارد و این‌ها است از عوامل مهم که در حادثه پانزده خرداد و نقطه عطفی که ایجاد کرد باید مورد توجه قرار بگیرد و ایشان هم در این پیام اخیرشان روی این انگشت گذاشتند و تاکید کردند که مبادا در مرحله جدید انقلاب و تداوم مورد غفلت واقع بشود و بار دیگر دشمن بتواند مبارزه را از اون حالت گستردگی و فراگیرش به حالت انزوا و یا گروهی در بیاورد و این خطرناک است برای هر مرحله از مبارزه.
نکته دیگری که در اینجا یادآوری می‌کنم که مناسبت نزدیک‌ترین حادثه به پانزده خرداد عبارت از سخنرانی پرشکوه و پرطنین امام خمینی در مدرسه فیضیه در روز عاشورای‌‌ همان سال که‌‌ همان ۱۳ خرداد بود در آن روز ایشان در مدرسه فیضیه سخنرانی کردند و در آن روز شهر قم در حیرت به این سخنرانی حاضر شده بود و عده زیادی از تهران و شهرهای دیگر چون روز عاشورا معمولاً در قم روزی است که از همه جا به قم می‌آیند و اگر حافظه من اشتباه نکند در آن موقع‌ها رقم ۱۰۰ هزار نفر در یک اجتماع رقم بزرگی است، اجتماع عده کسانی که در مدرسه و صحن‌ها و مسجد اعظم و خیابان‌ها به پای سخنرانی بودند بیش از ۱۰۰ هزار نفر بود و یک گروه از فعالان از تهران که واقعاً در آن مرحله از نهضت واقعاً فعالیت داشتند و فداکاری می‌کردند که بعداً به زندان افتادند این گروه هم عهده‌دار تنظیم سیستم صوتی بودند و برای اینکه از کارشکنی دولت جلوگیری کنند باطری‌های قوی با خود از تهران آورده بودند که به محض اینکه اگر این‌ها برق را قطع بکنند اون‌ها بتوانند با استفاده از باطری‌ها سخنرانی را به صورت گسترده پخش کنند و خوب یادم است که در مقیاس آن روز این پیش‌بینی گروه و آمادگی و تجهیزات به عنوان یک نشانه از پیشرفت فنی و تشکیلاتی در کار انقلاب تلقی می‌شد و بسیار مثمرثمر بود.
علت پیروزی ظاهری رژیم در سرکوبی جنبش پانزده خرداد ۱۳۴۲ را چه می‌دانید؟
رژیم در آن موقع برنامه‌ای را آغاز می‌کرد که اسم این برنامه را باید بگذاریم برنامه ایجاد رفاه اقتصادی به منظور تباه کردن انسان‌های جامعه. رژیم با الهامی که از آمریکا و سیاست‌های استعماری در ایران گرفته بود مصمم بود برنامه‌ای را آغاز کند که اسم آن انقلاب ششم بهمن و انقلاب شاه و ملت گذاشته بود که واقعش این بود که نه شاه در آن بود و نه ملت برای اینکه شاه نبود که این کار دست دیگران بود و ملت هم نبود خوب معلوم بود که چطور ملتی است رژیم در آغاز این برنامه بود و این برنامه را طرح‌ریزی می‌کرد و می‌دانید که این برنامه‌ها در جامعه موفقیتی کوتاه مدت دارد، بنابراین تا حدی توانست گروه‌ها را تا حدی متزلزل کند.
عامل دوم این بود که رهبری مبارزه امام خمینی و رهبری دیگران تازه در میدان مبارزه می‌درخشد و تجلی می‌کردند، برای تقویت پیوند میان آن‌ها و مردم زمان لازم بود.
عامل سوم این بود که نقش انگیزه مذهبی در نسل جوان و نوجوان چندان گسترده نبود و کسانی که در میدان مبارزه می‌آمدند از نسل میانسال به بالا بود، در حالی که ما همه مبارزان از سال‌های پیش تصمیم گرفته بودیم که مبارزه را بر اساس انگیزه اسلامی و مذهبی به نسل نوجوان و جوان منتقل کنیم و ما‌ها در مراحل نخستین این برنامه بودیم و موفقیت‌آمیز هم بود. حتی در آن موقع من خوب یادم بود که در سال ۱۳۴۱ یا ۱۳۴۰ بود که در دانشگاه سخنرانی کردم و برخی از شهدای برجسته مبارزات اخیر هم دانشجو بودند و کارگردانان آن سخنرانی بودند و برایم شورانگیز بود که می‌دیدم که در آن سخنرانی که عده‌ای از فضلای جوان با عده‌ای از جوانان دانشجو در یک مجمع نشسته بودند و سخنران هم که من بودم یک روحانی بود و از قم دعوت شده بودم یعنی پیوند مستقیم میان روحانیت و فرهنگیان و دانشجویان و قشر تحصیل‌کرده تازه داشت نضج می‌گرفت و روی این پیوند کار شد و گروه‌های گوناگون روی این پیوند کار کردند، بخصوص تحصیل کرده‌های مسلمان با ایمان قهرمان که شهادتشان شهادت اسلامی بود خیلی در ایجاد این موج و گسترش این موج اثر داشتند و بعد هم همچنان فعالیت‌های حسینیه ارشاد که دنباله فعالیت‌ها و جلسات و گفتارهائی بود که قبلاً در سال‌های ۴۱-۳۸ ادامه داشت و باز آنجا هم یک نقطه پیوندی بود که با دوستان دانشگاهی پیوندی داشتیم.
بنابراین کار حسینیه ارشاد پیش آمد و این کار را گسترش داد، نقش ویژه مرحوم دکتر شریعتی روی کارآمد خیلی در این جریان کار حسن اثر داشت و مبارزات قهرمانانه از یکسو نسل جوان را به سوی اسلام می‌کشاند عرضه اسلام مترقی بر نسل جوان بصورت پرجذبه کاری که تیم دوستان ما در آموزش و پرورش موفق شد انجام دهند و اون طرح تغییر کلی کتاب‌های تعلیمات دینی و برنامه آموزش دینی در آموزشگاه‌ها و دبیرستان‌ها بود و قرآن و ترجمه‌های آیات و آیات جهاد که انتخاب شده بود و برنامه‌هائی که در بیرون عده‌ای از دوستان موفق شدند، همه اثر گذاشتند. برنامه آموزش قرآن و کلاس قرآن در سرتاسر کشور به وسیله عده زیادی از روحانیون و فرهنگیان جوان و برنامه‌های تعلیمات دینی به شیوه تازه توسط عده‌ای از روحانیون جوان، من باید بگویم برنامه‌های آقای قرائتی نقش داشت در این جریان، نقش موثر داشت و برنامه‌اش در نسل جوان ایجاد جذبه می‌کرد و این‌ها عواملی موثر بودند و انتشارات اسلامی با زبان جوانان و نوجوانان، این‌ها همه تاثیر داشت در اینکه نسل نوجوان با مذهب پیوندی استوار‌تر پیدا کند.
یک عامل دیگر شکست برنامه‌های به اصطلاح رفاهی انقلاب و ملت و شش بهمن و امریکا بود شکست آن‌ها از یک سو و گسترش برنامه‌ها از سوی دیگر و پانهادن عده‌ای از جوانان قهرمان به صورت مداوم و فعالیتهای اسلامی در خارج از کشور این‌ها همه به هم دست داد و توانست زمینه را برای اوج این انقلاب در مرحله جدید فراهم کند.
در پایان اگر پیامی برای دانش‌آموزان دارید بفرمائید.
پیام صمیمانه من به دانش‌آموزان دختر و پسر در جامعه اسلامی این است که توجه کامل داشته باشند که رهایی امت ما و ملت ما رهایی انسان از همه عوامل طاغوتی در اسلام راستین است، در اسلامی که ایمان به او شهادت را به عنوان یک معشوق و یک مطلوب و آرزو و آرمان برای هر انسان درمی‌آورده و در اسلامی که عدالت را به عنوان یک اصل بزرگ معنوی اخلاقی- سیاسی- اقتصادی- اجتماعی- به آن اهمیت می‌دهد. بنابراین امیدوارم که نسل جوان ما پیوندش را با اسلام انقلابی روزبروز محکمتر کند و امیدوارم شما مسئولان
فعالیت‌های اسلامی و سیاسی و اجتماعی دانش‌آموزان در جمهوری اسلامی بتوانید یار و همگام صمیمی برای نوجوانان باشید.

منبع: تبیان به نقل از نشریه عروه‌الوثقی ۱۵ خرداد ۱۳۵۸


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها