شهید بهشتی می گوید فرقی که بین زمان غیبت و زمان حضور وجود دارد، این است که در عصر معصومان (ع)، رهبران دینی ما تعیینی هستند اما تحمیلی نیستند، در اصلی که شیعه به آن معتقد است. به این معنا که مردم می توانند این امام تعیینی را انتخاب نکنند همانطور که امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید که «من از طرف شما انتخاب شده ام و همانطور که با خلفای پیشین بیعت کردید با من هم بیعت کردید». به نظر شهید بهشتی در زمان امامان معصوم(ع)، رهبران دینی تعیینی هستند اما تحمیلی نیستند و در زمان غیبت، رهبران دینی، زعمای جامعه اسلامی نه تعیینی هستند و نه تحمیلی
به گزارش خط امام مراسم بزرگداشت دکتر شهید بهشتی و شهدای هفتم تیر، روز گذشته با حضور دکتر محمد رضا حسینی بهشتی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد. در این نشست که با عنوان «بزرگداشت آیت الله شهید دکتر بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران انقلاب» برپا شد، دکتر عباس منوچهری، حجت الاسلام والمسلمین فاضل میبدی، خانم قاسمی و حجت الاسلام والمسلمین نوبهار به سخنرانی درباره این موضوع پرداختند.
در ادامه گزارش کامل این مراسم را می خوانید:
حجت الاسلام فاضل میبدی: اندیشه های دکتر بهشتی در جامعه ما مظلوم واقع شده است
عضو مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، توجه نکردن به اندیشه های بزرگانی همچون دکتر بهشتی را یک خلأ بزرگ در جامعه دانست و گفت: متاسفانه اندیشه های دکتر بهشتی در عصر حاضر مظلوم واقع شده است. به طور کلی توجه نکردن به مساله ای همچون آزادی و اختیار، تبعات بسیاری همچون ظهور داعش را برای جوامع به همراه دارد.
حجت الاسلام و المسلمین فاضل میبدی در مراسم بزرگداشت شهدای هفتم تیر اظهار کرد: در این روزگار از سویی با بعضی افکار با نام دین و اسلام مواجه می شویم، از سویی دیگر انسان تاسف می خورد که چرا امروز جای آرا و اندیشه های امثال شهید بهشتی که در تاریخ تفکر دینی ما وجود دارند، خالی است. اخلاق جامعه ما این است که شخصیت های جامعه خود را بسیار اکرام می کنیم، اما متاسفانه به این مطلب که از جهت فکری چه کسی بود و چه می گفت، کمتر پرداخته می شود.
او به بیان مبانی فکری شهید بهشتی راجع به انسان و اسلام پرداخت و تصریح کرد: شهید بهشتی بهای بسیاری به مقوله آزادی می داد. بحثی در علم کلام مطرح است مبنی بر اینکه تکلیفی که خداوند برای انسان ها قرار داده است، چیست؟ از راه لطف است یا ترس؟ به این معنا که خدا در حق ما لطف کرده است، می خواسته انسان را به تربیت متعالی برساند و این لطفی از جانب خدا است اما عده ای نیز معتقد هستند این یک تکلیف اجتماعی است و در نتیجه اگر کسی آن را ترک کرد، دیگری باید او را به اجبار به مسیر بازگرداند. در این میان، شهید بهشتی، مبنایی را می پذیرند که معتقد است تکلیف خداوند برای انسان ها به خاطر لطف به انسان است بنابراین هیچ کجای این تکلیف نباید اجباری وجود داشته باشد. دکتر بهشتی چند اصل را مطرح می کند؛ ۱: انسان، وجودی آزاد و صاحب اختیار است و اکراه و اجبار با فلسفه آفرینش در تضاد است یعنی خدا انسان را آزاد آفریده است پس نباید هیچ اجباری باشد. ۲: مساله دوم، انتخاب گری انسان است یعنی خود انسان که مختار و آزاد خلق شده است، انتخاب گر است و نمی توان برای او انتخاب کرد.
فاضل میبدی در ادامه توضیح مباحث شهید بهشتی گفت: در سخنرانی مرحوم بهشتی در حزب جمهوری اسلامی، بحثی مطرح می شود مبنی بر اینکه رهبری جامعه دینی، انتصابی است یا انتخابی؟ شهید بهشتی می گوید فرقی که بین زمان غیبت و زمان حضور وجود دارد، این است که در عصر معصومان (ع)، رهبران دینی ما تعیینی هستند اما تحمیلی نیستند، در اصلی که شیعه به آن معتقد است. به این معنا که مردم می توانند این امام تعیینی را انتخاب نکنند همانطور که امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید که «من از طرف شما انتخاب شده ام و همانطور که با خلفای پیشین بیعت کردید با من هم بیعت کردید». به نظر شهید بهشتی در زمان امامان معصوم(ع)، رهبران دینی تعیینی هستند اما تحمیلی نیستند و در زمان غیبت، رهبران دینی، زعمای جامعه اسلامی نه تعیینی هستند و نه تحمیلی.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اصل بعدی، مساله ایمان است. ایمان زمانی ارزش دارد که بر اساس آزادی و انتخاب انسان باشد. ایشان به آیه شریفه قرآن استدلال می کند که «فَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ ای پیامبر تو مردم را وادار می کنی که ایمان آورند در حالی که ایمان اکراهی اصلا ایمان نیست». متاسفانه این تفکر، امروز مظلوم واقع شده است و هم اکنون تفکری مانند داعش و گروه های تکفیری در مقابل تفکر شهید بهشتی قرار گرفته است که می خواهند مردم را به زور وارد بهشت کنند.
او ادامه داد: شهید بهشتی معتقد است که «حفظ واقعی استقلال یک کشور از طریق حفظ عدالت و آزادی در آن کشور ممکن است». امروز خطر نفوذ گروه های داعش و قدرت گرفتن آنها در عراق مشاهده می شود که اگر عدالت و آزادی که انسان برای آن خلق شده است، از طرف حکومت و در عرصه مردم به درستی اجرا می شد، ممکن نبود گروهی مثل داعش بتواند در آنجا نفوذ کند. همانطور که شهید بهشتی می گوید «اگر در جامعه ای عدل و آزادی درست پاسداری نشود، خود به خود راه برای نفوذ بیگانگان هموار می شود».
او افزود: امام علی(ع) می فرماید که چهار موضوع، حکومت را از پای در می آورد؛ ۱: انسان های پست را در رأس کار قرار دادن ۲: انسان های عالم را از پست محروم کردن ۳: چسبیدن انسان به فروعات ۴: فراموش کردن اصل. بر این اساس، دکتر بهشتی به دو اصل مهم عدل و آزادی اشاره کرده است که اگر درست پاسداری نشود، خود به خود راه برای نفوذ بیگانگان فراهم خواهد شد.
فاضل میبدی بحث انتقاد به رهبران را مطرح کرد و گفت: شهید بهشتی در کتاب «نگاهی دوباره»، آزادی در عرصه سیاسی را تا آنجا گسترش می دهد که به این متن می رسد «عدم آزادی انتقاد از رهبران در اسلام، «دگم» است» یعنی یک اصل مسلم انعطاف ناپذیر است. ایشان معتقد است که اصلا زیر سوال بردن آزادی انسان ها در انتقاد از رهبران، قابل تبصره نیست و هیچ انسانی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد. این اصل هیچ عنوان ثانوی بر نمی دارد یعنی طبق آنچه که ما از اسلام می شناسیم، هیچ حکومتی در هیچ شرایطی نمی تواند حق آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد.
دکتر عباس منوچهری: آزادی و اختیار از مباحث مورد تاکید شهید بهشتی است
در ادامه این مراسم، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، آزادی و اختیار را از بنیادی ترین مباحث اندیشه ای شهید بهشتی دانست و گفت : با توجه به تعابیری که در رابطه با انسان و حق ارایه شد، شهید بهشتی این مباحث را به طور بارز مطرح می کند که انسان هم آزاد آفریده شده است و هم باید آزاد باشد، چراکه او مسوول است پس مهم این است که آزادی و مسوول شدن انسان، واسطه بالفعل شدن اوست.
دکتر عباس منوچهری در طرح مساله آراء و افکار شهید بهشتی به ویژه در زمینه «حق و آزادی»، اظهار کرد: اساسا پرداختن به مسایل در حیطه عالم سیاسی-اجتماعی به طور دایم در مقاطع مختلف تاریخی و در حیات هر جامعه ای از مشغله های اساسی انسان بوده است. به همین دلیل غنی ترین میراث بشری در حوزه افکار سیاسی یا مکاتب سیاسی است؛ البته مکاتب سیاسی ضروتا ارتباطی با سیاست در معنای رایج آن ( عرصه رقابت برای قدرت) نیست در واقع این معنای جدید مفهوم سیاست است. اندیشه و مکاتب سیاسی عمدتأ اندیشه ها و آراء مکاتب فکری در مواجهه با مشکلات هستند و ارایه راه حل برای برون شد از وضعیت وجود مشکلات به وضعیتی مطلوب است.
او افزود: کار اندیشه های سیاسی این است، بنابراین در این نوع تفکر است که مقولاتی مانند همبستگی، وفاق، سعادت و زندگی خوب مطرح می شود. پیشینه این تفکر در خارج از حوزه ادیان نیز، آنچه به عنوان فلسفه سیاسی شناخته شده است یا ارسطو، در میراث ایرانی-اسلامی و نیز در آثار فارابی و خواجه نصیر تا دوره معاصر دیده می شود. منابع اندیشه ورزی در این نوع اندیشه متعدد است ؛ هم وحی، عقل هم تجربه و هم ترکیبی از اینها است و اشخاصی مانند شهید بهشتی و دکتر شریعتی را می توان متفکران سیاسی دینی به شمار آورد. به این معنا که با اتکا به آموزه های قرآنی و تفسیر و درک معنای آیات به مباحث و موضوعاتی پرداختند که نوع مباحث اجتماعی و سیاسی و در راستای پاسخگویی به معضلات و ارایه راه حل ها است.
منوچهری در خصوص مفهوم آزادی و حق اظهار کرد: حال دو مفهوم حق و آزادی از کلیدی ترین واژگانی است که تحت عنوان مفاهیم هنجاری شناخته می شود. حق، مفهومی است که در جامعه بسیار پردامنه با پیشنه ای غنی ومتنوع است. در حوزه اندیشه دینی دارد مفهوم حق را از اطلاق به خدا تا مباحث حقانیت به کار می بریم که مفاهیمی بنیادی و اولیه است، در دوران قدیم حق بیشتر به معنای درستی به کار می رود اما در دوران مدرن کاربرد جدیدی مانند حقوق بشر پیدا کرده است که بسیاری از جوامع با آن مواجه هستند که مدعیان متفاوتی دارد و با مقوله هایی گره خورده است که برای برخی از جوامع یک معنا را می دهد و برای برخی دیگر معنای دیگری می دهد. و مسایل سیاسی هم با این مفهوم عجین شده است. مفهوم آزادی در تاریخ معاصر ایران مفهومی چالش برانگیز بوده است که چالش های عملی نیز در این باب بسیار زیاد است. آیت الله شهید بهشتی در باب مقوله حق آرایی دارد که کاملأ با اعتناء به آیات قرآنی بحثی را در مورد حق مطرح می کند که کاملا جدید است و بسیار ظرافت های تعیین کننده ای در ارتباط با مفهوم حق دارد خصوصا آنجایی که با مفهوم آزادی پیوند می خورد.
این استاد دانشگاه گفت: ابعاد و معانی که شهید بهشتی برای مقوله حق قایل است گستره بسیار حساس و با اهمیتی را پوشش می دهد و به سوالاتی پاسخ می دهد که شایدبه دیگر تعابیری که درباره حق وجود داشته است کمتر می توانستند پاسخ دهند و در ارتباط با حق علاوه بر معنای رایج خود، معنایی که در دوران مدرن اهمیت پیدا کرد و آنچه که متعلق انسان است که هم در قرآن است می پذیرد اما معنای دیگری را هم قایل است که معنای هدف داری و معنا بخشیدن به عالم است. همچنین آیه ای را مطرح می کند که مفهوم حق با عمل نیک انسانی در ارتباط است.دکتر بهشتی معتقد است این مقطع از هستی یعنی خلقت جهان و انسان دارای آهنگ است و آماده بودن برای انسان، کار انسان و تلاش انسانی است و مباحث انسان شناسی را مطرح می کند و می گوید انسان امری شدنی است نه بودنی . انسان شدن هدف خلقت است پس هر آنچه که توسط انسان عمل می شود برای این مقصود است پس انسان نام یک موجود نیست بلکه انسانیت نوعی از بودن است و بنا است آدم به انسانیت برسد.
او در پایان خاطرنشان کرد: با توجه به تعابیری که در رابطه با انسان و حق ارایه شد شهید بهشتی این مباحث را به طور بارز مطرح می کند که انسان هم آزاد آفریده شده است و هم باید آزاد باشد چراکه او مسوول است پس مهم این است که واسطه بالفعل شدن آدمی آزادی و مسوول شدن او است. بزرگترین ویژگی انسان آزادی و مختار بودن او است و موجودی است که مقید به طبیعت به طور مطلق نیست. اولین مساله رهایی انسان از بردگی و بندگی طبیعت است و در پرتو اعمال آزادی خود محیط زندگی خود را در هر جایی که می خواهد ایجاد می کند.
قاسمی : رویکردهای شهید بهشتی باید در حیطه جامعه شناختی، مردم شناختی و فرهنگ شناختی صورت بگیرد
در ادامه خانم قاسمی با رویکرد انتقادی به دیدگاه بهشتی به طرح مسایل خود پرداخت و گفت: بررسی دیدگاه انتقادی نسبت به اندیشه های شهید بهشتی در رابطه با حق انتخاب با سه موضوع مهم مورد ابتلاء نهاد خانواده ۱: تعدد زوجات. ۲: حق طلاق و ۳: ازدواج موقت است. در اینجا لازم است یادآور شوم شهید بهشتی در سال ۱۳۴۷ در مرکز اسلامی هامبورگ چند سخنرانی پیرامون شخصیت زن از دیدگاه اسلام و زن در نظام اجتماعی اسلام مطرح کرد. به همراه چند جلسه پرسش و پاسخ و به شیوه مرسوم این سخنرانی ها با پرسش و پاسخ انتقادی روبه رو بود. هر فقیهی یک پایه نظری دارد که این پایه های نظری مبنای صدور فتوای او می شود.
وی ادامه داد: به نظر من یکی از مبانی شهید بهشتی در پرداختن به این سه موضوع مساله حق انتخاب است آنچه که مورد نظر ایشان است، خواستگاه و نقطه عزیمت برای بحث در این سه موضوع در نهاد خانواده با عنوان حق انتخاب است که این حق انتخاب با بیانی که ایشان دارند الزاما از جانب فرد نیست، این حق انتخاب می تواند از جانب حکومت باشد و خواستگاه و مبنای نظری ایشان به عنوان یک فقیه، این محور(حق انتخاب) است.
او تصریح کرد: یک فقیه می تواند مباحث خود را در حوزه خانواده خصوصا این سه موضوع با توجه به آیه «الرجال قوامون علی النساء” مطرح کند. فقیه دیگری می تواند نظرات خود را با توجه به شهروند درجه دو دانستن زن ها مطرح کند اینها همه مبانی می شوند برای اینکه در مورد نهاد خانواده به بیان حکم بپردازد اما با مبنای حق انتخاب که می تواند از جانب فرد یا حکومت باشد این سه محور را در جلسه خود مطرح کرد. بحث اول ایشان این حق را برای مرد قایل هست و در عین حال حق همسر اول را به عنوان یک عامل بازدارنده یعنی بازدارنده حق مرد بیان می کند. اگر زن و مرد نتوانند این حق را به گونه ای استفاده کنند که نهاد خانواده به خطر بیافتد حق هر دو اینها ساقط می شود و این حق به حکومت داده می شود که از حق تصمیم گیری در این مورد برخوردار است. در واقع در چنین شرایطی در بحث تعدد زوجات حق هم از آن فرد و هم از آن حکومت است. حکومت حق دارد زیرا سرپرست عالی اجتماع است و می تواند در امور خانواده دخالت کند. با توجه به اینکه در قالب نظرات فقها در بحث تعدد زوجات مصالح اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد ایشان مصلحت خانواده را ملاک قرار می دهند و جمله بسیار جالبی دارند ” اگر همسر اول ناراحت شود این مساله حرام است” حتی انقدر به حکومت به عنوان سرپرست عالی اجتماع در حوزه تصمیم گیری و حق انتخاب برای خانواده قدرت می دهند که می گوید” اگر در یک خانواده ای مرد نتواند زندگی را مدیریت کند حکومت باز با عنوان سرپرست عالی اجتماعی می تواند این حق را از او بگیرد و به زن خانواده دهد.
قاسمی ادامه داد: مبحث دوم بحث حق طلاق است که شهید بهشتی از ابتدا این حق را به حکومت می دهد و می گوید حق طلاق از آن حکومت است و در صورت بودن یا نبودن حکومت اما نداشتن سازوکار مناسب برای انجام این کار باید زن و مرد در خانواده طبیعتا به اقتضای نوع مدیریت و مسوولیت و آن بحث عقلانیتی که در محدوده زندگی مورد نظر است این نقش را به عهده بگیرند. البته در چنین شرایطی اگر حکومت نبود این حق را به مرد می دهیم و از ابتدا به مرد نمی دهد این کاملا با نظرات دیگر متفاوت است معمولا در مسایل نهاد خانواده و حق طلاق از ابتدا حق طلاق را به مرد می دهند.
او مساله سوم را ازدواج موقت دانست و گفت: با توجه به مبنا قرار دادن حق انتخاب اینجا حق انتخاب ربطی به حکومت ندارد و از آن فرد است که آزادانه فرد تصمیم بگیرد این حق اوست گستره حق انتخاب در این موضوع مشخص آنقدر وسیع است که برای هر یک از طرفین ازدواج یعنی مرد و زن سه حالت را در نظر می گیرد اول: انگیزه تنوع طلبی ولو برای همیشه زندگی، حالت دوم پرهیز از تبعات و دشواری های ادواج دایم هر چند بدون هیچ تنوعی برای طرفین به مدت طولانی صوت بگیرد همانکه در عرف ما به ۹۹ ساله معروف است حالت سوم: به عنوان مقدمه ای در مسیر یافتن طرف مطلوب حتی اگر چند بار تکرار شود. اما رویکردی انتقادی به حق انتخاب چه از جانب فرد چه از جانب حکومت داریم و ملاحظاتی درباره این نقطه عزیمت و خواستگاه فقهی آن وجود دارد. اول: سازه گاری این مبنا یعنی حق انتخاب با یک نگاه همه جانبه گرا و واقع بین به متون دینی. دوم: سازگاری این مبنا با عرف جامعه که البته در این قسمت باید بگویم ناسازگاری با عرف الزاما به معنای درستی یا نادرستی آن مساله نیست ولی در احکام شرعی غیر از مساله درستی و نادرستی یک حکم شرعی، مساله اجرا مطرح است چه بسیار احکام درست که به خاطر ناسازگای به عرف اجتماعی و در حقیقت به دلیل غفلت از فضای لازم برای اجرای حکم و نه صدور حکم امکان اجرا پیدا نمی کند.
قاسمی تصریح کرد: در مورد این دو ملاحظه دو اشکال می شود. نکته اول در قسمت سازگار بودن با متون دینی: جایگاهی که ایشان برای حکومت قایل هستند چندان در روایات مربوط به این سه موضوع پررنگ نیست او با اصل قرار دادن حکومت، حکومت را به عنوان سرپرست عالی اجتماع بر این موضوع مسوول می دارد که برای حق طلاق دخالت کند و اگر حکومتی نبود در آن صورت مرد می تواند این حق طلاق را داشته باشد. چنین رویکردی در روایات ما و به این پررنگی که مطرح می کند تا آنجا که بررسی شده وجود ندارد اگر چه روایات ما برای حکومت حق قایل است اما اینطور نیست که امکان باشد حکومتی درست شود و این طور نیست که در روایات این سه حکومت را اجرا داده باشند و تقریبا چنین چیزی مشاهده نشده است.
او در آخر اظهار کرد: نکته دوم در قسمت اول ناسازگاری حکم مشهور است به ویژه در بحث تعدد زوجات. که البته باید بگویم خلاف مشهور بودن به هیچ وجه دلیل بر نقض حکم نیست دلیل بر نادرستی یک حکم نیست. دلیلی نیست که فقیهی اشتباه کرده است ولی فقیهی که نظریه ای می دهد که خلاف مشهور است باید بتواند نظر مشهور را نقد کند باید بتواند نادرستی اش را اثبات کند و سپس ادله برتر بودن نظر فقهی خود را که خلاف مشهور است را بیان کند. اما اشکال موضوع دوم بحث، امکان اجرا نداشتن است. در موضوعی مانند ازدواج موقت باید بر نحوه مدیریت پیامدهای چنین نظرات فقهی احاطه داشته باشیم چراکه از تبعات داشتن و اقدام نمودن به چنین تصمیمی که فرد می تواند سه حالت را برای خود در ازدواج موقت در نظر بگیرد تبعات این مساله تغییر مفهوم خانواده، تغییر جایگاه خانواده و تغیر شیوه زندگی است و جالب این است که دکتر بهشتی بحث ازدواج موقت را قبل از ازدواج دایم با تاکید مطرح می کند مثل یک پیش نیاز و یا جایگزین مناسب برای کسانی که نمی خواهند محدودیت های ازدواج دایم را بپذیرند ارایه می دهد البته این سخن به آن معنا نیست که هیچ یک از تحلیل هایی که مطرح کردند برای جامعه امروز مناسب نیست باید در حیطه پیامدها، مطالعات جامعه شناختی، مردم شناختی و فرهنگ شناختی صورت بگیرد.
حجت الاسلام دکتر رحیم نوبهار: شهید بهشتی رویکرد زمینه گرایی متنی را در قرآن پیاده کرد
عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در بحث موضوع روش شناسی قرآن پژوهی و فقهی شهید بهشتی گفت: من تاکید اصلی را بر ایده ای می گذارم که امروز در ادبیات هرمونوتیک به عنوان ایده زمینه گرایی یعنی توجه به زمینه های تاریخی صدور متن است حال متن مقدس باشد یا غیر مقدس. ایده زمینه گرایی به معنای آن است که در تفسیر متن، متن را به صورت انتزاعی و بریده از زمینه های صدور مورد توجه قرار ندهیم. بلکه در پی آن باشیم که این در چه شرایط و زمینه و متناظر با چه واقعیت هایی صادر شده است.
نوبهار ادامه داد: سنت گرایان از این نوع نگاه به متن نگران هستند و این مساله به خاطر آن است که این نگاه به متن نوعی پویایی و سیالیت به متن می دهد و ماوراء رفع نگرانی آنها باید یادآور شویم که زمینه گرایی نه به نفی ذات گرایی و نه به معنای نفی اصل گرایی است یک مفسر متن گرا می تواند این مبنا را داشته باشد که متن حامل یک معنای نسبتا عینی است و می تواند این مبنا را داشته باشد که همه وظیفه مفسر متن، رسیدن به مقصود گوینده متن است و ما از فضا برای رسیدن دقیق و کم خطا تر به همین معنای عینی مبسوط به زمینه های صدور متن توجه کنیم.
او تصریح کرد: از دیرباز رگه های قابل توجهی از این نگاه در میان مفسران متون دینی و اسلامی بوده است چنانکه شهید بهشتی یادآور شده است در امتداد همین نگاه بزرگان ما از آغاز کتاب های شأن النزول نوشته اند و شأن النزول به این معنا است که برای فهم ایات قرآن باید بکوشیم که متن به چه مناسبت، در چه بستر و برای پاسخ به چه مناسبتی صادر شده است؟. در دوران اخیر رواج این دیدگاه در حوزه های فقه شیعی بیش از هر کس مدیون روش شناسی آیت الله بروجردی است. آیت الله بروجردی فرمودند” ما نباید روایات معصومین را جدا از فضای ذهنی حاکم بر مردم و فقه مسلط زمانه بفهمیم” و این همان زمینه گرایی است. شهید بهشتی این رویکرد را نه تنها به خوبی تلقی کرد بلکه در حوزه های گوناگون توسعه داد.
این استاد دانشگاه ابراز داشت :شهید بهشتی به قرآن و آیت الله بروجردی به فقه و روایت اهتمام ویژه داشتند. بهشتی این روش شناسی را در قرآن هم پیاده کرد. اگر به فرموده آیت الله بروجردی ما برای فهم روایات باید به فتوای حاکمان آن زمان و دیدگاه قالب اهل سنت توجه کنیم، شهید بهشتی این مساله را به حوزه قرآن آورد و به این نکته توجه کرد که ما برای فهم قرآن باید آداب و رسوم و فرهنگ مردم شبه جزیره عربستان را بشناسیم و شهید بهشتی معتقد بود برای فهم اسلام باید محیط پیرامون آن را شناخت و اهمیت مطالعات تاریخی را یادآور شد.
او افزود: مساله دیگری که تعبیر می کند این است که ما باید تلاش کنیم که در فضای صدور متن حضور پیدا کنیم البته نه از راه خیال بلکه از راه مطالعه دقیق و علمی تاریخ. مساله گام توسعه ای دیگر شهید بهشتی توجه به تنوع شرایط نزول وحی است که یک دوره ۲۳ ساله است که چه فراز و فرودهایی که نبوده است و تمام این آیات را باید متناسب با آن شرایط خاص فهم کنیم. و چه دور هستند جوانان و حتی اشخاصی در کسوت دین که با خواندن آیه«یا ایها الذین آمنوا جاهدوا الکفار» سلاح به دست می گیرند و روحیه نابردباری پیشه می کنند و نمی دانند این آیه مخاطب به چه کسی بوده است و در چه دوره ای بوده است. مساله بعد توجه به مجموعه خود قرآن به عنوان یک بافت کلی تر برای تک تک آیات قرآنی هست و هر جزء را باید در بستر همان کل فهمید و نکته آخر مساله ای است که من آن را یک گام بزرگ در توسعه روش شناسی آیت الله بروجردی می دانم رفتن به اعماق تاریخ برای درک درست از یک متن مقدس است.
او در پایان یادآور شد: بهشتی بر آن است که شروع مجموعه آیات جهاد زمانی بود که برای مسلمانان مفهومی به نام وطن شکل گرفت وقتی که وطن درست شد باید از خود دفاع می کرد. پس ایشان تمام آیات جهاد را در راستای دفاع از مفهوم وطن تفسیر می کند. همچنین دکتر بهشتی است در گفتار خود در میان انجمن اولیاء و مربیان اظهار کرده بود کودکان خود را انقدر تنبیه نکنید و اجازه دهید زمین بخورند بلند می شوند و تنبیه می شوند. ای کاش متصدیان امر امروز این سخن را از شهید بهشتی شنیده و عمل می کردند. می دانیم که برابر روایتی چند بر مساله تکثیر نسل اهتمام شده است پیامبر فرمودند« تناکحو و تناسلو و تکثروا،فانی اباهی بکم الامم و لو بالسقط». و این روایات دستاویز عده ای برای تکثیر نسل شده است اما شهید بهشتی با همان رویکرد روش شناسی زمینه گرایی می گوید “ما باید بفهمیم این روایات مخاطب به چه کسانی بوده است شاید این روایت خطاب به دورانی بوده که اسلام به نیروی انسانی نیاز داشته اما امروز باید به کیفیت پرداخت در آن دوران شاید چون ماشین نبود نیروی انسانی نیاز بود اما شاید امروز به نیروی انسانی انقدر نیاز نباشد”. اگر ما از ۳۳ سال قبل به این سو هر روز یک میلیمتر در چنین راستایی حرکت می کردیم بی گمان امروز در جای دیگری بودیم.