1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گفت وگو با علیرضا بهشتی درباره حزب جمهوری اسلامی

شهید بهشتی بر همكاری با افراد حول نقاط مشترك تاكید داشتند!

آقای بهشتی به مبارزه، به نوع دیگری اعتقاد داشتند و مبارزه را در شكل دیگری می‌دیدند و اگر فعالیتی هم داشتند بسیار مخفی بود كه حتی ساواك تقریبا هیچ ردپایی از فعالیت‌های ایشان نتوانسته بود پیدا كند

سید مهدی دزفولی/ دكتر علیرضا بهشتی با اینكه از اعضای حزب جمهوری اسلامی نبوده است اما به واسطه رابطه پدر و فرزندی با آیت‌الله بهشتی، نكات و سخنان فراوانی درباره دیدگاه‌های آیت‌الله بهشتی پیرامون تاسیس حزب جمهوری اسلامی دارد؛ نكاتی كه شاید تا به حال خیلی به آن پرداخته نشده است و برای بازخوانی پرونده حزب جمهوری اسلامی توجه به این نكات مهم باشد. به همین مناسبت با ایشان به گفت‌وگو نشستیم تا نظرات شهید بهشتی درباره تشكیل حزب جمهوری اسلامی و ضرورت آن را بررسی كنیم. پیش از این بخش كوتاهی از مصاحبه‌های مستند «داستان ناتمام یك حزب» كه قرار است سال آینده اكران شود و به بازخوانی فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی می‌پردازد در روزهای چهارشنبه، در روزنامه اعتماد منتشر شده و از نظر شما گذشته است؛ مصاحبه‌های آقایان دكتر جاسبی (قائم مقام دبیركل حزب) ،حمید رضا ترقی (از اعضای حزب موتلفه اسلامی و جناح راست حزب)، دكتر فرشاد مومنی (مسوول شاخه دانش‌آموزی حزب و از اعضای جناح چپ حزب)، مرحوم عسگراولادی (از اعضای شاخص جناح راست حزب و دبیركل فقید حزب موتلفه اسلامی) و دكتر علی مطهری (پیرامون بازخوانی نظرات مرحوم شهید مطهری درباره تاسیس حزب جمهوری اسلامی) . در ادامه مصاحبه دكتر علیرضا بهشتی از نظر شما می‌گذرد.

 

آقای دكتر، شهید بهشتی صحبت معروفی درباره حزب دارند كه می‌گویند حزب معبد من است. اگر اجازه بفرمایید از همین جا وارد بحث شویم و اینكه چرا شهید بهشتی درباره حزب چنین دیدگاهی داشتند؟

اولا باید دقت كنیم آقای بهشتی گفتند حزب معبد من است و نه معبود من! چون حزب را ابزاری برای ساخته شدن و ساختن می‌دانست. این مهم است كه ایشان حزب را ابزار می‌بیند نه هدف، اما ابزاری كه باید با آن هدف خودش سازگاری داشته باشد. طبیعتا هر حزبی رسیدن به قدرت جزو برنامه‌هایش محسوب می‌شود وگرنه معنی ندارد حزبی صرفا بخواهد فعالیت‌های سیاسی صرف انجام دهد. اما مثلا شما می‌بینید حزب جمهوری اسلامی در زمان تاسیس و بعد از آن از افرادی حمایت كرده است كه آنها اساسا از اعضای حزب نیز نبوده‌اند. مثلا در ماجرای انتخاب شهید رجایی به عنوان نخست وزیر، حزب از ایشان حمایت كرد، با اینكه شهید رجایی عضو حزب جمهوری اسلامی نیز نبود. این نكته قابل توجهی است.

ظاهرا شهید بهشتی یكی از دلایلی كه برای تاسیس حزب جمهوری اسلامی بیان می‌كنند این است كه سابقه نهضت آزادی را دیده بودند كه آنها چون قرار نبوده است ایدئولوژی اسلامی را در حزب‌شان به عنوان ركن ركین قرار دهند با آنها ادامه فعالیت نمی‌دهند یا ظاهرا وقتی سرنوشت سازمان مجاهدین خلق را می‌بینند كه به آن وضع در سال 54 دچار شدند به این فكر می‌افتند كه حزبی را تاسیس كنند. اگر امكان دارد درباره این موضوع هم كمی توضیح دهید.

بله. شهید بهشتی درباره نهضت آزادی گفته‌اند كه من دیدم كه ایدئولوژی اسلامی قرار نیست به عنوان ایدئولوژی آن حزب مطرح باشد. البته ایشان در عین حال بارها و بارها درباره اعضای نهضت آزادی تاكید داشت كه آنها افرادی فعال و متدین هستند و در تدین آنها شك نداشت. اما به همان دلیلی كه شما اشاره كردید ایشان دیگر به همكاری با نهضت آزادی ادامه نمی‌دهد. توجه داشته باشید كه آقای بهشتی نزدیك سی و چند سال فعالیت در عرصه اجتماعی و سیاسی دارد و نه‌تنها حضور دارد بلكه ناظری دقیق هم هست. از شهریور 20 به این طرف حضور داشته و به عنوان ناظر دقیق نظاره‌گر بوده است، در متن حوادث ملی شدن صنعت نفت بوده و پس از آن شاهد وقایع مرداد سال 32 و جلوتر كه می‌آییم شاهد وقایع 15 خرداد سال 42 نیز بوده و علل موفقیت و عدم موفقیت این جریان‌ها را بررسی كرده بود. یكی از علل عدم موفقیت این حركت‌ها را در متشكل و منسجم نبودن می‌بیند. و شاید دلیل دیگر را در این می‌بیند كه از اسلام به عنوان اندیشه‌یی كه بتواند منبع الهام‌بخش برای تنظیم نظامات اجتماعی باشد استفاده نمی‌شود. تا اینكه می‌رسیم به سال 54 كه كودتای ایدئولوژیك درون سازمان مجاهدین خلق شكل می‌گیرد. هرچند ایشان درباره صداقت بنیانگذاران آن شك ندارد، اما درباره ایدئولوژی آنها نقد دارد، همان طور كه ایشان بر توحید عاشوری نقد نوشته و یادداشت‌هایی دارد. شهید بهشتی چون انسانی واقع بین است و می‌داند كه حركت‌های اجتماعی خالی از اشكال نیستند، اما به هر حال بعد از وقایع سال 54، مانند بسیاری دیگر از حامیان و همراهان سازمان، نسبت به جهت‌گیری‌های آنان دیدی منفی پیدا می‌كند. ایشان در همان ایام ارتباط‌هایی را با هیات‌های موتلفه اسلامی دارد و پس از آن با اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا كه همه اینها در دیدگاه و نظرات آقای بهشتی تاثیرگذار است. ایشان در همان ماه‌های قبل از آغاز حركت انقلاب با جمعی از دوستان‌شان تصمیم می‌گیرد تشكیلاتی با محوریت اسلام تشكیل دهد. آن جمع با توجه به شرایط آن زمان نگران بود كه این گروه لو برود و ساواك برای آنها ایجاد مزاحمت كند. برای همین تصمیم می‌گیرند كه افراد بنیانگذار برای دستگیری آماده باشند و سپس افراد بعدی فعالیت زیرزمینی داشته باشند. اما اتفاقات آنقدر شتاب می‌گیرد كه دیگر منجر به پیروزی انقلاب می‌شود و شبكه‌های اجتماعی گسترده‌یی در جامعه آرام آرام شكل می‌گیرد تا در نهایت 29 بهمن 1359 تاسیس حزب جمهوری اسلامی رسما اعلام می‌شود.

آقای دكتر، انتقادی كه گهگاه برخی از افراد درباره شهید بهشتی مطرح می‌كنند این است كه شهید بهشتی تمایل داشتند با افرادی كه شاید خیلی هم از نظر فكری با ایشان قرابت فكری نداشتند كار و فعالیت كنند. آیا این درست است و اگر همین طور است چرا ایشان چنین نظری داشتند؟

بله. شهید بهشتی تمایل داشت از همه ظرفیت‌ها استفاده بشود و مایل نبود افراد به دلیل وجود اختلاف نظرهای جزیی كنار گذاشته شوند. من یك خاطره‌یی از آیت‌الله موسوی اردبیلی كه بعد از انتخاب آقای جلال الدین فارسی به عنوان كاندیدای ریاست‌جمهوری، از حزب كنار رفتند برای شما نقل كنم. من یك‌بار از ایشان سوال كردم كه چرا شما از حزب جمهوری كناره‌گیری كردید؟ ایشان پاسخی به من دادند كه برایم جالب بود. ایشان فرمودند كه شهید بهشتی می‌توانست با افرادی كه حتی با آنها 30-20 درصد قرابت فكری دارد كار كند اما من این طور نبودم و با افرادی می‌توانستم كار كنم كه درصد بالایی قرابت فكری با من دارند. این نشان از دیدگاه و نظر شهید بهشتی دارد. چند ماه پیش كه بزرگداشت سالروز تولد شهید بهشتی توسط كانون فارغ‌التحصیلان دبیرستان دین و دانش در قم برگزار شد، در آنجا آقای دكتر محمد رجبی (فرزند مرحوم استاد علی دوانی) كه خود از فارغ‌التحصیلان آن دبیرستان بودند خاطره‌یی از شهید بهشتی نقل كردند كه جالب توجه بود. ایشان گفتند دانش‌آموزی در آن مدرسه بود كه به قول معروف بچه شر مدرسه بود و هر اتفاقی در مدرسه رخ می‌داد همه به او ربطش می‌دادند. اما این دانش‌آموز خط خیلی خوبی داشت. شهید بهشتی از همین نقطه قوت این فرد استفاده كرد و هر جا می‌رفتند می‌گفتند ببینید این دانش‌آموز چه خط خوبی دارد و همین مساله كم‌كم باعث شد تا آن دانش‌آموز متحول شود. می‌خواهم بگویم شهید بهشتی به خوبی از نقاط قوت افراد استفاده می‌كردند و همین باعث شده بود تا ایشان بتواند با خیلی‌ها كار كند.

این درست است كه امام با تشكیل حزب خیلی موافق نبودند؟

بله ظاهرا همین طور است. امام خمینی(ره) ظاهرا خیلی نظر خوبی درباره احزاب نداشتند. این هم شاید به خاطر خاطره منفی ایشان از فعالیت‌های احزاب در دوره مشروطه و نهضت ملی شدن نفت بوده است.

آقای دكتر، چرا برخی از افراد با شهید بهشتی مخالفت می‌كردند و دلیل این مخالفت‌ها به نظر شما چه بود؟

برخی از افراد نسبت به آقای بهشتی نظر خاصی داشتند و مثلا مطرح می‌كردند كه آقای بهشتی سابقه مبارزاتی ندارد!خوب ایشان به مبارزه، به نوع دیگری اعتقاد داشتند و مبارزه را در شكل دیگری می‌دیدند و اگر فعالیتی هم داشتند بسیار مخفی بود كه حتی ساواك تقریبا هیچ ردپایی از فعالیت‌های ایشان نتوانسته بود پیدا كند. بعضی وقت‌ها حتی ایشان تا مرزهای خطرناك هم پیش می‌رفت اما نمی‌توانستند بهانه‌یی برای دستگیری ایشان پیدا كنند. مثلا یك‌بار آقای مصباح برای خود من تعریف می‌كردند كه قبل از انقلاب ما خدمت آقای بهشتی رسیدیم و در حال گزارش دادن درباره فعالیت‌ها بودیم، آقای بهشتی یك آن به من گفتند آقای مصباح آیا لازم است من اینها را بدانم یا خیر؟ اگر لازم است كه بفرمایید اگر لازم نیست پس لطفا ادامه ندهید!یعنی یك چنین محافظت و دقتی داشتند كه خدای نكرده اخبار مهم برای افراد مشكوك منتشر نشود و به گوش نااهلان نرسد. مثلا آقای بهشتی به بچه‌های لبنان كمك می‌كردند و به گروه‌های مسلح دیگر نیز كمك‌هایی می‌كردند ولی كسی از اینها خبر نداشت تا انقلاب شد و بعد از انقلاب تازه بخشی از این فعالیت‌ها آشكار شد. ساواك و خیلی از افراد فكر می‌كردند آقای بهشتی یك كارمند ساده اداری است كه صبح سر كار می‌رود و ساعت 2 بعد از ظهر به منزل می‌آید و بعد هم در كتابخانه مشغول مطالعه و كارهای انفرادی خود می‌شود اما تازه بعد از انقلاب مشخص شد كه این طور نیست و ایشان ارتباطات بسیار گسترده‌یی با خیلی‌ها در داخل و خارج دارند. مثلا من به خاطر دارم بعد از شهادت آقای بهشتی فكر می‌كنم بعد از چهلم ایشان بود كه با آقای مهاجری و اخوی‌مان و آقای اژه‌یی لیستی را تهیه كردیم كه با آنها درباره آقای بهشتی مصاحبه كنیم، همین طور كه مشغول جمع‌آوری اسامی بودیم بدون خیلی تامل خاصی به سادگی نزدیك 800- 700 اسم نوشتیم!یعنی ایشان خیلی ارتباطات گسترده‌یی با افراد مختلف داشتند. البته ما موفق نشدیم با برخی از آن دوستان مصاحبه كنیم به دلیل فوت آن افراد یا شرایطی كه داشتند و تنها توانستیم با بخش كمی مصاحبه كنیم اما همین نشان می‌دهد كه ایشان چقدر توانسته بودند شبكه گسترده‌یی را ایجاد كنند. مثلا ایشان به كمك همین شبكه از افراد بود كه توانستند در جریان انقلاب خیلی كارها را انجام دهند و مثلا نوارها و بیانیه‌ها را در شهرهای مختلف به سادگی و به سرعت پخش كنند. اما از همگی اینها مطلقا ساواك و افراد دیگر خبر خاصی نداشتند. حتی ایشان وقتی در سال 54 كه دستگیر می‌شوند و دلیل دستگیری هم ارتباط با اتحادیه‌های دانشجویان اروپا بوده است ایشان بعد از آزادی گفتند من تصورم می‌كردم ساواك از من اطلاعات بیشتری داشته باشد و فكر نمی‌كردم آنقدر دست‌شان خالی باشد. خوب این نشان از دقت نظر آقای بهشتی در ارتباطات با افراد دارد. مثلا یك خاطره‌یی آقای اژه‌یی از شهید بهشتی دارند. ایشان زمانی كه داماد خانواده ما شدند و به اتریش رفتند در واقع مسوول ارتباطات آقای بهشتی در آنجا بودند.

یك‌بار ایشان كار مهمی با آقای بهشتی داشتند و تلفنی تماسی گرفتند. وقتی می‌خواستند صحبت‌شان را پشت تلفن مطرح كنند آقای بهشتی صدایشان را بلند كردند كه جواد آقا!خوب آقای اژه‌یی متوجه شدند كه پشت تلفن نباید چیزی بگویند. ایشان می‌گذارند زمانی كه به ایران می‌آیند در تابستان می‌خواستند در خانه با آقای بهشتی صحبت كنند كه باز آقای بهشتی جلوگیری می‌كنند. چون احتمال شنود شدن را می‌دادند. بعدتر یكی از بستگان ما كه پزشك بودند و در شمال ویلایی داشتند ما را دعوت كردند، آنجا بود كه وقتی آقای بهشتی مشغول قدم زدن در كنار دریا بودند به آقای اژه‌یی گفتند خب حالا شما آن مطلبی را كه می‌خواستید بگویید را اینجا بگویید. یعنی آنقدر دقت نظر داشتند. خب به همین دلایلی كه اشاره كردم و خیلی از افراد از اینها اطلاع و آگاهی نداشتند با آقای بهشتی مخالفت می‌كردند كه آقای بهشتی مبارزه‌یی كه نكرده است! و مثلا اگر به حزب جمهوری اسلامی دعوت نشدند از این دلخور بودند و مخالف آقای بهشتی شدند كه ما با این همه مبارزه به حزب دعوت نشده‌ایم اما مثلا آقای بهشتی در حزب همه كاره شده‌اند. ریشه این مخالفت‌ها با آقای بهشتی در برخی از همین مسائل بود.

منبع: اعتماد


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها