وقتی كنار رودخانه در قلهك پیاده میروم تا پرسان پرسان برسم كوچه شهید بهشتی، هوا ابری است. آسمان خاكستری و نمدار بیشتر عکس حال و هوای قبل از انقلاب را در ذهن تداعی میكند، آن هم با همه عكسهای سیاه و سفیدی كه از آن زمان دیدهایم…
لیلا باقری
موزه شهیدبهشتی سالهای مبارزه را روایت میکند
وقتی كنار رودخانه در قلهك پیاده میروم تا پرسان پرسان برسم كوچه شهید بهشتی، هوا ابری است. آسمان خاكستری و نمدار بیشتر عکس حال و هوای قبل از انقلاب را در ذهن تداعی میكند، آن هم با همه عكسهای سیاه و سفیدی كه از آن زمان دیدهایم. تابلوی كوچه از میان شاخ و برگهای دیوار همسایه سركوچه پیدا میشود؛ شهید آیتالله دكتر بهشتی. كوچه خلوت است. در این كوچه خانهای جا گرفته كه روزی محل زندگی مردی بزرگ و تأثیرگذار بوده است. مردی كه در دل تاریخ جاودانه و نامش با نام انقلاب اسلامی عجین شده است. به بهانه روزهای جشن پیروزی انقلاب سری زدیم به این خانه كه شاید بتوان گفت بعد از مدرسه علوی و حسینیه جماران سومین مكان تأثیرگذار و تاریخساز تاریخ معاصر است.
خانهای بهشتیوار
وارد خانه میشوم. مدرن و شكیل است. از فرامرز علیخانی مدیر موزه شهید بهشتی میخواهم تا از بخشهای مختلف خانه و خاطراتش بگوید.شهید بهشتی از سال 1343 در مركز اسلامی هامبورگ فعالیت داشتند و سال 1349 از آلمان به ایران برمیگردند. زمان بازگشت به دلیل فعالیتهایشان در خارج از كشور توسط ساواك ممنوع الخروج میشوند. برای سكونت به منطقه قلهك میآیند و زمینی را تهیه میكنند و خانهای میسازند. شهید بهشتی دوست داشتند در خیابان ایران خانه داشته باشند. چون معمولاً مذهبیها همه در این خیابان ساکنند. اما به دلیل گرانی به اینجا میآیند كه آن زمان منطقه ییلاقی محسوب میشده. ایشان تا زمان شهادت در این خانه ساکن بودند. بعد از انقلاب به دلیل سمتهایی كه داشتند تصمیم گرفته میشود در مركز شهر سكونت كنند و اتفاقاً در خیابان ایران برایشان خانهای آماده میکنند و قرار میشود صبح روز 7 تیر 1360 وقتی شهید بهشتی به محل كارشان میروند، وسایل به خانه جدید برده شود. ایشان هم بعد از كار بروند منزل جدید كه در ساعت 9 و 12 دقیقه شب با انفجار دفتر حزب جمهوری در چهارراه سرچشمه به شهادت میرسند. خانواده تا مدتی همینجا سكونت داشتند و بعد به خیابان ایران نقل مکان میکنند.خانه بعد از رفتن خانواده شهید بهشتی 2 دست میچرخد اما خوشبختانه کسی دست به تركیب خانه نمیزند. طی سیاستهای اخیر شهرداری برای تبدیل خانه شخصیتهای تاریخی به مراكز فرهنگی، خانه شهید بهشتی خریداری و بازسازی و تبدیل به موزهسرا شده است؛ در بازسازی، تركیب خانه كمی تغییر كرده است تا برای مكان فرهنگی مناسب شود، اما این تغییرات آنقدرها زیاد نیست. بازدیدكنندهها وقتی با شخصیت ایشان آشنا میشوند و ابزار و وسایل شخصیشان را میبینند، میگویند چقدر این موزه مدرن، متناسب با شخصیت ایشان است.
آلبوم خانوادگی
در این بخش از موزه نخستین عكسهایی است كه از شهید بهشتی گرفته شده و موجود است؛ اولین عكس از شهید بهشتی؛ همكلاسیها در دبیرستان سعدی اصفهان نزدیك میدان نقش جهان، دوران طلبگی، عكسهای خانوادگی، مدارك تحصیلی، منزل پدری در اصفهان، پدربزرگ مادری، پدرشان كه در قبرستان تخت فولاد اصفهان دفن است، استادهایشان مانند امام(ره)، آیتالله بروجردی، آیتالله خوانساری، علامه طباطبایی و پدرشان، سفر حج و…
كتابخانه و اتاق جلسات شهید بهشتی
جلسات مختلفی در این اتاق برگزار میشده. جلسات علمی با دانشجویان و با افرادی كه در حوزههای مختلف تخصص داشتند و برای مشورت با شهید بهشتی به این خانه میآمدند. مانند همین جلسهای که در تصویر میبینید. جامعه روحانیون مبارز از همینجا تشكیل میشود. در بحبوحه پیروزی انقلاب هم گروهی مأمور تشكیل شورای انقلاب میشوند كه تا زمان تشكیل دولت موقت، تصمیمهای مهمی درباره كشور میگیرند. میتوان ادعا کرد این اتاق جزو 3 مكان مهم و تاریخساز در عصر معاصر و دوران پیروزی انقلاب است.
اعضای شورای انقلاب بهترتیب تندیسها: مقام معظم رهبری، شهید بهشتی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، دكتر یدالله سحابی، شهید مطهری، شهید باهنر، آیتالله طالقانی، آیتالله موسوی اردبیلی و مهندس بازرگان.3 نفر دیگر هم در این جلسات بودند كه تندیسهایشان بهزودی ساخته میشود: دكتر احمد صدر حاج سیدجوادی، مهندس مصطفی كتیرایی و مرحوم آیتالله مهدوی كنی.
برخی از كتابهای این كتابخانه متعلق به خود شهید بهشتی است و بقیه بعداً اضافه شده است. فرش از قدیم بوده اما مبلها شبیه به همان مبلهای قبلی ساخته شدهاند.
شجرهنامه خانوادگی
شجرهنامه خانوادگی شهید بهشتی كه بهصورت كاغذ دیواری كار شده است. نسب شهید بهشتی به امام سجاد(ع) میرسد. 2 عكس از لحظات اول ورود امام(ره) روی دیوار نصب شده. وسایل شخصیشان هم موجود است مانند: دستگاه ضبط صوت، گرامافون، دستگاه تایپ فارسی و انگلیسی، دستگاه ریل كه در رادیو برای ضبط صدا استفاده میشود، رادیو، پروژكتور و آپارات.
درخت مو
درخت که توسط شخص شهید بهشتی كاشته شده. درختی که متأسفانه این روزها خشك شده و تنها تصویر بیجانی از آن باقی مانده است. این، همان درختیاست که روی جلد همین شماره، پشت سر همسر شهید بهشتی میبینید.
شهید بهشتی در مقاطع مختلف
چیدمان تلویزیونها، شهید بهشتی را در حالتهای مختلف نشان میدهد. مصاحبه، جلسه، مناظره، صحنه بعد از انفجار و شهادت، راهپیمایی، انعكاس خبر شهادت ایشان در خبرگزاریهای جهانی و….
عاشق شوید
قبل از اینكه از موزه خارج شوم؛ كلیپی از زندگینامه شهید بهشتی پخش میشود. ابتدای كلیپ بخشی از سخنرانی شهید بهشتی است كه میگوید: «عاشق شوید. برادرها، خواهرها، عاشق شوید. زندگی به عشق است. عقل به آدم زندگی نمیدهد. عقل به آدم حساب میدهد كه چه جور بهتر بخورد، چه جور بهتر بخوابد، چه جور بهتر پلاسیده شود، چه جور بهتر دل مرده شود. عشق است كه در درون انسان آتش زندگی، شعله زندگی برمیفروزاند…»
آقای بهشتی گفتند كلاس دینی را برای بچهها جذاب كن
در این موزه یك مسابقه نقاشی برگزار شده است با محوریت یكی از جملههای شهید بهشتی. «هر كودك یك كتاب است.» مسابقه بین مدارس محل برگزار شده و برگزیدهها در یك كارگاه نقاشی شركت كردند و در نهایت هم برترینها در موزه، نقاشی كشیدند، آنهم با حضور پسر شهید بهشتی و هنرمندانی مانند مصطفی رحماندوست و وحید نیكخواه آزاد. خاطره این 2 هنرمند از شهید بهشتی هم از قسمتهای جذاب برنامه بوده است.
مصطفــــــــــی رحماندوست؛ شاعر نامآشنای كودك و نوجوان در آن دوره شهید بهشتی را میدیده، در جلساتی كه در خانهشان یا بیرون برگزار میكردند، پای حرفهای شهید بهشتی حاضر بوده آن زمان رحماندوست هم شعر بزرگسال میگفت و هم كودك. اما بعد به تأثیر این صحبت شهید بهشتی كه گفته بود «ما نیازمند به متخصصانی در حوزه كودك و نوجوان هستیم.» سرودن برای بزرگسالان را كنار گذاشت و فقط شعر كودك میگوید.
وحید نیکخواه آزاد؛ آن دوره مدرسههایی وجود داشته مختص فرزندان 2 رگه ایرانی و آلمانی كه 2 درس تعلیمات دینی داشتند؛ یكی اسلامی و دیگری مسیحی. شهید بهشتی متوجه شده بودند كلاس تعلیمات دینی اسلامی آنقدر خشك برگزار میشود كه بچهها كلاس را رها میكنند و سراغ درس كشیش میروند. او از طریق یكی از دوستان به وحید نیكخواه آزاد پیغام میدهد كه به مدرسه برود و برای برگزاری جذاب درس تعلیمات دینی طرحی پیاده كند. نیكخواه كه آن زمان دانشجوی هنر بوده با معرفی شهید بهشتی به مدرسه میرود و آنقدر كلاس دینی را جذاب میكند كه اوضاع برعكس میشود. بچهها از سركلاس كشیش بلند میشدند و میآمدند سر كلاس تعلیمات دین اسلام.
تقدیر از زندانیان سیاسی در حضور هنرمندان
برنامه «پیشگامان آزادی» دوشنبه 20 بهمن در موزه سرای بهشتی ساعت 18 تا 20برگزار میشود. در این برنامه از چند زندانی سیاسی متعلق به كانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب با حضور چند تن از هنرمندان كشور تقدیر خواهد شد.
سهشنبه 21 بهمن نیز از 10 تا 12 صبح با مشاركت پژوهشگاه میراث فرهنگی، برنامه یكی بود، یكی نبود، روایت قصهها در موزهها برگزار میشود. این برنامه همزمان در چند موزه دیگر هم برپاست و در هر موزه قصه خوانان، قصههایی را متناسب با حال و هوای هر موزه روایت میكنند. علاقهمندان میتوانند به خیابان شریعتی ابتدای خیابان ظفر، خیابان صبر، خیابان مطهری، کوچه شهید بهشتی، پلاک12 مراجعه کنند.
همسایه شهید بهشتی از آن روزهای خاطرهانگیز میگوید
جشن نامزدی را رها كردند
حوالی ظهر است كه رسیدهام كوچه بهشتی. در خانهای را میزنم و به او توضیح میدهم خبرنگارم و آمدم بپرسم همسایه شهید بهشتی بودن چطور بوده؟ با روی باز میپذیرد و چنددقیقه گپ میزنیم. خانم افشار؛ همسایه شهید آیتالله دكتر بهشتی بوده و هماکنون هم در ساختمان روبهروی خانه او زندگی میكند. خلاصهای از خاطراتش را میخوانید:
این كوچه اول به نام سرهنگ منطقی بود كه ساکن این منطقه بودند؛ ما 50 سال است اینجا ساكنیم. به این قسمت قبلاً فلفلستانك میگفتند. كلاً كوه بود. به مرور لودر انداختند و خانهها یكی یكی سربرآورد. گاهی كه نگاه میكنم میگویم این محل مانند قبرستان شده است، منتها قبرها برعكس شده است. پر از آدم و رفت و آمد. وقتی ما آمدیم چند خانه بیشتر نبود. خانه ما هم یك ویلای یك طبقه بود. سرتاسر اینجا زمین خالی بود. عدهای آلونك ساخته بودند كه بعداً همگی جمعآوری شد.
آقای بهشتی شبهای پنجشنبه در اتاق بالا كه كتابخانه بود جلسه داشتند. همسرم هم که 15 سال است فوت کردهاند، گاهی میرفتند و اطلاع بیشتری از مسائل داشتند.
همسایههای ساكت و آرامی بودند. من با همسرشان سلام و علیك داشتم. بعد از انقلاب چهرههای مشهور زیادی به خانهشان میآمدند و این برای اهالی محل و مهمانهای ما جالب بود. سال 1358 جشن نامزدی دخترم بود. اما همه مهمانها جشن را رها كرده بودند و پشت پنجره آمدند دولتیها را نگاه میكردند؛ آقای بازرگان، موسوی اردبیلی و چهرههای دیگری كه الان نامشان را به خاطر ندارم.
برنامهریزی با توجه به دیدگاههای شهید بهشتی انجام میشود
به گفته فرامرز علیخانی مدیر خانه موزه شهید بهشتی، تیر 1392 این موزهسرا در راستای تبدیل خانه اشخاص تاریخی به مراكز فرهنگی بهطور رسمی افتتاح شده است. علیخانی درباره كاركردهای این موزهسرا توضیح میدهد: نخستین كاركرد اینجا این است كه خانه شهید بهشتی است و از همین رو تلاش اول ما نشر افكار و اندیشههای ایشان است. شهید بهشتی در حوزههای مختلفی مانند اقتصاد و حتی تربیت كودك كتاب دارند. ما هم در همین راستا برنامههایی برگزار كردهایم و در هر حوزه به نظریاتشان پرداختهایم. او به كاركردهای موزهای هم اشاره میكند و میگوید: فعالیتهای اختصاصی موزه هم برگزار میشود. مانند نشستهایی كه توسط انجمن راهنمای گردشگری استان تهران برگزار میشود. علیخانی ارتباط با محیط، محله و منطقه را از دیگر فعالیتهای موزهسرا عنوان میكند: ما جلسه پرسش و پاسخ با شهردار ناحیه را در اینجا برگزار كردیم. برنامههایی هم در پیش داریم كه ممكن است در سطح ملی باشد و مهمانانی از خارج كشور داشته باشیم اما كاملاً حواسمان به محیط اطراف هست. سعی داریم مشاركت همسایهها را داشته باشیم و به قول معروف گرچه نگاهمان به افق است اما جای پایمان را سفت میكنیم. مدیر موزه شهید بهشتی از برگزاری مراسم افطار در شبهای احیا و سخنرانی استادان حوزه تاریخ اسلام درباره قیام عاشورا از منظر شهید بهشتی بهعنوان مراسمهای محلی این موزه نام میبرد. او جلب توجه دانشجویان را یكی از اهداف اصلی موزه میشمرد: از همه قشری بازدیدكننده داشتیم. اما به دلیل شخصیت شهید بهشتی بهعنوان یك متفكر اسلامی یكی از نقاط و اهداف اصلی ما دانشگاهها هستند. از همین رو قصد داریم برنامههای سال آینده با مشاركت دانشگاهها باشد. بهطور مثال قرار است با یكی از دانشگاهها، سمپوزیوم هنری برگزار كنیم.