بهشتی زیر آوار اتهامها
مؤلف:اکبر مظفری
ناشر: شاکر
لیتوگرافی و چاپ: الهادی
نوبت چاپ: اول، آذر 1385
شمارگان: 3000 نسخه
تعداد صفحات: 160 ص
ترور شخصیت شهید بهشتی از دو محور کاملاً متضاد و غیر همسو صورت گرفت. نخستین تیرهایی که به سوی او رها شد، از سوی لایههای مختلف دشمنان انقلاب اسلامی بود. آنان به تبع عناد و خصومتی که با اصل و ماهیت نظام برآمده از اسلام داشتند، با هر کسی که در تداوم، تقویت و بالندگی آن نقش سازنده و تأثیرگذاری ایفا میکرد، دشمنی میورزیدند و اگر میتوانستند جسمش و اگر نمیتوانستند شخصیتش را ترور میکردند تا راحتتر به سر منزل مقصود برسند.
بیشک هجمهی عظیمی که از سوی اینگونه محافل داخلی و خارجی به شهید بهشتی صورت گرفت، بیشترین نقش را در مظلومیت او داشته است. اما جبههی دیگری که بر علیه بهشتی آتش گشود و به مثابهی جناح دیگر جریان تخریبکنندهی وی ایفای نقش کرد،حلقهی دوستارانی بود که در شناخت حقیقت به بیراهه رفته بودند. آنان متأثر از جنگ روانی دشمن به بهشتی حملهور شدند و اتهامات ساختهی دشمن را از جایگاه مردان دین و انقلاب به وی نسبت دادند و با افکندن تردید در دلهای مردم، خونابهی اشک بر کاسهی چشمانش جاری کردند؛ چراکه از ایشان که متصف به تقوا و منادی ارزشهای متعالی اسلامی و انقلابی بودند، چنین انتظاری نمیرفت. بیشک اشاعهی اتهامات مزبور آن هم در کسوت یاران انقلاب،در تخریب شخصیت بهشتی (ره) مؤثر بود. چراکه آنان با قرار گرفتن در سلسلهی اسناد این دورغپردازیها، جوانانی را که از گذشته و حالِ پرافتخار شهید بهشتی مطلع نبودند را به تردید و توهم واداشتند و دامنهی تخریب وی را به افراد و گروههای مؤمن به اسلام، روحانیت و انقلاب گسترش دادند و بدین وسیله کسانی را که باید در جایگاه مدافعان شهید بهشتی (ره) ایفای نقش میکردند، بر علیه وی شوراندند و نقشی آکنده از مظلومیت در حیات سیاسی او رسم کردند.
به روایت تاریخ انقلاب اسلامی، کسانی که شهید بهشتی (ره) را زیر شلاق کین خود گرفتند و فضای عمومی کشور را تا مرز سردادن شعار «مرگ بر بهشتی» پیش بردند، جملگی معاند و منافق نبودند. بلکه برخی از ایشان در حلقهی انقلابیون و دلسپردگان به اسلام و امام (ره) قرار داشتند که شهید بهشتی را خطری جدی برای اسلام، انقلاب و امام میدانستند و از این رو مخلصانه و به قصد قربت برای منزوی کردنش تلاش میکردند.
مجموعهی حاضر به شمهای از تهمتهایی میپردازد که در روزگاری که شهید بهشتی (ره) جزو عالیترین مسئولان نظام بود ـ رئیس شورای انقلاب، رئیس مجلس خبرگان، رئیس دیوان عالی کشور، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی ـ به وی نسبت داده شده است. با این تفاوت که تلاش این نوشته بر آن است تا آنها را از بیان و بنانِ دستهی دوم یا چهرههای موجه و قابل قبول آن دوران روایت نماید و این به دو جهت است: اول، گاه تأثیر مخرب حملات این افرادِ بازیخورده به مراتب فراتر از یورشهای دشمنان شناخته شدهی انقلاب بوده است و لذا نمیتوان از کنار آن بیتفاوت گذشت؛ دوم، به تخریب شهید بهشتی (ره) و هر شخصیت با سابقهی دیگر، از این منظر کمتر پرداخته شده است و لذا جا دارد در اطراف این جریان که بنیانش بر ناآگاهی عمومی گذاشته شده است، بحث و گفتوگوی بیشتری انجام گیرد.