1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گفت‌وگو با جواد اژه‌ای

حزب جمهوری اسلامی نقشه مجاهدین را ناکام گذاشت

 شایعه کرده بودند شهید بهشتی یک شب مسعود رجوی را به خانه خود دعوت و با او صحبت کرده است و یا یک‌ بار شهید بهشتی، رجوی را با اسم کوچک خطاب کرده بود که این برای آن‌ها خیلی اهمیت پیدا کرده بود و روی همین مانور داده بودند تا به ظاهر بگویند مرحوم بهشتی در موضع ضعف قرار گرفته است 

سید مهدی دزفولی1434293608_ejei

 

تاریخ ایرانی: حجت‌الاسلام جواد اژه‌ای از اعضای شاخص حزب جمهوری اسلامی بود که به دلیل نسبت خانوادگی با آیت‌الله بهشتی روایت‌های دست اولی از حزب و اتفاقات درونی آن دارد. داماد آیت‌الله بهشتی از اعضای شاخص جناح چپ حزب بود و با این حال تاکید فراوانی دارد که نگاهش به حزب جمهوری اسلامی و فعالیت‌های آن جناحی نیست و نگاهی منصفانه و بی‌طرفانه به آن دارد. آنچه در ادامه می‌خوانید بخش مختصری از گفت‌وگو با اژه‌ای است که در آذرماه ۱۳۹۲ در دفتر کار او در دانشگاه تهران انجام شده و بخش‌هایی از آن در مستند «داستان ناتمام یک حزب» مورد استفاده قرار گرفته است.

 

***

 

در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی نتوانست به نتیجه مطلوب خود برسد و عملا در مقابل بنی‌صدر صحنه را واگذار کرد. به نظر شما چرا بنی‌صدر در آن شرایط توانست حزب را شکست دهد و حزب در موضع انفعالی قرار گرفت؟

 

شناخت ما و دوستانمان از بنی‌صدر مربوط به بعد از انقلاب نبود. من بنی‌صدر را از قبل انقلاب می‌شناختم و با روحیات او آشنا بودم. شاید این را تا به حال جایی نگفته باشم و برای اولین بار است که در یک مصاحبه و به شما این را می‌گویم که نکته جالبی هم هست. یکی از دوستان ما بنی‌صدر را در تابستان سال ۱۳۵۷ دیده و از او درباره روند سیاسی کشور و آینده مبارزات پرسیده بود که بنی‌صدر با قاطعیت جواب داده بود که من اولین رئیس‌جمهور ایران خواهم بود و فقط هم سمت ریاست جمهوری را می‌خواهم! این دوستان تعجب کرده بودند که این حرف‌ها یعنی چه و مردم در خیابان‌ها دارند خون می‌دهند و با رژیم شاه مبارزه می‌کنند بعد شما این‌طور از سهم‌خواهی صحبت می‌کنید؟ این مربوط به قبل از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ است و نشان می‌دهد که بنی‌صدر ماه‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تصمیم داشته است به ریاست جمهوری برسد و برنامه‌ریزی مفصلی هم انجام داده بود. با توجه به ارتباطاتی که داشت و از نظام سیاسی فرانسه الگوبرداری کرده بود توانست سرانجام انتخابات را به نفع خود تمام کند و حزب در اینجا به ظاهر نتوانست موفق ظاهر شود.

 

اما بلافاصله بعد از انتخابات ریاست جمهوری، حزب و آقای بهشتی تصمیم گرفتند برای انتخابات مجلس اول برنامه‌ریزی مفصلی بکنند. لیست واحد و ائتلاف بزرگی شکل گرفت که هوشمندی آقای بهشتی بود که برخی از افراد همانند سحابی‌ها و بازرگان را این طرف آورد و فهرستی تهیه شد که در انتخابات مجلس توانستند به پیروزی بزرگی برسند. اعضای این لیست و اعضای حزب رای بالایی را کسب کردند و با اختلافات فاحش چند صد هزار رایی، نفرات بعدی قرار داشتند که نشان می‌داد این لیست در جامعه چقدر توانسته بود مورد توجه مردم قرار بگیرد. اینجا بود که بنی‌صدر در مقابل حزب شکست خورد و حزب توانست مجلس را در اختیار بگیرد.

 

 

اختلافات حزب جمهوری اسلامی با مجاهدین خلق و مسعود رجوی در چه حدی بود؟

 

حزب که از ابتدا با این‌ها اختلافات جدی داشت اما شهید بهشتی سعی می‌کرد با مجاهدین خلق و مسعود رجوی مدارا و آن‌ها را ارشاد کند. حتی به خاطر دارم که این‌ها شایعه کرده بودند شهید بهشتی یک شب مسعود رجوی را به خانه خود دعوت و با او صحبت کرده است و یا یک‌ بار شهید بهشتی، رجوی را با اسم کوچک خطاب کرده بود که این برای آن‌ها خیلی اهمیت پیدا کرده بود و روی همین مانور داده بودند تا به ظاهر بگویند مرحوم بهشتی در موضع ضعف قرار گرفته است در صورتی که این‌طور نبود و ما شاهد این بودیم که شهید بهشتی نسبت به رجوی انتقادات جدی داشت.

 

 

به نظر شما حزب در همان سال‌های ابتدایی توانست موفق ظاهر شود؟ برخی‌ این شبهه را همان زمان و در سال‌های بعد وارد می‌کردند که عملا حزب جمهوری اسلامی نه تنها موفق ظاهر نشد بلکه باعث اختلافات جدی در کشور هم شد.

 

من تاسیس حزب را کار درست و هوشمندانه آقای بهشتی می‌دانم. اگر حزب تاسیس نمی‌شد برای انقلاب در همان سال‌ها اتفاقات خوبی رخ نمی‌داد؛ مثلا همین جریان بنی‌صدر و جریان مجاهدین در کشور خیلی فعال بودند و سعی داشتند همه چیز را در اختیار خود بگیرند؛ از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس و اعضای دولت و همه ارکان را. این حزب بود که به عنوان تشکلی منسجم توانست نقشه این‌ها را ناکام بگذارد و کشور را به پیش ببرد. گرچه در حزب اختلافاتی هم بود اما بالاخره خود آقایان بهشتی و خامنه‌ای و هاشمی می‌دانستند حزب تا چه حد می‌تواند موفق ظاهر شود و چه کار بزرگی را انجام می‌دهند.

 

 

بحث تعطیلی حزب چطور؟ بالاخره یکی از دلایل تعطیلی حزب همین اختلافاتی بود که در حزب بروز و به دولت و دیگر ارکان نظام سرایت کرده بود.

 

بله اختلافات وجود داشت و امام هم این اختلافات را می‌دانستند. روحیه افراد مختلف که به حزب دعوت شده بودند تاثیر جدی در این اختلافات داشت. البته امام دستور دادند تا حزب به طور تدریجی متوقف شود و فعالیت‌های خود را ادامه ندهد؛ مثلا امام دستور داده بودند ائمه جمعه به عضویت حزب درنیایند و بین امامت جمعه و عضویت در حزب یکی را انتخاب کنند و زمانی که آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی در مورد خود این سؤال را کرده بودند امام گفته بودند شما دو نفر استثنا هستید و شما هستید که به حزب آبرو می‌دهید و آبروی خود را از حزب نگرفته‌اید. حتی در سال‌های آخر فعالیت حزب عضویت اعضای بسیج و سپاه را در حزب ممنوع اعلام کرده بودند که این نشان می‌داد امام قصد توقف فعالیت‌های حزب را به صورت آرام داشته‌اند تا حاشیه‌ای ایجاد نشود. این در نظرات حضرت امام مشخص بود و ما هم این را می‌دانستیم. اما ریشه این اختلافات در مسائل مختلفی بود و برخی به دلیل نگاه‌های سیاسی بود که از سال‌های قبل هم وجود داشت و برخی هم به دلیل نگاه‌های اقتصادی و اجتماعی بود.

 

 

در حزب چند جریان وجود داشت؟

 

جریانات مختلفی بودند. جریان بازار و اعضای موتلفه اسلامی، حوزه و روحانیت، آقای مهندس موسوی که ما از نزدیک با ایشان آشنا بودیم و… جریانات فردی هم وجود داشت مانند آقای دیالمه و تعدادی از دوستانشان و یا جریان آقای آیت با دوستانشان مثل آقای کاشانی. البته آقای آیت در سال ۶۰ ترور شد و آقای کاشانی بعد از مدتی دیگر به حزب نیامد و عملا یکی، دو جریان عمده بیشتر در حزب باقی نماند.


دیدگاه‌ها