دکتر منوچهری: در اندیشه سیاسی شهید بهشتی اساس مطلب این جاست که همه چیز برای انسان شدن است و داشتن برنامه مکتبی در ابعاد اقتصادی، خانوادگی، سیاسی و اداری، هدف نیست بلکه وسیله ای ست برای انسان شدن
به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران، دکتر عباس منوچهری استاد اندیشه شناسی دانشگاه تربیت مدرس، که در نشست بزرگداشت شهید بهشتی و یارانش در موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت به اهمیت اندیشه ها و مکاتب سیاسی به مثابه یکی از غنی ترین میراث های فکری بشری اشاره کرد و با بیان اینکه هدف اندیشه سیاسی، ترسیم یک روش برای زندگی بهتر است، گفت: اندیشه ها و مکاتب سیاسی، آرا و مکاتبی هستند که به ارائه ی راه حلی برای برون شد از مشکلات و معضلات جوامع و ارائه ترسیم یک وضعیتی بهتر، می پردازند. در این مکاتب، در مورد معقولاتی مانند عدالت، آزادی، حق، همبستگی و در مجموع سعادت و زندگی خوب نظر ورزی و اندیشه ورزی می شود. از افلاطون و ارسطو و در میان دانشمندان ایرانی از فارابی و خواجه نصیر گرفته تا اندیشه ورزان معاصر، همواره تلاش برای ارائه راه حل و ترسیم وضعیت مطلوب، هدف فلسفه سیاسی بوده است.
وی گفت: در این روش، وحی، عقل، تجربه و یا ترکیبی از هر سه، از منابع اندیشه ورزی است و بنابراین می توان گفت اندیشه دینی نیز نوعی اندیشه سیاسی است.
این استاد اندیشه سیاسی با اشاره به جایگاه دکتر شریعتی و شهید بهشتی در میان اندیشه ورزان دینی گفت: ایشان با اتکا به آموزه های قرآنی و تفسیر و درک معنای آیات به طرح مباحث اجتماعی و سیاسی در جهت پاسخگویی به مشکلات و معضلات جامعه و ارائه راه حل ها پرداختند.
منوچهری با اشاره به دو مفهوم حق و آزادی، نیز اظهار کرد: این دو مفهوم بنیادی ترین و کلیدی ترین مفاهیمی هستند که تحت عنوان مفاهیم هنجاری شناخته شده اند. به این معنا که برای زندگی خوب و آنچه بهتر است، ارائه شدند.
وی با بیان اینکه در حوزه دین همه مفهوم حق را میدانند، گفت: مفهوم حق، پیشینه ی بسیار غنی و متنوعی دارد. در حوزه دین، مفهوم حق را خداوند، حقانیت و درست بودن که معانی بنیادی و اولیه است، بکار می بریم. اما در دوران مدرن، حق معنای جدیدتر و کاربردی تری پیدا کرده است. برای مثال موضوع حقوق بشر، با موضوعات سیاسی و اجتماعی در جوامع گره خورده است و در هر جامعه موضوعیت متفاوتی دارد.
او ادامه داد: در حال حاضر، حقوق بشر موضوع جدی و چالش برانگیز در عرصه بین المللی است که بسیاری از جوامع با آن درگیر هستند و گریبانگیر جامعه ما نیز بوده است. حقوق بشر و حقوق شهروندی از موضوعاتی هستند که ما با آن مواجه ایم و برای امنیت ملی و اجتماعی کشورمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. البته مفهوم آزادی نیز در جامعه ما، مفهوم چالش برانگیز دیگری است که علاوه بر بنای نظری، چالش های عملی هم در مورد آن، بسیار است.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس به توضیح دیدگاه شهید بهشتی در مورد حق پرداخت و گفت: ایشان با استناد به آیات قرآن بحثی را مطرح می کند که در حوزه اندیشه سیاسی در ایران کاملا جدید است و ظرافت های بسیار تعیین کننده ای در ارتباط با مفهوم حق بخصوص آنجایی که با مفهوم آزادی پیوند می خورد، دارد.
وی گفت: ابعاد و معانی که ایشان برای حق قائل است، گستره ی بسیار حساس و با اهمیتی را پوشش داده و به سوالاتی پاسخ می دهد که دیگر تعابیری که درباره ی حق وجود داشته ، کمتر توانسته اند اینگونه پاسخ دهند. وی علاوه بر اینکه برای حق همان معنای شناخته شده حقانیت را می پذیرد،معنای دیگری نیز برای حق قایل است.
دکتر منوچهری با اشاره به نگاه شهید بهشتی به معنای حق، گفت: ایشان برای حق، «هدفداری و معنا بخشیدن به عالم »را قائل است و به آیه ی « ما خلقنا السماوات والأرض و ما بینهما الا بالحق» استناد می کند. در واقع، این آیه فلسفه خلقت را با مفهوم حق مرتبط کرده است.
این استاد دانشگاه افزود: دکتر بهشتی همچنین با استناد به آیه ی « هُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا » مفهوم حق را با «عمل نیک انسانی» نیز مرتبط می داند.
وی گفت: به اعتقاد ایشان، مفهوم حق برای فلسفه خلقت به معنای جهت داری نظام خلقت که در آیه قبل مطرح شد، در این آیه اخیر، برای آزمودن انسان در نیک عمل کردن بکار رفته است. او در برداشتش از این آیه می گوید مقاطع هستی، دارای آهنگ است و آهنگش آماده بودن برای عمل و تلاش انسان هاست.
او توضیح داد: بنابراین مفهوم حق در اندیشه وی که «هدفداری و معنا داشتن خلقت» است، حال با «عمل نیک و عمل انسان» پیوند می خورد. علاوه بر این، در تعابیری که شهید بهشتی در جاهای دیگر درباره ی خود انسان دارد و دیدگاههای انسان شناسی ای که ارائه می دهد، انسان و عمل انسان را با مفهوم حق و هدفداری و جهت داری و معنا داری خلقت مرتبط کرده است. سپس«انسان را امر شدنی» تعبیر می کند، نه امر بودنی؛ یعنی انسان شدن هدف خلقت است.
این استاد اندیشه سیاسی در ادامه اظهار کرد: هرآنچه که توسط انسان و حتی توسط نهادها و قوانین عمل میشود و بسیاری از تلاش هایی که در تاریخ بشر و ادیان صورت گرفته برای دستیابی به این مقصود بوده است. بنابراین«انسان، نام یک موجود نیست بلکه انسانیت، نوعی از بودن است» و بنا است که آدمی به انسانیت برسد.
منوچهری با تأکید بر این که نکته ظریفی در این تعریف نهفته است، گفت: اگر مبنا را بر این بگذاریم که بنا است، آدمی، انسان شود و از آن طرف، این انسانیت با مفهوم حق پیوند خورده و این حق هم فلسفه خلقت است، آنچه که وساطت میکند، این آدم بودن را به انسان شدن و سپس به این معنا، با آنچه در اندیشه شهید دکتر بهشتی طبق آیه ی « ما خلقنا السماوات و الأرض و ما بینهما الا بالحق» فلسفه ی خلقت پیوند می زند؛ چیست؟
او تاکید کرد: باید توجه داشت که معانی متفاوت حق یعنی آنجا که بحث حق و درستی مد نظر است و آنجا که حق به امر قدسی اطلاق می شود با معنای دوم که هدفداری است، ضرورتا متمایز نیست و می توان گفت که این معانی با هم پیوند دارند.
دکتر منوچهری گفت: شهید بهشتی باتوجه به تعبیری که در مورد حق و انسان شدن ارائه می دهد، وساطت آزادی را به طور بارز و مشخص در بحث ساختن خود و عالم توسط انسان، مدنظر قرار می دهد. به این معنا که آنچه این محقق شدن را با مفهوم حق و انسان شدن، پیوند می دهد، آزادی است و البته که این آزادی، تنها به مفهوم آزادی در عرصه تعاملات و نظام های سیاسی محدود نیست.
وی در ادامه اظهار کرد: برای اینکه انسان بتواند چنین کاری را انجام دهد، انسان هم به یک معنا آزاد آفریده شده و هم باید آزاد باشد. بنابراین آزادی جنبه بنیادین پیدا می کند، نه صرفا در سطح تعاملات یا منافع و خواسته های فردی و مادی که در جوامع غربی به آن پرداخته می شود. بنابراین واسطه ی بالفعل شدن انسانیت آدمی، آزادی، مسئولیت و عالم سازی اوست.
وی گفت: بنا به نظر شهید آیت الله بهشتی، بزرگترین ویژگی انسان از دیدگاه اسلام این است که او جانداری آگاه، اندیشمند، انتخابگر و مختار است. بنابراین، اولین مسئله این است که انسان از بردگی و بندگی طبیعت، آزاد است و آدمی تنها موجودیست که بطور مطلق، مقید به قوانین طبیعت نیست. در واقع ، این آزاد بودن از بردگی و بندگی و امکان عمل برای انسان ویژگی ای است که انتخابگر بودن را ممکن می سازد.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در توضیح این دیدگاه دکتر بهشتی گفت: اولین مسئله، رهایی انسان از بردگی و بندگی طبیعت در پرتوی اعمال آزادی خود است؛ یعنی انسان ابتدا به ساکن، آزاد است، اما مهم اینست که آزادی خود را اعمال کند. بدین ترتیب با وساظت آزادی، میان دو مفهوم «حق» و «انسان و انسانیت»، یک پیوند بنیادین برقرار می شود. همچنین «حق» و «آزادی» با مفهوم «عدالت» به معنای خاص آن، ارتباط پیدا می کند.
منوچهری با بیان اینکه اجتماعی بودن انسان نیز در این مقوله می گنجد، گفت: انسان موجودی اجتماعی است نه منفرد؛ جوامع غربی نیز اخیرا با درکی جدید به این نتیجه رسیده اند که انسان موجودی اجتماعی است. نفس، امری بینایی است. به این معنا که آدم ها با هم مرتبطند، نه اینکه ابتدا آدمی هست بعد با دیگران مرتبط می شود؛ خیر، این ارتباط وجودی است.
این استاد اندیشه شناسی در ادامه توضیح داد: انسان هیچ گاه با خودش تنها زندگی نمی کند. انسان همیشه با دیگران و در رابطه با دیگران زندگی می کند و در این رابطه با دیگران، هم اثر می گذارد و هم اثر می پذیرد. به همین ترتیب، شهید بهشتی معتقد است؛ اساس مطلب این جاست که همه چیز برای انسان شدن است و داشتن برنامه مکتبی در ابعاد اقتصادی، خانوادگی، سیاسی و اداری، هدف نیست بلکه وسیله ای ست برای انسان شدن.
دکتر عباس منوچهری در پایان اظهار داشت: در اندیشه سیاسی شهید بهشتی اساسا هدف خلقت، انسان شدن آدمی است و آدمی موجودی اجتماعی است؛ بنابراین آزاد بودن، مسئول بودن و به یک معنا در رابطه ی با حق قرار گرفتن، معنا و هدف داری و جهت را در عالم معین کرده است و جایگاه خاصی برای انسان و عمل انسانی، در تحقق این معنا و هدف قائل شده است. این اجتماعی بودن، معنای خاصی را تداعی می کند و اینجاست که پرداختن به مقوله عدالت به شکل متفاوت از مفاهیم رایج، ضرورت پیدا می کند.