1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گفتاری منتشر نشده از شهید آیت‌الله دکتر سید محمد بهشتی

در مذمت دروغ

به راستی مردمی که ملتزم باشند راست بگویند، کسانی هستند که انسان می‌تواند روی آن‌ها حساب کند. وای بر جامعه‌ای که دروغ بر تمام شئون زندگی‌اش مسلط و حاکم شود. بنابراین، آیا با همین یک نشانه قطعی هم نمی‌توانیم صالح و مصلح را از فاسد و مفسد  بازشناسیم؟

مدعیان دروغین اسلام را با دروغ‌پردازی‌هایشان می‌توان شناخت و کسانی که به راستی می‌خواهند صلاح و اصلاح داشته باشند را هم می‌توان از پایبندیشان به راستی و درستی شناخت

یکی از بدترین و مؤثرترین عوامل انحطاط فضیلت در جامعه این است که آن‌هایی که کم و بیش در دلشان دوستدار فضیلت‌اند و گرایشی به فضل و فضیلت و پاکی و تقوا هم دارند، عملاً در زندگی، در سیاه لشکر ناپاکان بیشتر پیدایشان می‌شود تا در لشکر پاکان!

چطور می‌شود انتظار داشت در جامعه‌ای فضل و کمال و تقوا بالا رود و صاحبان فضیلت تعدادشان بیشتر شود، در حالی که همان‌هایی که می‌گویند چه خوب می‌شد جامعه ما رو به فضیلت می‌رفت، بنشینند و حساب سالانه زندگی‌شان را تنظیم کنند و ببینند در طول سال چند برخورد تقویت کننده روح و دل و جان با پاکان و صاحبان فضیلت داشتند و در زندگی‌شان چند تجلی تقویت کننده جناح ناپاکان داشتند؟ با حرف نمی‌شود، باید عمل کرد. انسان موجودی است که از محیط خود تأثیر می‌پذیرد. این چه انتظاری است که ما داریم؟ از انسانی که خدا خواسته با محیط زندگی کند، انتظار داریم خود را از محیط جدا و تفکیک کند و بگوید محیط هر چه هست، من همانم! درست است که انسان پاک می‌کوشد به این چیزها اهمیت ندهد، اما از تأثیر ناخودآگاه این عوامل در محاسبات اجتماعی نمی‌شود غفلت کرد.

یک کار تربیتی را برای چند نفری شروع کرده‌ام و می‌کوشم که آن‌ها را برای کاری مهم بسازم. بزرگترین مشکل من در تربیت این‌ها این است که باید حساسیت‌شان در برابر کم‌مهری‌ها و بی‌مهری‌های محیط اجتماعی خودمان از بین برد. باید خیلی صبور و مقاوم بشوند و در برابر هر شرایط نامساعدی که می‌بینند تحمل کنند. برای همین است که اسلام تا اینقدر به ساختن محیطی سالم اهمیت می‌دهد. اصلاً معنای امر به معروف و نهی از منکر همین است: کوششی همگانی برای ساختن محیطی سالم، چون در محیط سالم، امکان رشد انسان‌های سالم خیلی بیشتر است. در لجن‌زار هم ممکن است گل بروید، اما چه مقدار؟

قومی به جد و جهد گرفتند دست دوست                      قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند

یقطعون ما امرالله به ان یوصل، می‌برند از آنچه خدا دستور داده به آن بپیوندند.

در آن آیه کریمه درباره مؤمنین و مؤمنات می‌فرماید مردان و زنان با ایمان پشت و پناه یکدیگرند و مردان و زنان سست ایمان و دورو هم یک صف هستند و پشت و پناه یکدیگرند. چون اگر قرار باشد مردان و زنان با ایمان هم پشت و پناه یکدیگر نباشند، آنگاه افراد با ایمان را در جامعه تک و تنها گذاشتن خیلی خطرناک است. ما در هر نوع شرایط اجتماعی که زندگی بکنیم با چنین آزمایش‌هایی روبه‌رو هستیم. گمان نمی‌کنم هیچ یک از ما باشد که میدان و زمینه و شرایطی برای چنین آزمایشی برایش پیش نیاید. هشیار باشیم که از این آزمایش‌ها چگونه بیرون می آییم.

 و یفسدون فی‌الارض کارهایی هست که همیشه و در همه حال خوب است و کارهایی هست که همیشه و در همه حال بد است. با این ملاک‌ها می‌توان صالح و فاسق، مؤمن و کافر را تا حدی شناخت. امتحان‌ها و محک‌های عمومی وجود دارد، مثل دروغ گفتن و راست گفتن. انسانی که در زندگی‌اش در یک شبانه‌روز دست کم چند دروغ آشکار می‌گوید، معلوم است که از مفسقین فی‌الارض است. مگر می‌شود از دروغ و دروغ‌پردازی ، ثمره خوب و میوه سالمی به دست آورد؟ چرا با وجود این که دروغ گفتن از نشانه‌های بارز فساد و افساد است، با آن برخورد نمی‌کنیم؟

امید خیر به مردمی می‌رود که لااقل از دروغ پرهیز داشته باشند. این داستان را حتماً شنیده‌اید که مردی خدمت پیغمبر اکرم (ص) رسید و عرض کرد: یا رسول‌الله! من مردی هستم که خطاهای زیادی دارم. چه کار کنم که به راه راست بیایم؟ فرمود: دروغ نگو. گفت فقط دروغ نگویم؟ اما من خیلی کارهای نادرست دیگر هم انجام می‌دهم. فرمود: فعلاً دروغ نگو. ملتزم باش که دروغ نگویی، آن کارهای دیگر هم کم کم درست می‌شود. آن فرد با خود فکر کرد که می‌تواند برای دروغ نگفتن با پیامبر اکرم (ص) عهد و پیمان ببندد. پس پیمان بست که دروغ نگوید. وقتی از خدمت پیامبر (ص) خارج شد، هوس کرد به سرقت مبادرت کند. تا خواست دزدی کند، با خود فکر کرد که به فرض که مالی را دزدیدم، اگر خواستم آن را بفروشم و خریدار از من پرسید این مال چه کسی است، آیا می‌توانم دروغ بگویم و اظهار کنم که مال خودم است؟ پس دید که دزدی هم نمی‌تواند بکند، چون دزدی کردن مستلزم دروغ گفتن است. پس صرفنظر کرد. بعد، پای غیبت پیش آمد. عادت داشت پشت سر مردم ولنگاری کند. تا آن زمان ، به راحتی پشت سر دیگران حرف می‌زد و اگر فردی که غیبت او را کرده بود از او بازخواست می‌کرد می‌گفت اشتباه به عرض جنابعالی رسانیده‌اند، من ابداً درباره شما چنین حرفی نزده‌ام.

ولی حالا دیگر نمی‌توانست دروغ بگوید با خود فکر کرد اگر این قدر شهامت داشته باشم که پشت سر او حرفی بزنم و بعد به خود او بگویم که بله، فلان حرف را در باره تو زده‌ام، چرا یک راست به خودش نگویم؟ به همه کارهای نادرست خودش که فکر کرد متوجه شد که اگر بخواهد دروغ نگوید دیگر هیچ یک از آن کارها را هم نمی‌تواند انجام دهد. چنین بود که به راز آن مربی بزرگ پی برد. به راستی مردمی که ملتزم باشند راست بگویند، کسانی هستند که انسان می‌تواند روی آن‌ها حساب کند. وای بر جامعه‌ای که دروغ بر تمام شئون زندگی‌اش مسلط و حاکم شود. بنابراین، آیا با همین یک نشانه قطعی هم نمی‌توانیم صالح و مصلح را از فاسد و مفسد بازشناسیم؟

مدعیان دروغین اسلام را با دروغ‌پردازی‌هایشان می‌توان شناخت و کسانی که به راستی می‌خواهند صلاح و اصلاح داشته باشند را هم می‌توان از پایبندیشان به راستی و درستی شناخت. این است که مردمی که این آلودگی‌ها را دارند، پیمان خدا را می‌شکنند، هر چه خدا گفته از آن نبرید، می‌برند. در روی زمین فساد درست می‌کنند. هر آیه‌ای از آیات خدا را که به دل آن‌ها فروخوانی، نتیجه معکوس می‌دهد: یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به الا الفاسقین.

منبع: روزنامه ایران


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها