شهید بهشتی اعتقاد راسخی به کار تشکیلاتی داشت ، جمله زیبایی از ایشان در خاطرم مانده است که میفرمودند: “روزی که گردونه همیشه پوینده مبارزه مکتبی ملت، در خط یک تشکلات و سازمان، درست و استوار بیفتد، دیگر باید اطمینان داشت که جرثومههای ضد انقلاب، هرگز نمیتواند به آن نزدیک شده و یا آن را مورد تهدید قرار دهند”
خبرگزاری تسنیم: استاد پرورش همانند شهید بهشتی اعتقاد داشتند، هر کس با تقویتر است، از دیدگاه آنان حزبیتر است و لو اینکه عضو حزب نباشد و بالعکس اگر کسی بیتقوی بود، حتی اگر کارت عضویت حزب را هم داشته باشد، از دیدگاه آنان حزبی نیست.
متن بخش هفدهم از خاطرات اختصاصی تسنیم از استاد پرورش با عنوان «استاد پرورش و حزب جمهوری اسلامی» به قلم مرتضی نجفی قدسی به شرح ذیل است:
«لاتجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوآدّون من حادّالله و رسوله و لو کانوا ءآبائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون» (سوره مجادله- آیه 22)
یعنی گروهی که به خدا و روز قیامت ایمان دارند را نمییابی که با کسانی که با خدا و پیامبر دشمنی دارند، دوستی برقرر کنند، حتی اگر آن دشمنان از پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند، اینان کسانی هستند که خدا ایمان را در دلهایشان پایدار کرده و به روحی از جانب خود نیرومندشان ساخته و آنان را به بهشتهایی که از زیر درختانش نهرها جاری است داخل میکند که برای همیشه در آن بهشتها جاودان بمانند، اینان کسانی هستند که خدا از آنان راضی است و آنان نیز از خدا راضی هستند، اینان حزب الله هستند و آگاه باشید که حزب الله یقینا پیروز است.
در این آیه شریفه، توصیفی از حزب الله و ویژگیهای آنان به میان آمده است که مهمترین آن ایمان قوی به خدا و روز معاد است و اینکه آنان با دشمنان پروردگار،هیچگاه طرح دوستی ندارند، حتی اگر این دشمن، نزدیکترین نسبت خانوادگی را با آنان داشته باشد.
همگان میدانند که شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و برای متشکل کردن نیروهای مومن و انقلابی، تشکیلات بزرگی را به نام “حزب جمهوری اسلامی” پایه گذاری کرد و سعی کرد تا بهترین نیروهای مومن و وفادار انقلاب اسلامی را در آن حزب گردهم آوردو تقریبا در این کار موفق شد و قاطبهای از نیروهای مسلمان و انقلابی جامعه را وارد کار تشکیلاتی کرد.
استاد پرورش نیز در این عرصه از همان ابتدا به یاری شهید آیت الله بهشتی برخاست و درکنار دیگر بزرگانی که در این تشکیلات بودند، سهم زیادی در شکل گیری این تشکل و پیشبرد اهداف آن داشت.
ایشان علاوه بر اینکه عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودند، مسئولیت این تشکیلات را در استان اصفهان و رهبری آن را در استانهای همجوار نیزبرعهده داشتند و در چند سالی که فعالیت حزب جمهوری اسلامی برقرار بود، کانون مهمی برای جذب نیروهای مومن و انقلابی گشته بود.
شهید بهشتی اعتقاد راسخی به کار تشکیلاتی داشت ، جمله زیبایی از ایشان در خاطرم مانده است که میفرمودند: “روزی که گردونه همیشه پوینده مبارزه مکتبی ملت، در خط یک تشکلات و سازمان، درست و استوار بیفتد، دیگر باید اطمینان داشت که جرثومههای ضد انقلاب، هرگز نمیتواند به آن نزدیک شده و یا آن را مورد تهدید قرار دهند.”
اساس تشکیل حزب جمهوری اسلامی برای حفظ انقلاب اسلامی بود و در مدت فعالیت خود هم با وجود بزرگانی مانند شهید آیت الله بهشتی، حضرت آیت الله خامنهای، شهید دکتر محمدجواد باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله واعظ طبسی و دیگران مورد تأیید حضرت امام خمینی (ره) نیز بود، گرچه این حزب بعد از شهادت شهید آیت الله بهشتی چند سالی بیشتر دوام نیاورد و براساس مصالحی برگرفته از رهنمودهای حضرت امام (ره) تعطیل گشت.
اما نکتهای که در اینجا شایسته است اشاره شود، این است که شهید بهشتی، حزب جمهوری اسلامی را به مثابه یک معبد و عبادتگاه میدانست و این روح تعبد ایشان، عملا به کلیت حزب، بسط پیدا کرده بود و عموم افرادی که در حزب جمهوری اسلامی فعالیت داشتند، از یک روح عبادی و آهنگ عبادت برخوردار بودند.
استاد پرورش همانند شهید بهشتی اعتقاد داشتند، هر کس با تقویتر است، از دیدگاه آنان حزبیتر است و لو اینکه عضو حزب نباشد و بالعکس اگر کسی بیتقوی بود، حتی اگر کارت عضویت حزب را هم داشته باشد، از دیدگاه آنان حزبی نیست. اینکه این بزرگواران، ملاک را تقوی قرار داده بودند، برگرفته از فرهنگ قرآن کریم بود که میفرماید: »ان اکرمکم عندالله اتقیکم»یعنی همانا بهترین شما نزد پروردگار، با تقویترین شماست.
بنده با اینکه عضو حزب جمهوری اسلامی نبودم، اما در جلسات تبیین مواضع اعتقادی شرکت میکردم و حظّ و بهره معنوی میبردم، آنچه که در این مدت برای بسیاری از افراد مشهود بود، توجه خاص شهید آیت الله بهشتی به استاد سیدعلی اکبر پرورش بود که برای ایشان احترام خاصی قائل بودند و گهگاهی هم در مجالس و دیدار دوستان، تعاریف زیبایی از استاد پرورش داشتند که از جمله آنها در سفری که به اصفهان داشتند، فرمودند: «این انقلاب بر سکوی بلند تواضع نشسته است و هر کس تواضع کرد، جایگاه بلندی دارد و هر کس تکبر کرد، سقوط میکند و جناب آقای پرورش برای همه ما نمادی از تواضع هستند».
به یاد دارم شخصی برای انجام کاری به شهید آیت الله بهشتی رجوع کرده بود و ایشان نیز آن شخص را به استاد پرورش ارجاع میدهند، آن شخص خودش به بنده گفت من به شهید بهشتی عرض کردم آقا مرا به آقای پرورش حواله میدهید، ایشان در این حد هستند که پاسخگوی بنده باشند؟! آن شخص که یک فرد سید و روحانی محترمی است گفت تا من این سخن را گفتم، آیت الله بهشتی دستانش را بالا برد و با صدای بلند فرمودند: «آقای پرورش «رَجُلٌ»!! (یعنی ایشان از رجال هستند). آن شخص میگفت من با این طرز بیان شهید بهشتی اطمینان پیدا کردم و به نزد استاد پرورش رفتم و دیدم همانطور که شهید بهشتی اشاره داشتند، چقدر عالمانه و عارفانه مرا راهنمایی کردند و از آن موقع بنده پی به شخصیت علمی و معنوی ایشان بردم و حقیقتا مرید ایشان گشتم.
این نکته را اضافه میکنم که غالب کسانی که در حزب جمهوری اسلامی بودند، نسبت به استاد پرورش ارادت و علاقه خاصی داشتند، گرچه بعضی از آنها مانند شهید حجت الاسلام علی اکبر اژهای از شهدای هفتم تیر از جمله شاگردان فاضل و توانمند ایشان بودند که هم در حزب جمهوری اسلامی در اصفهان فعال بودند و از نزدیکان سببی شهید آیت الله بهشتی هم محسوب میشدند.
حال که به شهدای هفتم تیر اشاره شد، این نکته را نیز بگویم که استاد پرورش هم قرار بود در آن جلسه مهم حزب جمهوری اسلامی که حادثه انفجار پدید آمد و هفتاد و دوتن از بزرگان در کنار شهید آیت الله بهشتی به درجه رفیع شهادت رسیدند، حضور یابند ولیکن در آن روز شهید رجایی به استاد پرورش اصرار می کنند که ایشان به نخست وزیری بروند و راجع به فهرست وزرایی که قرار بود فردای آن روز شهید رجایی به رئیس جمهوری ارائه کنند، صلاح و مشورت نمایند که استاد پرورش میفرمودند من در ابتدا قبول نکردم و عرض کردم که باید در جلسه حزب جمهوری اسلامی باشم و لیکن با اصرار شهید رجایی به نخست وزیری رفتم و در آنجا بودیم که این حادثه انفجار در حزب رخ داد و بلافاصله به حزب جمهوری آمدیم و دیدیم همه به شهادت رسیدهاند و معدودی هم نیمه جان باقی ماندهاند.
یکی از شهدای هفتم تیر، شهید رحمان استکی نماینده مجلس از شهرکرد بود که مسئولیت حزب جمهوری اسلامی در استان چهارمحال و بختیاری را نیز عهده دار بود. استاد پرورش به بنده فرمودند: شهید استکی را در خواب دیدم و از او درخصوص وضعیت آخرت و آن دنیا سئوال کردم، این شهید بزرگوار پاسخ داد: آقای پرورش، همین قدر بگویم که اینجا همه چیز حساب و کتاب دارد و دقیقا محاسبه شده است، حتی تعداد سلامهائی که به افراد کردهایم را دارند و یا تعداد صلواتهایی که فرستادهایم را ثبت کردهاند!!
استاد پرورش با غالب شهدای هفتم تیر روابط نزدیکی داشتند، مخصوصا در شهادت شهید آیت الله بهشتی که از دیرباز مأنوس بودند، بسیار متأثر شدند و احساس میکردند یکی از استوانهها و پشتوانههای بزرگ را از دست دادند اما دلخوش به این آیه شریفه بودند که:« ما ننسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها اومثلها»(سوره بقره، آیه 106) یعنی اینکه ما آیتی را منسوخ نمیکنیم مگر اینکه مثل آن یا بهتر از آن را اعطا میکنیم، که بحمدالله خورشید رهبری انقلاب اسلامی یعنی حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) طلوعی دوباره یافتند و این یار دیرین شهید بهشتی، ادامه حرکت آن شهید بزرگوار را رهبری فرمودند.
منبع: تسنیم