1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
علیرضا بهشتی درگفت وگو با شفقنا

حکومت مطلوب بهشتی «جمهوری اسلامی» بود/ آیت‌الله بهشتی با افراطی‌گری مخالفت می‌کرد

شهید بهشتی، انتقاد و دیدبانی احزاب، رسانه‌ها و مطبوعات و شهروندان از مسوولان را نه تنها مباح، بلکه واجب می‌دانست. ایشان اساساً از امر به معروف و نهی از منکر، تفسیری بسیار گسترده‌تر و امروزی‌تر از آنچه به طور سنتی فهمیده می‌شد و می‌شود داشت. برای همین، در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی با مسأله سانسور مطبوعات، شکنجه، شنود و بازرسی محموله‌های پستی و مانند آن، به هر شکل و بهانه‌ای که باشد، به شدت مخالفت کردند

«برخلاف آنچه این بی‌انصاف‌ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می‌دانستم.» این، روایت امام خمینی (ره) درباره سیدمحمد حسینی‌بهشتی است که روزگاری معتقد بود، انقلاب، زودتر از زمانش به وقوع پیوسته‌است. فردی که نقش تاثیر‌گذارش در سازماندهی انقلابیون را هیچ‌کس انکار نمی‌کند و قریب به اتفاق انقلابیون معتقدند اگر او به همراه روحانیون نواندیشی چون آیات هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و… حزب جمهوری‌اسلامی‌ را بنیان نمی‌گذاشتند، انقلاب به این سرعت سروسامان پیدا نمی‌کرد. گروهی معتقدند اگر بهشتی، در حادثه هفتم تیر شهید نمی‌شد، روند اداره سیاسی ایران، طور دیگری رقم می‌خورد. چه در حوزه برخورد با منتقدان چه در حوزه گسترش فضای اعتدال در کشور. حالا و بعد از آنکه ۳۵ سال از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد، دکتر علیرضا بهشتی، فرزند مرحوم بهشتی در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) از پدرش و تفکرات او درباره انقلاب و نگاه او نسبت به منتقدان صحبت می‌کند.

انقلاب اسلامی ایران که به پیروزی رسید، برخی معتقد بودند که شاید هنوز، آمادگی لازم برای این اتفاق وجود نداشت. در این بین گفته شده یکی از افرادی که بارها تأکید داشت که انقلاب زودتر از موعد به پیروزی رسید، شهید بهشتی بود. فکر می‌کنید چرا ایشان به این موضوع تأکید می‌کردند؟

شهید بهشتی با تجربیات خود طی سی سال فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و همچنین به عنوان یک ناظر و تحلیل‌گر تیزبین، علت شکست مبارزات ضداستبدادی از مشروطه گرفته تا نهضت ملی شدن نفت و قیام پانزده خرداد سال 42 را در دو چیز می‌دانست. یکی از آن‌ها فقدان الگوی نظری و عملی تبیین شده‌ای  بود که نشان دهنده یک جایگزین روشن باشد  و دیگری فقدان نیروی انسانی که توانمندی‌های لازم برای پیشبرد و تحقق آن الگوی جایگزین را دارا باشد. به همین دلیل بود که به خصوص پس از شکست نهضت در سال 42، فعالیت‌هایش را بیش از پیش در این دو زمینه متمرکز کرد. بر همین اساس در سالی که انقلاب به وقوع پیوست، هنوز در این دو زمینه، آمادگی‌های لازم کسب نشده بود، چه رسد به آمادگی‌های کافی. برای همین بود که ایشان اعتقاد داشت این انقلاب 30 سال زودتر از موقع اتفاق افتاده است.

یعنی خود انقلابیون هم معتقد بودند که انقلاب، زود به وقوع پیوست؟

بله. به خاطر دارم در ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب، تصور می‌شد که جریان انقلاب روندی حداقل ده ساله تا پیروزی فاصله دارد. به همین دلیل هم بود که آن‌ها این امید را داشتند طی این ۱۰ سال، آمادگی‌های نظری در خصوص مدل حکومتی مطلوب و مهارت‌های عملی برای داشتن کادر اجرایی توانمند برای پیاده کردن آن مدل حکومتی، به دست آید.

در میان افرادی که این نظر را داشتند، آیت‌الله بهشتی علاقه مند به چه نوع جامعه‌ای از نظر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و … بودند؟

همان طور که عرض کردم، پیش از انقلاب، چیزی بیش‌تر از طرح‌های کلی در خصوص چیستی و چگونگی جامعه مطلوب به دست نیامده بود. به لحاظ شکل حکومت، قدیمی‌ترین روایتی که از شهید بهشتی در اختیار داریم به سال 1344 بر می‌گردد که در صحبت با یکی از مبارزانی که برای ادامه تحصیل به اروپا آمده بود، در محل دفتر مرکز اسلامی هامبورگ، در پاسخ به این سؤال که حکومت مطلوب شما چبست؟ پاسخ داده بود «جمهوری اسلامی». شاخصه مهم دیگری که به لحاظ جهت‌گیری حکومت و جامعه اسلامی به طور قطع و یقین، چه قبل از پیروزی انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب بر آن تأکید داشت، نظام اجتماعی بود که در آن انسان به مثابه موجودی انتخاب‌گر، که بتواند آزادانه و آگاهانه راهش را انتخاب کند و صدالبته در پی انتخاب، مسوولیت انتخابش را هم به عهده بگیرد، بتواند رشد کند. جامعه‌ای که در آن، شهروندان، با چشمانی تیزبین و مشارکتی فعال، خود و جامعه و حاکمان را زیر نظر داشته باشند و از هر انحراف، ابتذال و فسادی جلوگیری کنند. این‌ها که می‌گویم صرفاً ادعا نیست و به استناد به گفتارها، نوشتارها و سیره عملی شهید بهشتی متکی است.

با شناخت این مسایل توسط آیت‌الله بهشتی آیا پیش از پیروزی انقلاب و برای نیل به این اهداف برنامه‌ای برای کادرسازی انقلابی توسط ایشان صورت گرفت؟ به عبارت دیگر، چقدر فارغ التحصیلان مدرسه حقانی توانستند به تسهیل اداره نظام جدید بپردازند؟

مدرسه حقانی تنها یکی از فعالیت‌های شهید بهشتی برای ساخته شدن کادرهای مورد نیاز بود که آن هم به علت پیروزی زودهنگام انقلاب، پروژه‌ای ناقص به حساب می‌آید. اختلاف نظری که در سال ۵۶ در خصوص مواضع فکری دکتر شریعتی در آن مدرسه بروز کرد و به واسطه موضع گیری منصفانه شهید بهشتی در دفاع از شریعتی، منجر به جدایی بخشی از کادر آموزشی و طلاب مخالف شریعتی از مدرسه شد، نشان دهنده راه طولانی است که شهید بهشتی و شهید قدوسی در پیش داشتند. توجه ایشان به کادرسازی برای آینده را در روابط نزدیک و تعیین کننده‌اش با اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، مدارس اسلامی که در تهران شکل گرفته بود، نهادسازی‌های متعدد و متنوع در زمینه تعلیم و تربیت، هنر، ادبیات، مطالعات اقتصادی و مانند آن می‌توان مشاهده کرد که باید در فرصتی مبسوط ‌‌تر تدوین و مطرح شود.

یکی از بحث‌ها و نگرانی ها بعد از هر انقلابی، رفتارهای افراطی هاست که ممکن است به اصل حرکت آسیب بزند، طبیعتا بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز چنین گرایش هایی، اشکالاتی به وجود می آوردند؛ آقای بهشتی در آن دوره برای مهار افراطی‌ها چه راهکارهایی داشتند و چه اقداماتی کردند؟

در این زمینه شهید بهشتی اقدام‌های بسیاری انجام دادند و خاطرات بسیاری در این زمینه وجود دارد. از جمله این فعالیت‌ها نظارت دقیقی است که ایشان در مورد شعارها، پلاکاردها، بیانیه‌ها و قطعنامه‌ها اعمال می‌کردند. مثلا وقتی گروهی در راهپیمایی تاسوعا شعار «شاه زنازاده است خمینی آزاده است» را در غیاب ایشان که در بازداشت بود مطرح کرده بودند، با انتقاد شدید ایشان مواجه شدند که گفتند تا آنجا که ما می‌دانیم، رضاشاه با همه همسران خود ازدواج شرعی داشته و از نردبان حرکت‌های غیراخلاقی نمی‌توان به جامعه اخلاقی دست یافت. همچنین، می‌توان از مذاکراتی که ایشان با دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را اشغال کرده بودند یاد کرد که در جریان آن شهید بهشتی تلاش کرد تا مسأله هر چه زودتر خاتمه یابد.

یعنی ایشان دنبال پایان دادن به موضوع تسخیر بودند؟

ایشان به دنبال خاتمه جنجال بودند. با این وجود ایشان در عین حال از مواضع ضدآمریکایی دانشجویان که در واکنش به دهن کجی‌هایی بود که آمریکا در رابطه با استرداد شاه و اموالش به ایران می‌کرد، دفاع می‌کرد، اما به طرق مختلف سعی در جلوگیری از حرکت‌های افراطی داشت. مثلا وقتی در پایان یک سخنرانی عمومی از ایشان درباره موضع‌گیری دولت موقت سؤال و با صفت سازش و خیانت از آن یاد شد، شهید بهشتی بدون هراس از جو تبلیغاتی رایج، از آقای مهندس بازرگان و دوستانشان به عنوان افرادی که در تدین و سابقه مبارزاتی‌شان نمی توان تردید کرد یاد کردند و گفتند که با اصل مذاکره با آمریکا مخالف نیستند.

یعنی نسبت به مذاکره با آمریکایی‌ها نظر مثبت داشتند؟

ببینید ایرادی که ایشان به این موضوع وارد می‌دانستند این بود که چرا گزارش مذاکرات در الجزیره با هیات آمریکایی طبق قرار قبلی به شورای انقلاب ارائه نشده است.

از مهندس بازرگان یاد کردید. اساساً نوع نگاه دکتر بهشتی به دولت بازرگان چه بود؟ آیا ایشان علاقه مند به استعفای وی بودند یا فکر می‌کردند که می‌توان دولت موقت تا انتخابات ادامه پیدا کند؟

ایشان و برخی دیگر از اعضای شورای انقلاب، چه روحانی و چه غیروحانی، از جمله مرحوم آیت الله طالقانی و مرحوم مهندس سحابی، با دولت موقت در برخی از وجوه شیوه اداره کشور اختلاف نظر داشتند. این افراد اعتقاد داشتند باید از پتانسیل عظیمی که حاصل انقلاب است استفاده کرد تا حل مشکلات و معضلات و اصلاح امور با شتاب بیشتری صورت بگیرد. اما درباره سیاست‌های کلی، صورت جلسه‌های شورای انقلاب نشان دهنده هماهنگی کلی بین شورا و دولت است. ایشان با استعفای آقای بازرگان مخالف بودند. وقتی شنیدند استعفانامه به امام در قم تحویل داده شده، همراه با چند نفر دیگر از اعضای شورای انقلاب به قم رفتند و از ایشان خواستند استعفا را نپذیرند. ظاهراً در این کار هم موفق شده بودند، ولی در راه بازگشت به تهران، از رادیوی ماشین متن استعفانامه و پذیرش آن از سوی امام را شنیدند که برای همه تعجب انگیز بود.

در دوره حضور آیت الله بهشتی در قدرت، او به شدت از سوی افراطیون در رسانه‌ها مورد هجوم قرار می‌گرفت. مرحوم بهشتی برای مقابله با این روند چه کردند؟

شهید بهشتی با افراطی‌گری و خشونت طلبی، از طرف هرکس که بود، مخالفت می‌کردند. در آثار منتشر شده از ایشان، انتقادهای وی از کسانی که با نام حزب الله به تجمعات حمله می‌کنند آمده است که برادرانه از آنها دعوت می‌کنند از این‌گونه رفتارها دست بکشند. جالب این‌جاست که ایشان از دو سو مورد هجمه قرار داشت. یکی از سوی تفکر التقاط  و دیگری از سوی تفکر تحجر. ایشان برای مقابله با این جو، و نه دفاع از شخص خودش که خیلی برایش مهم نبود، از مناظره‌های آزاد، چه در تلویزیون و چه در دانشگاه‌ها استقبال کرد. نسل انقلاب هنوز که هنوز است از مناظره‌های تلویزیونی سال ۱۳۶۰ که با حضور شهید بهشتی ار طرف حزب جمهوری اسلامی، دکتر پیمان از طرف جنبش مسلمانان مبارز، دکتر کیانوری از طرف حزب توده و آقای مهدی فتاپور از طرف سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران (اکثریت) برگزار شد با افتخار و شیرینی یاد می‌کنند.

با این شرایط، شاید نوع نگاه شهید بهشتی به منتقدین موضوع مهمی باشد. اصولا نگاه ایشان به منتقدین و نشریات منتقد چه بود؟

شهید بهشتی، انتقاد و دیدبانی احزاب، رسانه‌ها و مطبوعات و شهروندان از مسوولان را نه تنها مباح، بلکه واجب می‌دانست. ایشان اساساً از امر به معروف و نهی از منکر، تفسیری بسیار گسترده‌تر و امروزی‌تر از آنچه به طور سنتی فهمیده می‌شد و می‌شود داشت. برای همین، در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی با مسأله سانسور مطبوعات، شکنجه، شنود و بازرسی محموله‌های پستی و مانند آن، به هر شکل و بهانه‌ای که باشد، به شدت مخالفت کردند. همچنین، با پیش‌نویس لایحه ممیزی پیش از انتشار کتاب مخالفت کردند و اجازه ندادند در شورای انقلاب تصویب شود. ایشان می‌گفت این، همان سانسور است که به نامی دیگر مطرح شده‌است. اگر کسی مطلبی خلاف قانون نوشت، رسیدگی به آن به عهده دادگاه صالحه است. بارها دیدم و شنیدم که ایشان از زبان گستاخانه دوستان جوان در انتقاد از ایشان، نه تنها ناراحت نمی‌شد، که آن را نشانه سلامت و رشد آنها می‌دانست و خوشحال می‌شد.

بنابراین این تصور به ذهن می‌رسد که اگر آن حادثه تلخ صورت نمی‌گرفت و مرحوم بهشتی فرصت بیشتری پیدا می‌کردند شاید شرایط امروز کشور متفاوت بود. شما این موضوع را قبول دارید؟

قطعا همین طور بود. ترورهای سال 60، راه را برای اعمال خشونت علیه خشونت باز کرد و مشی اعتدال، عقلانیت و تساهل و مدارا را منزوی ساخت.

شما به اعتدال اشاره کردید. اساساً چقدر فکر می‌کنید که نسل روحانیتی که در ابتدای انقلاب حضور داشتند مانند شهید بهشتی و شهید مطهری، در صورتی که امروز در جریان نظام فعالیت می‌کردند می‌توانستند نسبت به معتدل کردن فضای جامعه نقش داشته باشند؟

با آنچه از اندیشه‌ها و سیره عملی آن بزرگواران در دست داریم، امید به اداره بیشتر عقلایی کشور بسیار زیاد بود. یکی از حقوقدان‌هایی که آن روزها در دادستانی انقلاب همکاری می‌کرد برایم نقل کرد که با عده‌ای از دوستانش پیش شهید بهشتی رفته بودند تا از روند برگزاری محاکمه‌ها و صدور احکام در دادگاه‌های انقلاب توسط شخص خاصی شکایت کنند. شهید بهشتی آن انتقادها را قبول داشت و خودش نیز منتقد بود و در جریان این اتفاقات این جمله‌ به یاد ماندنی را گفتند. «این چیزها ناشی از طوفان انقلاب است، اما مردم نمی توانند برای همیشه در طوفان زندگی کنند.» فکر می کنم ذکر همین خاطره در پاسخ به سؤال شما کافی باشد.

گفت وگو از سید محمد حسین هاشمی

منبع: شفقنا


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها