علیرضا بهشتی: کسی که اینجا زندگی میکرد در همه فراز و نشیبها و سختیهایی که قبل و بعد از انقلاب میدید، امیدوار بود و تنها مرجع آن امید، خداوند بود
اطلاعات: مقارن با سیوسومین سالگرد شهادت آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی و یارانش، برنامه یادبودی در موزه شهید بهشتی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای این محفل نکوداشت دکتر علیرضا بهشتی گفت: به نوبه خودم عرض ادب و سلام دارم به دوستان و همسایگان گرامی که همواره از مرحمتهای آنان بهرهمند بودم. در سال ۱۳۵۲ زمین این منزل خریداری شد. آن موقع ساختمان زیادی پیرامون آن نبود. حتی به یاد دارم که همسایه شرقی ما از روستا مهاجرت کرده بود. هر آنچه بود صفا بود و صمیمیت. من خاطرات زیادی از صمیمیتهایی که در اینجا دیدم به یاد دارم.
دکتر علیرضا بهشتی با اشاره به محل زندگی پدرش گفت: کسی که اینجا زندگی میکرد در همه فراز و نشیبها و سختیهایی که قبل و بعد از انقلاب میدید، امیدوار بود و تنها مرجع آن امید، خداوند بود. وی افزود: ما احساس میکردیم در خانوادهای هستیم که جزئی از جهان معنا است و فکر نمیکردیم که ما برای قرارگرفتن سیکل روزمرگی و زندگی پوچ پا در این دنیا گذاشتهایم. فکر میکنم بعد از گذشت ۳۳ سال از شهادت دکتر بهشتی و ۳۵ سال بعد از انقلاب، بازچنین پرسشی برای همه ما مطرح است که برای چه آمدهایم آیا زندگی ما هدفدار است؟ خداوند میفرماید: «ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک» و ما هم بر این اساس میگفتیم خداوندا تو این عالم را پوچ نیافریدهای. تو پاک و منزه هستی.
دکتر بهشتی افزود: بعد از درگذشت مادر که در سال ۱۳۷۸ اتفاق افتاد در سال ۹۱ بعد از این که این منزل دو دست گشت، شهرداری آن را خریداری کرد و در این محل مرکز فرهنگی ایجاد شد. وطبقه دوم که در سال ۵۸ برای سکونت بچهها بود، به مرکز تحقیقاتی بنیاد نشر آثار شهید بهشتی تبدیل شد. درخواست من این است که به اندیشههای او و بنیاد فکری و ٍآثار ایشان که در ۲۳ جلد کتاب منتشر شده است، عنایت کنیم و بعد، قضاوت کنیم چرا که باید اول بشناسیم، بعد داوری کنیم.
در ادامه این مراسم مهندس سعیدی مدیر موزه شهید بهشتی گفت: ما در این چند مدت کوتاه که به ماه هم نمیرسد، برنامههای متعددی برگزار کردیم. امیدواریم بتوانیم بیش از پیش این خانه موزه را در سطح تهران معرفی کنیم.
از شهرداری منطقه ۳ و شخص شهردار و معاونت اجتماعی شهرداری سپاسگزاریم که برنامه را هماهنگ کردند.
بنابراین گزارش در این مراسم، یکی از محافظان شهید بهشتی به نام تاجیک چند خاطره از دوران خدمت در تیم محافظت دکتر بهشتی بیان کرد. سپس رضا اسماعیلی سرودهای در رثای شهید بهشتی خواند به این شرح:
قامت از لبخند باران آمد از اشراق رود
مردی از آیینه روشنتر، صداقت تار و پود
کیست این مجنون عاشق، کیست این روح غریب
کیست این اندوه پرپر، کیست این داغ کبود
کیست این، یک شمس دیگر، وارث تیغ و غزل
کیست این یک روح شرقی، وارث عشق و سرود
یک سرسبز و زبانی سرخ، جانی شعلهور
زخم این ققنوس آتش نوش، طوفان گرد بود
یک شب آمد، سرخ مردن را تبسم کرد و رفت
ما نفهمیدیم اما آن تبسم را چه سود؟
مثل روح گل شکفت و مثل بوی گل پرید
تا که دل بستیم بر او، داغ او آمد فرود
مردی از خواب زمین کوچید یک شب ناگهان
آسمان را خواب دید و شد پرستو پر گشود
این غزل آتش فقط یک جرعه از اندوه اوست
آه اگر میشد بنوشم، داغ او را رود رود
تا زبانی سرخ دارد، عشق در کام جنون
از بهشتی میتوان با لهجه غیرت سرود
دکتر فاطمه راکعی نیز در ادامه مراسم، دو شعر خواند. نخستین شعر او نفس مطمئنه نام داشت که در سال ۶۴ سروده شده است:
مژده بهشتیان که بهشتی زره رسید
بانگ انالحقش هله تا مهر و مه رسید
آواز ارجعی چه خوش از عرش میرسد
تا عرش، عاشقی دگر از فرش میرسد
پیچیده بانگ شادی و آواز در فلک
از شوق او ببین پر خود میکند ملک
آن روح پاک قدسی و این سفله خاکدان
ننگ اسارت و قفس و جان عاشقان
ای نفس مطمئنه خدا زد صدا تو را
رفتی به پای سر به رضای خدارضا
ای داد، داد از آن دم گیر او آتشین
وان چشمهای روشن گویا و تیز بین
با درد هجر تو چه کند آشنای تو
ای عاشقانه مرده، بمیرم برای تو
شعر دیگر دکتر فاطمه راکعی ققنوس نام داشت:
دلم به یاد عزیز کسی بهانه گرفت
که از غمش دل عشاق جاودانه گرفت
غم فتادن سروی شکست قامت من
که از فتادن او فتنه در زمانه گرفت
حدیث کهنه ققنوس زنده از او شد
که عشق سرخ زخاکسترش زبانه گرفت
فضای دهر من از یاد او معطر شد
به نام او غزلم رنگ عارفانه گرفت
غمش به جان دهر عاشقانه نشست
دل بزرگ غم از داغ آن یگانه گرفت
سپیده دم ز صبا تا که غرق بوسه کند
سراغ تربت او عشق، عاشقانه گرفت
هلا بهشت، بهشتی حضیض دنیا را
به اوج کنگره عرش آشیانه گرفت
در ادامه مراسم محمد گلریز سرودههای قدیمی خود را بازخوانی کرد و سپس سید محمود دعایی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به سخنرانی پرداخت.
مهندس راحتی از شرکت شبکه اجتماعی شهرداری منطقه ۳ گفت: من با آمدن به موزه دکتر بهشتی و دیدن اسامی بزرگانی چون دکتر بهشتی و شهید دستجردی و … به خودم اجازه نخواهم داد که درباره این شهید بزرگوار سخنی بگویم ولی به عنوان مسئول شرکتی که وظیفه ایجاد این موزه را به عهده داشته است به نکتهای درباره چنین موزههایی اشاره میکنم. وقتی موزهها بر اساس تکریم و نکوداشت بزرگان فرهنگی ایجاد میشوند. میتوانند رویکرد مؤثر و پویاتری در بافت اجتماعی مکانی که در آن تأسیس شدهاند، داشته باشند.