در این شرایط خطیر اجتماعی و سیاسی که بر انقلاب ما میگذرد اینگونه سخنان و اتهامآفرینیها هرگز نمیتواند سودمند باشد و بایست این مسئله روشن شود تا اگر در رابطه با حزب جمهوری اسلامی مطلب گفته شده، حزب با استفاده متقابل از همه امکاناتی که ایشان از آن استفاده میکنند ذهن ملت شریف مبارز ایران را درباره مسائل روشن کند و پاسخ و توضیح بدهد و اگر در رابطه با گروه دیگریست باز گروه دیگریست که باید این کار را بکند. چون رسانههای گروهی در یک قطب نمیتواند وسیلهای در دست هیچکس باشد همگان باید از آنها در یک بعد یکسان استفاده کنند
آیتالله دکتر بهشتی رئیس دیوانعالی کشور دیشب در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی به اظهارات رئیس جمهوری در مراسم 17 شهریور پاسخ گفت:
قسمتهائی از سخنان ایشان در زیر آمده است:
آیتالله دکتر بهشتی گفت: آقای بنی صدر در پایان سخنان خود به طور تهدیدآمیز گفتند که اگر چنین و چنان نکنند با اسم و رسم از آنها نام خواهیم برد. کدام گروه؟ حقیقت اینست که در این شرایط خطیر اجتماعی و سیاسی که بر انقلاب ما میگذرد اینگونه سخنان و اتهامآفرینیها هرگز نمیتواند سودمند باشد و بایست این مسئله روشن شود تا اگر در رابطه با حزب جمهوری اسلامی مطلب گفته شده، حزب با استفاده متقابل از همه امکاناتی که ایشان از آن استفاده میکنند ذهن ملت شریف مبارز ایران را درباره مسائل روشن کند و پاسخ و توضیح بدهد و اگر در رابطه با گروه دیگریست باز گروه دیگریست که باید این کار را بکند. چون رسانههای گروهی در یک قطب نمیتواند وسیلهای در دست هیچکس باشد همگان باید از آنها در یک بعد یکسان استفاده کنند.
در سخنرانی ایشان چند مطلب بود که میخواهم به آنها بپردازم در رابطه با ارتباط و پیوندی که صرف نظر از هر گونه سمت و مسئولیت در جامعه دارم.
ایشان در سخنان خود گفتند که ایشان میخواهند کار بکنند ولی کسانی یا گروههائی هستند که نمیگذارند که ایشان کار بکنند. توضیح این مطلب اینست که چگونه گروههای دیگری نمیگذارند ایشان کار کنند؟
قانون اساسی ما روش کار اداره کشور را مشخص کرده است در قانون اساسی ما مشخص شده است که اگر رئیس جمهور پیشنهادی دارد، طرحی دارد، طرح خوبی را دارد باید به هیات دولت بدهد. هیات دولت آن را بررسی کند حک و اصلاح و بعد تصویب کند و به صورت لایحه قانونی به مجلس نمایندگان مردم بفرستد و مجلس درباره آن لایحه بحث و شور کنند. و اگر خوب بود تصویب و اگر بد بود رد کنند اگر اصلاح لازم داشت اصلاح لازم را در آن به عمل بیاورند و بعد به صورت «قانون» درآید و این قانون از طریق رئیس جمهوری به دولت ابلاغ میشود و باز اجراکننده هم دولت است. حال سئوال اینست که آقای بنی صدر چه پیشنهادی، چه طرحی، چه برنامهای تاکنون داشتهاند که کسی مانع از آن شده باشد که ایشان با گذراندن طرح خود از این مراحل قانونی طرح خود را به اجرا درآورند و مگر کسی میتواند اینکار را انجام دهد.
آیا ایشان تاکنون لایحهای را به جلسه دولت، همین دولت که قبل از روی کار آمدن دولت منتخب مجلس، همین دولتی که به عنوان بخش اجرائی شورای انقلاب فعالیت میکرده است آیا در این مدت که مجلس تأسیس شده ایشان لایحهای، طرحی بوده است که به دولت بیاورند، به شورای انقلاب بیاورند؟
دکتر بهشتی در دنباله سخنانش افزود: این مسئله که ایشان تکیه میکنند که ملت به من و برنامههای من رأی داده است. ما در قانون اساسی چنین مسئلهای را نداریم که ملت به برنامه ایشان رأی داده بنابراین برنامههای ایشان ارزش قانونی پیدا کرده و حالا باید بدون چون و چرا اجرا شود. اگر چنین برداشتی ایشان از قانون اساسی دارند، لازم است به شورای نگهبان به صورت سوال بفرستند و شورای نگهبان که مسئول تغییر قانون اساسی است، تعیین کند که آیا چنین رویهای اصلاً پیشبینی شده بود؟ خوشبختانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همه این مسائل مورد توجه قرار گرفته و برای هر مسئلهای راه قانونی پیشبینی شده است. حالا ممکن است احیاناً در برخی مسائل چون پیشبینیهای لازم و کافی نشده باشد ولی برای این کار پیشبینی لازم به عمل آمده است. یا از وقتی که مجلس رسمیت یافته و میتواند قانونگذاری کند آیا ایشان تاکنون طرحی، مطلبی، برنامهای، همان برنامهای که میگویند من درباره جمهوری اسلامی نوشتهام و یا در سخنرانیهایم به ملت گفتهام و یا مطالبی را در سخنرانیهای انتخاباتی داشتهاند تاکنون ارائه دادهاند. ایشان باید آن برنامهها را به صورت لایحه قانونی درآوردند، و پس از تصویب هیات دولت به مجلس عرضه کنند، آیا تاکنون ایشان چیزی را به مجلس فرستادهاند؟ یا یک اقلیت ناچیزی در جامعه مانع آن بشود که ایشان لایحه خود را به مجلس بفرستند؟ بنابراین این مسئله که رئیس جمهور میخواهد کار بکند ولی عدهای نمیگذارند این یک توهمی بیش نیست. اگر ایشان بخواهند از طریق قانونی کاری را انجام بدهند هیچکس نمیتواند مانع شود. و اگر ایشان بخواهند غیر از طرق قانون کاری را انجام دهند نمیباید این کار را بکنند.
یکی دیگر از سخنان ایشان در سخنرانی میدان شهدا این بوده است که ایشان گفتهاند: وضع را طوری کردهاند که رئیس جمهور هم نتواند حرفش را بزند.» دکتر بهشتی اضافه کرد: همه ملت ایران میدانند که آقای رئیس جمهور مثل همه کسان دیگر از رادیو تلویزیون و مطبوعات و از تریبونهای دیگر استفاده میکنند و حرفهایشان را میزنند. چطوری ایشان نمیتوانند حرفشان را بزنند؟ چه کسی مانع شده است که ایشان حرفشان را نزنند فکر نمیکنم صحیح باشد، به حقیقت باشد و به مصلحت باشد که ما بگوییم که بله کار ایران به جایی رسیده است که اولین رئیس جمهوری هم نمیتواند حرفش را بزند. ایشان همیشه حرفشان را زدهاند مگر جایی که خودشان ملاحظاتی کرده باشند.
خوب هر کی کم و یا بیش ممکن است دچار یک سلسله ملاحظاتی باشد این چه ارتباطی دارد به نظام، چه ارتباطی دارد به ملت؟ چه ارتباطی دارد به گروهها؟ ایشان در سخنانشان میگویند که من منتخب مردم هستم و مردم به برنامه من رأی دادهاند. ولی ما در نظم جمهوری اسلامی 2 ارگان داریم که منتخب مردمند و مردم به آنها برنامههای آنها رأی میدهند یکی رئیس جمهور و دیگری نمایندگان مجلس شورای اسلامی.
بنابراین انتظار مردم این است که این دو ارگان منتخب بر طبق حدودی که قانون اساسی مشخص کرده وظایف خود را انجام دهند. قانون اساسی هم شرح وظایفی برای این دو معین کرده، و حدود اختیارات آنها را. اما در یک مورد است که رئیس جمهور و مجلس هر دو باید نظر بدهند و آن هم انتخاب نخستوزیر و وزراء است که الان در برابر آن قرار گرفتهایم. از یک سو باید رئیس جمهور رأی بدهد و تصویب کند و از یک سو باید نمایندگان مجلس رأی دهند و تصویب کنند. اگر اینها نظرشان با هم یکی بود که مسئلهای در کار نیست و اگر نظرشان با هم یکی نبود در آن صورت است که مملکت و جامعه با یک مشکل روبهرو میشود، که این هم به حمدالله در شرف حل شدن است.
ایشان گفتهاند که بنابراین است که آقای رجایی با این تعداد وزراء که مورد تصویب رئیس جمهور بوده به مجلس معرفی شوند و امروز و پنجشنبه باقیمانده که مجلس دارد درباره آن بحث میکند و رأی اعتماد میدهد. درست در این موقع که این مسئله هم در حال حل شدن است. صحبت از این کردهاند که نمیگذارند رئیس جمهور منتخب مردم کارش را انجام بدهد. در رابطه با تشکیل دولت که کار مشترک رئیس جمهور و مجلس است نمیدانم، چگونه توجیه خواهد شد.
آیتالله دکتر بهشتی در ادامه سخنان خود اضافه کرد: از این که بگذریم که انشاءالله گذشتیم و تمام میشود، دیگر بعد از این برنامه کاملاً روشن است و شخص رئیس جمهور به وظایف قانونی خودش میپردازد. دولت، نخستوزیر و وزراء که در برابر مجلس مسئول هستند به وظایف قانونی خود مشغول میشوند. و رئیس جمهور هم که هر وقت لازم بداند از دولت دعوت میکند و مسائل را پیشنهاد میکند و بررسیها انجام میگیرد و اگر پیشنهادات در جلسه هیأت دولت تصویب شود اگر قانون باشد به مجلس میرود و اگر نه به صورت مصوبه هیأت دولت به وزارتخانهها و ارگانهای مسئول ابلاغ میشود. خوب دیگر چه مانع و مشکلی دربرابر رئیس جمهور وجود دارد؟
مسئله خطوط
در مورد مسئله خطوط و خط ها و اینکه خط قانونگذاری و اجرا در جمهوری اسلامی چیست؟ در قانون اساسی ما ابهامی نداریم. در قانون اساسی گفته شده است خط کلی جامعه و انقلاب را ملت و امام تعیین میکند، یعنی امام مورد قبول امت: و رهبری و امامت در قانون اساسی ما همان جای خودش را دارد.
در مرحله بعد تشخیص اینکه قوانین آیا با این خط کلی سازگار است یا نه؟ این را هم مجلس و شورای نگهبان تعیین میکند، شورای نگهبان است که باید بگوید، آیا این تصویب دولت با این قانون مجلس مطابق با قوانین و ایدئولوژی اسلامی هست یا نه؟ تفاسیر ایدئولوژی را فقهای شورای نگهبان معین میکنند. در جنبههای سیاسی و اجتماعی هم مجلس مشخص میکند والسلام. پس این گروه یا آن گروه نیست که خط معین میکند. این رهبری و شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی است که خطوط را معین میکنند حتی نه رئیس جمهوری اسلامی ایران خط تعیینکن نیست رئیس جمهور باید بر طبق این خطی که از طریق رهبری و شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی تعیین میشود حرکت کند. وظایف کاملاً روشن است. جای ابهام نیست که بگویم رئیس جمهور خطی را معین میکند و فلان گروه خطکشیهای دیگر میکند. چنین چیزی نداریم. اگر یک گروهی در زمینههای تبلیغاتی در زمینههای افکار خودش خطوطی را تنگنظرانه مشخص میکند، این صرفاً در حد تبلیغات و در حد یک گروه و در حد یک تشکیلات است و آن جامعه هم درباره این خطوط تنگ فکر میکند و این جامعه شعور و آگاهی دارد فکر میکند این خطوطی که این گروه، این دسته، این سازمان، این فرد میگوید آیا مطابق با آنچه او تشخیص میدهد حق و حقیقت هست یا نه اگر آن را حقیقت یافت که از آن پیروی میکند و اگر نیافت رهایش میکند و هیچ به این که ما بیاییم و با ملت به عنوان اینکه یک مشکل اداره مملکت در میان بگذاریم نیاز نیست.
سپس در مورد خط و خطکشی دکتر بهشتی متنی را که با دقت در عبارت تهیه کرده بود به شرح زیر بیان کرد: ایشان میگویند که خط انقلاب خط اسلام، خط قرآن است. که حرفی نداریم منتها اگر در برداشت گروهها یا افراد از خط اسلام و یا خط امام اختلافی پیش آید چه باید کرد؟ اولاً باید به بحث برادرانه بنشینند تا نظرها به هم نزدیک شود. ثانیاً نمیشود برای خیلی از کارها منتظر نتیجه این بحثها شد. بحثها برای نزدیک شدن نظرها به هم باید ادامه داشته باشد. ولی از نظر تصمیمگیری و اجرا باید تکلیف مردم در عمل روشن شود.
آنجا که باید از نظر تصمیمگیری تکلیف مردم در عمل روشن شود طبق قانون اساسی حق اظهارنظری که خط را معین میکند به رهبری از طریق فقهای شورای نگهبان که رهبری تعیین میکند واگذار شده است. بنابراین جنبههای ایدئولوژیک، یعنی خط ایدئولوژیک را از نظر تأثیر در موازین عملی در قانون و اجرا فقهای شورای نگهبان که به وسیله رهبر تعیین میشوند مشخص میکنند. خوب، بنابراین آیا آقای بنیصدر با التزامی که به قانون اساسی دارند، عمیقاً به این نکته توجه کردهاند که بر طبق همین قانون اساسی آن مقامی که از نظر قانونی و برنامهریزی در رابطه با مشخصات مکتبی خطوط را مشخص میکند صرفاً رهبری است و فقهای شورای نگهبان و نه رئیس جمهور و آن مقامی که خطوط و برنامهها را از نظر زمینههای اجرایی در حد قانونگذاری معین میکند، مجلس است و نه رئیس جمهور و باز آن مقامی که تفاسیر بیشتر را در مرحله سوم در زمینههای اجرایی و تصویبنامهها مشخص میکند هیأت دولت است و نه رئیس جمهور این بر طبق قانون اساسی ما است. گروهها و ملت هم همه همین را میخواهند، روحانیت هم همین را میخواهد، مسئله مبهمی نیست. خوب خواهید گفت که رئیس جمهور هیچ کاره است در این زمینه. نه خیر، رئیس جمهور میتواند اندیشههای خودش را، طرحهای خودش را، نقطهنظرهای خودش را هم برای مردم بیان کند تا مردم بدانند رئیس جمهورشان چه نقطهنظرهایی دارد و هم برای دولت و مجلس به صورت پیشنهاد بفرستد (برای دولت از طریق پیشنهاد و برای مجلس از طریق هیأت دولت) تا نقطهنظرهای وی در تصمیمگیریها هم مورد توجه قرار بگیرد. مورد توجه یعنی آنها میتوانند توجه کنند ببینند خوب است بپذیرند ببینند خوب نیست رد کنند، ببینند اصلاح میخواهد، اصلاح کنند. نه اینکه مبنای انتخاب رئیس جمهور و رأی دادن به او و برنامهاش این باشد که همه کارها باید بر وفق نظرات رئیس جمهور اداره شود، حتی مجلس هم باید هماهنگ با رئیس جمهور انتخاب شود، این شعاری که ایشان مکرر در موقع انتخابات مطرح میکردند، و ما میگفتیم این شعار خطرناک است مجلس نباید هماهنگ با رئیس جمهور و مطابق طرز فکر او انتخاب شود، نمایندگان مجلس را باید مردم با شناختی که از آنها دارند انتخاب کنند تا از برآیند فکر رئیس جمهور و مجلس در چهارچوبی که بیان کردیم بهترین قانون و مناسبترین اصلها به دست آید والا اگر قرار بود بگوییم که محور عمل رئیس جمهور باشد دیگر به این ترتیب رئیس جمهور و دولت ابزاری هستند در دست رئیس جمهور آیا به راستی قانون اساسی ما چنین روشی را خواسته است پیشنهاد کند؟ مگر قرار بوده است که ما یک حکومت فردی انتخابی یک استبداد فردی انتخابی در این کشور داشته باشیم؟ ما قرار بوده است یک رئیس جمهور داشته باشیم تابع نظریات مجلس، در مسائل قانونی.
دکتر بهشتی افزود: این بسیار نگرانکنننده بود که آقای رئیس جمهور دیروز در سخنانشان در برابر مطالب نامهای تحت عنوان یک نامه از 120 هزار نامه در روزنامه اطلاعات نوشته شده بود آن هم با امضاء یک شهروند جمهوری اسلامی ایران که امضاء کرده بود که من هم که این نامه را نوشتهام و در این نامه انتقاد کرده بود از قسمتی از کارهای رئیس جمهور. ایشان در برابر این نامه چنان برآشفته شدند و برآشفته بودند و بعد طبق رویه معمولشان مطلب این نویسنده را با عبارتهایی که عادت دارند در این زمینهها به کار میبرند. که بله این تخریب است این تضاد است، این مخالف توحید است خواستند محکوم کنند و بکوبند که دیگر هیچ شهروند جمهوری اسلامی جرأت نکند از رئیس جمهوری انتقاد کند. و آن هم در یک نامهای که در یک روزنامه عصر چاپ شده است من آن نامه را خواندم تا ببینم نویسنده این نامه چه کرده که این قدر ایشان آشفته شدند. دیدم از قضا نویسنده یا از روی علاقه، صمیمی به ایشان، برای اینکه ایشان دچار عوارض زودرنجی و عصبانیت ایشان نشود در نامهاش خیلی هم به ایشان اظهار محبت کرده است. این چه وضعی است که رئیس جمهور ما نتواند حتی یک نامهای را که جنبه انتقادی دارد و در یک روزنامه عمومی چاپ میشود را تحمل بکند و اینطور بتازد. ما فکر میکنیم که این پیشدرآمد مطلوبی بر جمهوری اسلامی ما نمیتواند باشد.
در قسمتی دیگر از سخنان آقای رئیس جمهوری از رادیو شکایت کردند و گفتند که رادیو تلویزیون روش تخریبی دارد. خوب تکلیف این رادیو و تلویزیون در قانون اساسی روشن است اصل 175 قانون اساسی گفته است بکه رادیو تلویزیون باید زیر نظر سه قوه اداره شود، قوه قضائیه با تشکیل شورای قضایی، قوه مقننه با تشکیل مجلس و رسمیت یافتن آن و در انتظار هستند که روی هم تشکیل شود، تا هیأت دولت هم بتواند این کار را بکند تا بعداً سه قوه برای اداره صحیح رادیو تلویزیون تصمیم بگیرند. راه حل این مسئله روشن است و این یک معما نیست که برای مردم مطرح شود که حالا مردم بگویند چه کنم تا رادیو تلویزیون به راه بیاید و کارش را انجام دهد. درباره رادیو و تلویزیون نظرهای مختلف وجود دارد. روز جمعه حجتالاسلام آقای خامنهای امام جمعه تهران برادر عزیز ما در خطبهشان از کار رادیو مخصوصاً خیلی قدردانی کرده بودند و گفته بودند من نمیگویم هیچ عیبی و تخلفی ندارد ولی روند روند اسلامی خوب و آموزنده و مورد علاقه مردم است. این یک نظر است. یک نظر هم نظر آقای رئیس جمهور است مردم هم به آقای رئیس جمهور علاقه دارند، هم به آقای خامنهای. این دو هر دو برایشان دو چهره دوستداشتنی هستند از او میشنوند که اینطور سخت به رادیو میتازد و از این میشوند که قدردانی میکند از رادیو، این دو تا نظر است و آن مقام تصمیمگیرنده را خود مردم از طریق قانون اساسی معین کردهاند، گفته است: سه قوه باید تکلیف اداره این دانشگاه بزرگ و وسیع را به تعبیر امام، و رهبر عزیزمان این دانشگاه بزرگ و وسیع را باید مشخص کند که چگونه باید اداره شود و همینطور هم خواهد شد و اگر کسی پس از کیفیت اداره روشن شد و رادیو تلویزیون مدیریت آن به مجرای قانون اساسی افتاد کسی از این دستگاه شکایت کند باید به قوه قضاییه شکایت کند. دادستان برای همین است. بروند به دادستان شکایت کنند. چه رئیس جمهور، چه دیگران، اما شکایت را پیش مردم بردن و مردم را نسبت به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برانگیختن، نمیدانم، این چه رسمی است؟ چه شیوه ای است؟ ما فکر می کنیم که این شیوه اداره جمهوری اسلامی به سوی حاکمیت قانون نخواهد بود.
بنابراین اگر قرار است اینطور باشد دیگر برانگیختن احساسات مردم نسبت به این ارگان چه معنی می تواند داشته باشد؟
حقیقت این است که بسیاری از نگرانی هایی که برادرمان آقای رئیس جمهور دیروز در مطالب خودشان ارمغان 17 شهریور روز خون و شهادت، روز انتظار بی پایان ملت، تقدیم ملت کردند، ناشی از یک مقدار زودرنجی و بدگمانی است که متاسفانه گاهی بر ذهنیت این برادر عزیزمان مسلط می شود و نظر قطعی دوستان ما اینست که همیشه و بخصوص در این لحظات حساس نباید مردم را با نشر این گمان ها و بدبینی ها دچار یاس و دغدغه و تفرقه کرد. حال اینکه یک مقدار با صزف وقت بیشتر با بررسی همه جانبه تر و با کمک دیگران و با استفاده از اطلاعات به دست آمده از منابع گوناگون، آقای رئیس جمهور لازم نیست که حتما از اطلاعاتی که از یک منبع به دست میآورند و استناد کنند تا دچار نگرانی بشوند. این اطلاعات اگر از منابع گوناگون به دست بیاید و ارزیابی دقیقتر شود، بسیاری از این بدگمانیها از بین میرود و جای خود را به برداشتهای واقعی، دوستانه و وحدتآفرین میدهد.
منبع: روزنامه اطلاعات