1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گزارش کامل جماران از ویژه برنامه «کیش مهر»؛ گونه شناسی تفسیر المیزان، "پرتوی از قرآن" و تفسیر آیت الله بهشتی

حجتی کرمانی، معاديخواه، اسفندياری و محمدرضا بهشتی از طباطبايی، بهشتی و طالقانی می گويند

محمدرضا بهشتی: در کلاسهای تفاسیر و کلاسهای مسجد هامبورگ آلمان و جاهای دیگر؛ چه چیزی باعث می شد که ما با این علاقه مندی و یک نوع کشش خاص به سمت قرآن برویم؟ به نظرم یکی از دلایلش این بود که مرحوم بهشتی وقتی آیات قرآن را می خواندند آنچنان فاخر این آیات را می خواندند که هنوز صدای ایشان در گوش من هست. صحبت هایی که در مورد تفسیر آیات می کردند البته تاثیر بسزایی داشت اما وقتی به خود آیات می رسیدند آدم احساس می کرد این لحن و قرائت قرآن، ایشان را در یک جایگاهی قرار می دهند که بازگو کننده کلام الهی هستند

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در سالروز بزرگداشت علامه “سید محمد حسین طباطبایی” مفسر بزرگ قرآن و روز کتاب و کتاب خوانی، برنامه ای تحت عنوان “کیش مهر” به گونه شناسی تفسیر المیزان علامه طباطبایی، تفسیر آیت الله دکتر بهشتی و تفسیر”پرتوی از قرآن” آیت الله طالقانی، پرداخته شد. در خانه موزه شهید بهشتی برگزار گردید.

 

در این مراسم که با سخنان حجت الاسلام و المسلمین حجتی کرمانی آغاز شد، وی به ذکر خاطراتی از این بزرگان به ویژه ارتباطات گسترده علامه طباطبایی با بزرگان مذهبی و ملی کشور پرداخت و گفت: من خدا را شکر می کنم که از محفل درس و بحث هر سه بزرگوار بهره مند بوده ام. شاگرد رسمی علامه طباطبایی در فلسفه و تفسیر قرآن کریم بودم و همزمان با کلاسهای علامه در کلاسهای مدرسه “دین و دانش” قم که شهید دکتر بهشتی آنجا تدریس داشتند به همراه بزرگانی چون: شهید باهنر، آیت الله موحدی کرمانی و آیت الله مصباح یزدی و حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین قربانی در این کلاسها حضور داشتم. شهید بهشتی کلاسهای متفاوتی را در این مدرسه تدریس می کردند؛ زبان انگلیسی، شیمی و فیزیک و… اما درسی که مورد علاقه ما طلبه ها بود و یادم هست آیت الله مصباح یزدی که بعدا در مراحل مختلف اجتماعی و شخصی یک مقدار نظرات متفاوتی با شهید بهشتی پیدا کردند؛ همیشه در صف اول کلاس هاس شهید بهشتی حضور داشتند. یادم هست مرحوم بهشتی همیشه به آیت الله مصباح می گفتند: شما از روی کتاب فرانسوی “فلسفه علمی” که دکتر مهدوی ترجمه فرموده بودند بخوانید و خود ایشان روی تخته مباحث کتاب را تفسیر می کردند.

hamayesh

وی افزود: یادم هست همیشه در کلاس ایشان سوال داشتم در واقع مستشکل درسهای شبانه استاد بهشتی و بعدها هم پس از انقلاب در مجلس خبرگان من بودم. بین ما و شهید بهشتی گاهی سوال و جواب هایی مطرح می شد که در انعکاس خارجی آن هم متاسفانه گاهی تصور اشتباهی به وجود آمده بود. اما آنچه که بین من و شهید بهشتی مطرح بود غیر از لطف و مرحمت ایشان و نیز ارادت ما چیز دیگری نبود.

 

ایشان به خاطراتی از دوران زندان خود با آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی پرداخت و گفت:  این بزرگان از مفاخر کشور هستند و ملت ایران باید قدر این بزرگان را بداند و در راه تجدید نام و عظمت این مفاخر تلاش کند.

 

حجت الاسلام و المسلمین حجتی کرمانی در ذکر خاطراتی از آیت الله طالقانی افزود: مرحوم آیت الله طالقانی زمانی که در زندان بودند تمام وقت خود را صرف نوشتن تفسیر “پرتوی از قرآن” می کردند؛ کما اینکه مهندس بازرگان هم کتاب دو جلدی “سیر تحول قرآن”  را در همین ایام در زندان به پایان بردند.

 

وی با اشاره به ترجمه سه جلد فارسی از تفسیر المیزان علامه طباطبایی از سوی خود به ذکر خاطره ای از علامه طباطبایی پرداخت: سه جلد فارسی از تفسیر المیزان توسط من ترجمه شده است. مرحوم برادرم علی حجتی کرمانی در دوران زندانم به من نامه ای نوشت و گفت: خدمت علامه طباطبایی بوده اند و ایشان دستور فرموده اند که دو جلد از تفسیر المیزان را هم شما ترجمه کنید. همراه با نامه برادرم نامه علامه را هم دریافت کردم که هنوز هم این نامه را با خط خوش ایشان دارم.

 

حجت الاسلام و المسلمین حجتی کرمانی اشاره ای به علاقه آیت الله طباطبایی به دکتر سحابی داشت و خاطره ای را در این زمینه اشاره کرد: در زندان که بودم با دکتر سحابی در صحبتی که داشتیم اشاره کردم حوزه علمیه امروز نیاز به یک مجله تئوریک در شان حوزه دارد؛ البته در آن زمان مجله “مکتب اسلام” توسط آیت الله مکارم شیرازی منتشر می شد، اما بسیاری از طلبه ها را اقناع نمی کرد؛ دوست داشیم حوزه در سطح عالی تری بتواند با یک مجله تخصصی فضلای درجه یک کشور را اقناع کند. خصوصا در آن زمان که مباحث فلسفی مارکسیستی و مانند آن بسیار مطرح بود و استاد مطهری هم کتاب اصول فلسفه  را نوشته بودند و بحث های داغی آن زمان در مورد مسایل فلسفی میان طلاب وجود داشت.

 

دکتر سحابی به من گفتند: من یک نامه به دکتر محمود صناعی (که از بزرگان روزگار بودند و آن روزها ترجمه کتاب ” جامعه و آزادی” جان استوارت میل ایشان بسیار طرفدار داشت) می نویسم و یک نامه هم به علامه طباطبایی تا شما را در این زمینه کمک کنند. علامه طباطبایی از پیشنهاد ایشان استقبال کردند و ما را یاری بسیار کردند. از دیگر نشانه های علاقه فراوان علامه طباطبایی به دکتر سحابی، ترجمه مقاله “خلقت انسان” ایشان به عربی و ذکر و ثبت این مقاله  در جلد 5 و 6 تفسیر المیزان از سوی علامه طباطبایی است.

 

سخنران بعدی این مراسم “محمد اسفدیاری”، به ذکر روش تفسیری آیت الله طالقانی پرداخت و گفت: از حدود 150 سال پیش مصلحان جهان اسلام اندیشه ای را تحت عنوان “بازگشت به قرآن” درافکندند. سلسله جنبان این نهضت مرحوم سید جمالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده بودند. در ایران هم بزرگوارانی مثل استادمحمدتقی شریعتی و آیت الله طالقانی شروع به برگزاری مجالس تفسیر قرآن تحت موضوع بازگشت به قرآن کردند. مصلحان اسلامی می گفتند: برای اینکه مسلمانان را از این جمود و انحطاط و عقب ماندگی نجات دهیم باید به قرآن بازگردیم. اما اینکه منظور از بازگشت به قرآن دقیقا چه بود؟ نخستین کسی که این تعبیر را به کار برد چه کسی بود و همینطور ماهیت این نهضت چه بود و کجاها به راه اشتباه رفته بود همگی مسایلی بودند که تحقیقی در موردشان انجام نشده بود. دو کتاب به زبان فارسی تحت عنوان “بازگشت به قرآن” داریم که در این دو کتاب هم به هیچ کدام از این موارد اشاره نشده است. در جهان عرب هم دو کتاب به نام “عوده الی القرآن” هست که آنها هم نویسندگانشان خیلی اطلاعات گسترده ای در این زمینه نداده اند. اما آن چیزی که مسلم و قطعی می نماید مراد این نیست که در بازگشت به قرآن باید کارهای آکادمیک یا تفاسیری 70 جلدی قرآن نوشت. مقصود این بود که این مصلحان باور داشتند ما مسلمانان از این کتاب خدا دور مانده ایم، در جهان مسیحیت انجیل را رها کردند، پیشرفت حاصل شد، ما هم قرآن را رها کردیم اما عقب افتادیم. لذا بایستی به قرآن برگردیم. آن چیزی که مصلحان در این نظریه بر آن تاکید داشتند عمل به قرآن بود و اینکه باید قرآن به عنوان یک بیانیه اجتماعی در کانون توجه مسلمانان باشد.

 

وی با اشاره به اینکه هر چیزی چهار نوع وجودارد: وجود ذهنی، وجود لفظی، وجود کتبی و وجود خارجی؛ اضافه کرد؛ مصلحان جهان اسلام می گفتند: از قرآن وجود خارجی اش برای ما مهم است نه نمود ذهنی یا لفظی و کتبی؛ و وجود خارجی یعنی عمل به قرآن.

 

وی گفت: یکی از پیشگامان نظریه “بازگشت به قرآن” در ایران، آیت الله طالقانی بودند و در میان همه تفاسیری که ما تا سال 1357 داشتیم؛ بیش از همه “پرتوی از قرآن” ایشان مورد استقبال مردم قرار گرفت و به گفته انتشارات این کتاب، 300 هزار نسخه از این کتاب به فروش رسیده است. از این تفسیر 6 جلدی بسیار استقبال شد که این استقبال دلیل های بسیاری دارد.

 

وی در این قسمت به روش و رویکرد آیت الله طالقانی در تفسیر “پرتوی از قرآن” اشاره کرد و گفت: روش ایشان در این تفسیر “روش ادبی” بود. آیت الله طالقانی بسیار به لغت مقید بودند. تفسیر ایشان به لحاظ روشی در واقع همان ادامه تفسیر کشاف زمخشری است. در تفسیر کشاف زمخشری هم شما می بینید که ایشان به لغت بسیار توجه داشته اند. آیت الله طالقانی هم به لغت توجه داشتند و با توجه به اینکه در داخل و خارج زندان کتاب های لغت چندانی در اختیار ایشان نبود اما چون بیش از 40 سال موانست با قرآن داشتند این دستاورد در تفسیر ایشان موجود است.

 

آیت الله طالقانی دو نوع رویکرد به قرآن داشتند. یکی رویکردی علمی و دیگری رویکردی اجتماعی. اینکه چرا ایشان چنین رویکردهایی داشتند؛ دلیلش این بود افرادی مانند ایشان در خلا نمی زیستند و دغدغه های جامعه خود را داشتند. در آن زمان دو دغدغه بسیار مهم در جامعه وجود داشت. یکی تعارض میان علم و دین در بین نسل تحصیلکرده و روشنفکر بود، که افرادی چون آیت الله طالقانی که برای این نسل می نوشتند می خواستند آنان را به این نتیجه هدایت کنند که بین علم و دین تعارضی وجود ندارد، بلکه دین موید علم است.

 

رویکرد دیگر ایشان در تفسیر “پرتوی از قرآن” رویکرد اجتماعی بود. ایشان به اجتماعیات قرآن بر خلاف گذشتگان بسیار توجه داشتند. در ایران نسل زمان رضا شاه و دهه 20 و 30 بیشتر درگیر تعارض علم و دین بودند و نسل دهه 40 و 50 دیگر بحث اش علم و دین نبود بیشتر دنبال این مساله بود که آیا دین برای اجتماع چیزی برای گفتن دارد؟

 

آیت الله طالقانی با اشراف بر این نیاز نسل جوان به خوبی در تفسیرش به مسایل اجتماعی می پردازد. می دانیم که کلمه طاغوت در ذهن نسل ما و حتی نسل کنونی تا شنیده می شود معنای استبداد و دیکتاتوری را متبادر می کند در حالی که میان پدران ما واژه طاغوت یاد آور بت هاست. اینکه طاغوت به معنای مستبد و دیکتاتور  و حاکم جائر است را آیت الله طالقانی مطرح کردند. در سخنرانی های مختلف خصوصا سخنرانی معروف “جهاد و شهادت” این واژه کاملا مفهوم پیدا کرد.

 

اسفندیاری با اشاره به اینکه گذشتگان ما غیر از تنی چند چون آیت الله طالقانی، به بعد اجتماعی دین نپرداختند. در دهه چهل خیلی از بزرگان اسلامی و مفسران اسلامی که می خواستند توجه به اجتماعیات دین کنند یا سر از سوسیالیسم دو آتشه در می آوردند یا از این سو به دامن لیبرالیسم می افتادند. یک زمان شاید اندیشه غالب و قاهر چیز دیگری بود و امروزه رقیب ما چیز دیگری است. اینها همه نشان می دهد ما خیلی منقح در این زمینه ها کار نکردیم.

 

سخنران سوم برنامه “کیش مهر” حجت الاسلام و المسلمین “معادیخواه” بود. وی در مورد روش تفسیری آیت الله دکتر بهشتی و تفسیروی از سوره حمد اشاراتی کرد و گفت: درسهایی از قرآن شهید آیت الله بهشتی زمانی شروع شد که هم زمان گردید با زندان و تبعید بنده، لذا توفیق استفاده از جلسات حضوری ایشان را از دست دادم. اما آنچه امروز به عنوان بررسی شیوه تفسیری آیت الله بهشتی می خواهم به آن اشاره کنم با توجه به تفسیر سوره حمد این بزرگواراست که به چاپ رسیده است و امیدواریم بقیه تفسیر ایشان هم به زودی منتشر شود. اگر چه تنها تفسیر یک سوره و چند آیه نمی تواند ملاک منصفانه و کاملی از روش تفسیری یک مفسر باشد اما بنده با توجه به تفسیر سوره حمد ایشان نکاتی را اشاره خواهم کرد.

 

تفسیر ایشان یک تفسیر شفاهی است. تفسیر شفاهی هم امتیازاتی دارد و هم نمی شود از آن انتظاراتی را که از یک تفسیر نگارشی می رود، داشت. آنچه در اولین خصوصیت این تفسیر می توان فهمید اصرار آیت الله بهشتی بر آشنایی مردم با قرآن است و اینکه این فاصله برداشته شود. اما ابعاد دیگری هم دارد. به عنوان نمونه یکی از آشفتگی ها و هرج و مرج هایی که در جامعه ما رواج دارد و آثارش را عینا همه می بینیم استفاده از احادیت به نام اهل بیت است. بدآموزی هایی رواج یافته و خرافت بسیاری جاافتاده است و مستند آن، روایات اهل بیت است که قطعا این روایات از اهل بیت ما نیست. اگر ما مساله ارجاع به قرآن را جدی می گرفتیم؛ مساله ای که خود اهل بیت از ما اینگونه خواسته اند و فرموده اند که ترازوی سنجیدن درستی روایات ما قرآن است؛ دیگر شاهد این هرج و مرج ها نبودیم. هدف آیت الله شهید بهشتی هم از تفسیر شفاهی آشنایی بیشترجامعه با قرآن است.

 

وی در توصیف سادگی های تفسیر شفاهی آیت الله بهشتی گفت: اصرار ایشان از تفسیر شفاهی بیشتر این بوده است که مخاطب را در باتلاق های ادبی، فلسفی و کلامی نیندازد. چرا که به تدریج یک روشهایی در استخراج قرآن و تفسیر آن رایج شده بود که آنقدر کوچه پس کوچه برای استفاده از کلام قرآن ایجاد می کرد که مخاطب گیج می شد. لذا به نظرم روش ایشان ساده کردن فهم قرآن برای مخاطب بوده است.

 

حجت الاسلام و المسلمین معادیخواه در تفسیر سوره حمد آیت الله بهشتی در مورد واژه های رحمن و رحیم و الحمدالله به ذکر نکاتی پرداخت و اضافه کرد: در تفسیر سوره حمد ایشان در بررسی واژه رحمن و رحیم به بحثی پرداختند که به نظر من همان صدای سخن عشق است. ایشان تکرار کلمه رحمن و رحیم را در آغاز هر سوره و کلا آغاز قرآن را با بسم الله…. را اثبات کننده نفی هر گونه خشونت در قرآن و اسلام معرفی می کند.

 

ایشان حمد را در الحمدالله همان ستایش گرفته اند که من فکر میکنم این به خاطرهمان اهتمام ایشان در یک تفسیر شفاهی به استفاده مخاطب بوده است که می خواستند حتی الامکان به آن پیچ و خم های معنایی و کلامی کشیده نشود. علی القاعده ستایش برای حمد ترجمه مناسبی نیست. ستایش بیشتر برای مدح مناسب است و حمد برای شکر.

 

وی در پایان سخنان خود در تاکید دکتر بهشتی در تفسیر شفاهی به باور مردم به خداوند و رحمانیت او اشاره کرد و گفت: در چنین جامعه ای با باور به این خدای رحمان که حمد و شکر و ستایش تنها مخصوص اوست دیگر ادبیات تملق وجود نخواهد داشت. اگر همین قدر هم ما قرآن را در جامعه باز می کردیم اکنون شاهد بسیاری از کژی ها نبودیم.

 

در این مراسم که تعدادی از اعضای خانواده های آیت الله علامه طباطبایی، آیت الله دکتر بهشتی و آیت الله طالقانی حضور داشتند؛ اعظم طالقانی فرزند آیت الله طالقانی به ذکر خاطراتی از ایشان پرداخت و گفت: وقتی آقای اسفندیاری جلد قبلی کتاب “پیک آفتاب” را به من دادند که شما هم بخوانید و اگر نظری دارید ارائه دهید؛ من وقتی خواندن کتاب را به پایان بردم به حال و کیفیت عمر پدر بسیار غبطه خوردم. من احساس کردم با اینکه ایشان تنها 69 سال عمر کردند اما گویی به اندازه 200 سال کار کرده بودند. ایشان مدام در حال پژوهش، ارتباط برقرار کردن و ارسال نامه و سفر به نقاط مختلف بودند.

 

در نمایشگاه مطبوعات امسال که همین چند روز پیش برگزار شد، آقایی به من گفتند: در مجله شما آمده که آیت الله طالقانی به منزل یک بهایی رفته است. در پاسخ گفتم: بیایید با هم مطلب را بخوانیم. در آن مطلب اشاره شده بود که پدرم در سفری به یکی از شهرهای شمالی متوجه می شوند که مردم آن شهر خانواده آن شخص بهایی را تحریم کرده اند. به گونه ای که نه نانوایی به این ها نان می دهد و نه بقالی مواد غذایی. پدر یک روز عصر اعلام می کند می خواهد به خانه یک نفر از اهالی برود و می گوید هرکس می خواهد با من همراه شود. جمعیت با ایشان به خانه شخص بهایی می رود و آیت الله طالقانی با این کار تحریم این شخص را در آن شهر می شکند. من به این آقا گفتم: آیا به نظر شما یک بهایی حتی اگر کار اشتباهی کند و یا حتی دین خود را تبلیغ کند و شما اگر او را به زندان بیندازید آیا حق دارید آب و نان او و یا خانواده اش را قطع کنید؟! متاسفانه ما دچار یک تفکر در این جامعه شده ایم که از آن شبه داعش ها در می آید و این بسیار نگران کننده است.

 

“محمدرضا بهشتی” فرزند آیت الله بهشتی هم در پایان این برنامه با اشاره کوتاهی به یک خاطره از این شهید پرداخت و گفت: برای خود من یک وقتی این سوال بود که من به عنوان کسی که در مجالس ایشان حضور داشتم؛ در کلاسهای تفاسیر و کلاسهای مسجد هامبورگ آلمان و جاهای دیگر؛ چه چیزی باعث می شد که ما با این علاقه مندی و یک نوع کشش خاص به سمت قرآن برویم؟ به نظرم یکی از دلایلش این بود که مرحوم بهشتی وقتی آیات قرآن را می خواندند آنچنان فاخر این آیات را می خواندند که هنوز صدای ایشان در گوش من هست. صحبت هایی که در مورد تفسیر آیات می کردند البته تاثیر بسزایی داشت اما وقتی به خود آیات می رسیدند آدم احساس می کرد این لحن و قرائت قرآن، ایشان را در یک جایگاهی قرار می دهند که بازگو کننده کلام الهی هستند. آدم احساس می کرد این تفاوتی که در وجود ایشان وجود داشت باعث می شد کلامشان بر جان ها و دل ها بنشیند. از نکات دیگری که در مورد پدر می توانم به آن اشاره کنم این است که اکنون که 56 سال از عمرم می گذرد و افتخار بررسی و تکمیل آثار ایشان را دارم؛ احساس می کنم با وجود اینکه 3 سال از ایشان بیشتر عمر کرده ام چقدر جای دارد به میزان بهره گیری ایشان از زندگی  و فرصت های آن غبطه بخورم. امید است که از پیروان حقیقی ایشان باشیم.


دیدگاه‌ها
  • اصفهان.

    با تشکر از مطالب ارزشمند.وخداقوت به همه دست اندرکارن .