1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گفت و گوی منتشر نشده با حبیب‌الله عسگراولادی درباره حزب جمهوری اسلامی

آیت‌الله بهشتی را تخریب می‌كردند تا جمهوری اسلامی را تخریب كنند!

من تقریبا از همان ابتدای فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی، برای عضویت دعوت شدم و با نام حزب و اینكه قرار است تشكیل شود آشنا بودم و به‌ویژه رهبران آن مخصوصا شهید مظلوم و بزرگوار آیت‌الله بهشتی را از سال‌ها قبل می‌شناختم. ایشان از شخصیت‌های ممتاز نظام بودند كه بركات بسیار برای نظام اسلامی داشتند. ما چون از طیف بازار بودیم و ایشان هم شناخت خوبی از ما پیش از انقلاب اسلامی داشتند به همین دلیل دعوت شدیم تا در حزب جمهوری اسلامی در خدمت ایشان و آقایان دیگر باشیم

سیدمهدی دزفولی/ حبیب‌الله عسگراولادی از سرشناس‌ترین چهره‌های جناح راست نظام جمهوری اسلامی از همان روزهای اول پیروزی انقلاب تا همین روزهای آخر حیاتش بود. از بنیانگذاران و رهبران اصلی حزب موتلفه اسلامی و فردی كه سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مرید حضرت امام شده بود و شناخت امام خمینی (ره) از وی تا به‌ آن حد بود كه امام (ره) سال‌ها بعد، در سال‌های ابتدایی دهه 60 در واكنش به استعفای ایشان از دولت میرحسین موسوی درباره او چنین گفتند:«… آقای عسگراولادی كه ایشان هم نظیر آقای مرحوم عراقی از اول نهضت همراه بود و زحمت كشید و من او را مرد بسیار صالحی، بسیار فداكاری می‌دانم

اما حبیب‌الله عسگراولادی علاوه بر این سوابق، سابقه دیگری هم دارد كه شاید تا به حال كمتر به آن پرداخته شده باشد و آن عضویت در حزب جمهوری اسلامی است. مصاحبه‌یی كه در ادامه می‌خوانید، مصاحبه‌یی منتشر نشده و كوتاه با مرحوم عسگراولادی است كه در سال 1391 انجام شده است و بنا به مصالح و دلایل مرحوم عسگراولادی ناتمام ماند.

پیش از این بخشی از مصاحبه‌های مستند «داستان ناتمام یك حزب» پیرامون بازخوانی پرونده حزب جمهوری اسلامی در روزنامه اعتماد از نظر شما گذشته است. مصاحبه‌هایی با دكتر عبدالله جاسبی (قائم مقام دبیركل وقت حزب)، حمید‌رضا ترقی (از اعضای حزب موتلفه اسلامی و عضو جناح راست حزب) و دكتر فرشاد مومنی (عضو جناح چپ حزب و از یاران نزدیك میر حسین موسوی). اما در ادامه مصاحبه كوتاه مرحوم عسگراولادی (وزیر بازرگانی دولت اول موسوی و از اعضای سرشناس جناح راست حزب و عضو شورای مركزی) درباره فضای داخلی حزب جمهوری اسلامی و دولت وقت از نظر شما می‌گذرد.

حاج آقا شما از چه زمانی به حزب جمهوری پیوستید و به نظر خود شما، چرا شهید بهشتی از شما برای عضویت دعوت كردند؟

من تقریبا از همان ابتدای فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی، برای عضویت دعوت شدم و با نام حزب و اینكه قرار است تشكیل شود آشنا بودم و به‌ویژه رهبران آن مخصوصا شهید مظلوم و بزرگوار آیت‌الله بهشتی را از سال‌ها قبل می‌شناختم. ایشان از شخصیت‌های ممتاز نظام بودند كه بركات بسیار برای نظام اسلامی داشتند. ما چون از طیف بازار بودیم و ایشان هم شناخت خوبی از ما پیش از انقلاب اسلامی داشتند به همین دلیل دعوت شدیم تا در حزب جمهوری اسلامی در خدمت ایشان و آقایان دیگر باشیم.

ما در انتخابات اول ریاست‌جمهوری شاهد آن بودیم كه مابین روحانیون سرشناس در حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز تهران اختلافاتی بروز پیدا كرد. به نظر شما دلیل این اختلاف چه بود و چرا بنی‌صدر رای آورد؟

خب در آن زمان فضا هنوز خیلی مشخص نشده بود و برخی از افراد همانند بنی‌صدر توانسته بودند در نظام نفوذ كنند و چهره خود را مخفی نگاه دارند. همین نفوذ هم باعث شده بود تا بتوانند اختلافاتی را در كشور ایجاد كنند. جامعه روحانیت مبارز هم به دلیل اینكه هنوز در آن زمان شناخت خوبی از بنی‌صدر نداشت و نتوانسته بود اهداف وی را بشناسد به همین دلیل از بنی‌صدر در انتخابات حمایت كرد. حزب جمهوری اسلامی هم در ابتدا از آقای جلال‌الدین فارسی حمایت كرد و پس از رد صلاحیت آقای فارسی از آقای دكتر حبیبی حمایت كردند كه خب آقای حبیبی نتوانستند اقبال خوبی در جامعه داشته باشند و در انتخابات نفر سوم شدند. نفر دوم آقای مدنی شده بودند. بنی‌صدر هم به این دلیل رای آورده بود كه از خود یك چهره انقلابی و دلسوز كشور ارائه كرده بود و برخی‌ها فكر می‌كردند او واقعا آدم دلسوز و انقلابی است و به همین خاطر به او رای دادند و بنی‌صدر 11 میلیون رای آورد كه البته با مرور زمان چهره حقیقی‌اش برای مردم و جامعه آشكار شد.

به نظر شما اختلافات بنی‌صدر و حزب جمهوری اسلامی در چه چیز بود و چرا آنقدر بنی‌صدر علیه حزب جمهوری اسلامی و به‌ویژه شهید بهشتی صحبت و سخنرانی می‌كرد؟

خب بنی‌صدر چون چهره حقیقی‌اش را آشكار نكرده بود و می‌خواست انقلاب را زمینگیر كند و می‌دانست شهید آیت‌الله بهشتی چه نقشی در انقلاب اسلامی دارد به همین دلیل می‌خواست شهید بهشتی و حزب را بزند تا بتواند تا حد زیادی انقلاب اسلامی را دچار مشكل كند و به همین دلیل دایما علیه حزب و رهبران آنكه همگی از شاگردان و یاران نزدیك حضرت امام بودند صحبت و سخنرانی می‌كرد، علیه افرادی همانند آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و در راس آنها شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی.

حاج آقای عسگراولادی حالا كمی جلوتر بیاییم و برسیم به سال 60 و زمان نخست‌وزیری آقای مهندس موسوی كه حالا شما به عنوان وزیر بازرگانی انتخاب شده بودید. شما ظاهرا با آقای مهندس موسوی در كابینه اول خیلی اختلاف‌نظر داشتید و این اختلاف‌نظرها در حزب نیز به‌شدت وجود داشته است. اگر امكان دارد پیرامون این اختلافات كمی توضیح دهید و اینكه ریشه این اختلافات در چه چیز بوده است؟

مساله بیشتر بر سر دیدگاه‌های اقتصادی و سیاسی بوده است و بیشتر بر سر مسائل اقتصادی اختلاف‌نظر داشتیم.

همان مساله معروف اقتصاد دولتی و اقتصاد آزاد (بازار)‌؟

بله.

حاج آقا ظاهرا شما بر سر همین اختلاف‌نظر‌ها هم استعفا می‌دهید؟

بله، چون احساس كردم نمی‌شود دیگر ادامه داد و به صلاح هم نیست.

دیگر چه كسانی تصمیم به استعفا گرفتند؟

من بودم، آقایان ناطق نوری، ولایتی، محسن رفیق دوست، احمد توكلی، مرتضی نبوی و فكر می‌كنم آقای پرورش هم بودند.

یك صحبت معروفی هم همان زمان نقل شده بود از جانب شما شش، هفت وزیر كه در نامه‌یی خطاب به حضرت امام فرموده بودید: «عده‌یی در دولت به دنبال دولتی كردن مردم هستند و عده‌یی به دنبال مردمی كردن دولت… اگر بخواهیم از این بن‌بستی كه دچار آن شده‌ایم، بیرون بیاییم و قفل اقتصاد كشور باز شود، باید به دنبال مردمی كردن اقتصاد باشیم» حكایت این نامه و نقل قول چه بود؟چرا كار به اینجا رسید كه تصمیم به استعفا گرفتید و به حضرت امام (ره) هم نامه نوشتید؟

انصاف بدهیم ما نمی‌توانستیم كار كنیم. یعنی اختلاف‌نظرهایی وجود داشت كه مانع از آن می‌شد كه بخواهیم ادامه دهیم. من در دولت حتی با آقای بهزاد نبوی هم اختلاف‌نظر شدید داشتم.

درباره چه چیزی؟

بر سر مساله برنج!

چطور؟

آقای نبوی سیاستی درباره موضوع برنج داشتند كه من آن را قبول نداشتم و به ایشان هم گفتم، من 25 سال كارم در بازار بوده است و از زیر و بم این مسائل بازار آگاه هستم و می‌دانم این سیاست‌ها چه آثاری دارد و به آقای بهزاد نبوی هم گفتم اما ایشان حرف‌های من را قبول نداشت! من به ایشان گفتم آقای نبوی شما تازه چند وقت است كه مسوولیت گرفته‌اید و درگیر این مسائل شده‌اید اما من بیشتر از 20 سال است كه در این مسائل هستم.

ماجرای سازمان «بسیج اقتصادی» و بحث ماه مبارك آن سال‌ها را شما در جایی نقل كرده‌اید. اگر امكان دارد توضیحی هم در این باره بدهید.

یكی از مشكلاتی كه وجود داشت مشكل ارزاق ماه مبارك رمضان بود. كشتی‌های حامل ارزاق در بنادر جنوبی ما بودند اما كامیون‌های وزارت صنایع سنگین كه مسوولیت آن با آقای بهزاد نبوی بود سعی زیادی در رفع مشكلات نمی‌كردند و این فشارش به مردم می‌آمد. من هم احساس كردم با این شرایط صلاح نیست ادامه بدهم و به همین جهت تصمیم به استعفا گرفتم.

ظاهرا جلسه‌یی هم برای رفع اختلافات شما با آقای نبوی برگزار شده بود و برخی‌ها وساطت كردند اما مشكل حل نشد و شما صلاح را در استعفا دیدید.

بله، خب اختلاف‌نظرها جدی بود و نمی‌شد با آن وضع ادامه داد.

در حزب هم، با جناح چپی‌های نزدیك به آقای موسوی همین اختلافات را داشتید؟

بله بیشتر هم با همین افراد بود و اختلافات هم به مرور زمان جدی‌تر می‌شد.

برخی وزرای منتقد هم كه نام بردید و عضو حزب بودند هم در حزب همین مواضع را داشتند؟

بله مثلا آقایان نبوی، ناطق و ولایتی كه در حزب هم عضویت داشتند همین اختلاف‌نظرها را داشتند كه به دولت هم كشیده شده بود.

حاج آقا شما نقش حزب را در معادلات سیاسی آن سال‌ها چگونه ارزیابی می‌كنید؟

خب حزب جمهوری اسلامی، حزبی مهم و تاثیرگذار بود و رهبران آن هم انسان‌های مومن و بانفوذی بودند كه توانستند نقشی مثبت را ایفا كنند و حزب در عرصه سیاسی كشور موفق و خوب ظاهر شد.

به نظر شما پس چرا حزب آرام آرام از سال 61-1360 افول كرد و در سال 66 فعالیت‌های آن متوقف شد؟

به دلیل اختلافاتی كه در درون حزب وجود داشت امام مجبور شدند نامه‌یی بدهند و بگویند فعالیت‌های حزب متوقف شود.

شما در سال 64 هم كاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری شدید و در همان زمان‌ها بود كه بحث تضاد میان برخی وزرا و نخست‌وزیر وقت (مهندس موسوی) را مطرح كردید. چرا؟

خب ما با تیم دولت و نخست‌وزیر وقت آقای موسوی اختلاف‌نظر داشتیم و این اختلافات هم دیگر كم كم آشكار و در جامعه هم مطرح شده بود و چیز پنهان و ناگفته‌یی نبود. حتی در حزب هم همین‌گونه بود.

شما فعالیت‌های حزب را در مجموع چگونه ارزیابی می‌كنید؟

حزب جمهوری اسلامی توانست به خوبی ایفای نقش كند و نقشی سازنده و مثبت در آن برهه زمانی داشته باشد. تا همین حد كافی است. ان‌شاءالله وقت دیگری ادامه دهیم.

ممنون از اینكه فرصتی را در نظر گرفتید تا درخدمت شما باشیم.

موفق باشید.

منبع: روزنامه اعتماد


دیدگاه‌ها