1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
شهيد بهشتي در گفت‌و گو با سيدحسين موسوي تبريزي

از اول به دنبال حزب بود

شهید بهشتی درباره اهميت استقلال و آزادي مي‌گويند: «حفظ واقعي استقلال كشور از طريق حفظ عدالت و آزادي در كشور است. وقتي در جامعه‌اي يا كشوري، عدالت و آزادي خوب پاسداري نشود راه براي نفوذ بيگانگان باز مي‌شود.» آيت‌الله بهشتي معتقد بود كه بايد به اين دو اصل عمل شود و لازم است كه در قانون آورده شوند، يعني در آن مذاكرات اصل آزادي را همان مقدار مهم شمرده كه اصل استقلال را. در اصل نهم قانون اساسي نيز آمده است: «در جمهوري اسلامي ايران، آزادي و استقلال و وحدت و تماميت اراضي كشور از يكديگر تفكيك‌ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي، به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و تماميت ارضي ايران كمترين خدشه‏اي وارد كند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزادي‌هاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند»

اعتماد- عاطفه شمس/  شهيد بهشتي را معلم اخلاق خود مي‌داند و مي‌گويد گرچه نزد ايشان درس نخوانده اما درس‌هاي زيادي از رفتار او آموخته است.
آيت‌الله سيد حسين موسوي تبريزي، مجتهد، پژوهشگر، دبير مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم و رييس خانه احزاب، بر اجتهاد در مسائل سياسي و توان مديريتي شهيد بهشتي تاكيد مي‌كند و مي‌گويد: «در بين علما و فقها، عالم فقيه زياد داريم اما عالم فقيهي با جامعيت مرحوم آيت‌الله بهشتي كه با قدرت سياسي، عملي، علمي و مديريتي نيز توام باشد كم‌نظير است». موسوي تبريزي با تشريح مقصود امام(ره) از عبارت بهشتي براي من يك امت بود مي‌گويد: پس از شهادت آيت‌الله صدوقي، در جلسه‌اي كه براي بررسي حفاظت از ايشان برگزار شده بود امام(ره) خطاب به فرمانده سپاه فرمودند شما فكر مي‌كنيد كه مي‌گويند ايران پر از بهشتي است اما آيا واقعا در ايران يك نفر مثل بهشتي داريم؟ اين نويسنده و استاد سطوح عالي حوزه معتقد است ‌گرچه آيت‌الله بهشتي به دليل اقامت در آلمان و پرداختن به امور مسلمانان در مسجد بزرگ هامبورگ كه مديريت آن را بر عهده داشت و ساير فعاليت‌هاي قبل و بعد از انقلاب به ترسيم ديدگاه فقهي-سياسي-حكومتي نرسيد اما اگر كسي گفتارهاي ايشان را منسجم كنار هم قرار دهد مي‌تواند استفاده زيادي از آنها ببرد. ادامه گفت‌وگوي «اعتماد» با رييس خانه احزاب را در ادامه مي‌خوانيد.

Untitled

چرا امام خميني(ره) فرمودند بهشتي براي من يك امت بود؟
منظور امام(ره) اين بود كه حمايت آيت‌الله بهشتي به تنهايي به اندازه حمايت يك امت براي نظام اسلامي و كشور اثرگذاري داشت چرا كه شخصيت ايشان به قدري بزرگ بود كه تاثير يك امت را در جامعه مي‌گذاشت. گاهي هزاران نفر جايي جمع مي‌شوند اما به اندازه يك نفر تاثير ندارند، در واقع نظر امام(ره) تعريف و تمجيد از يك شخصيت بود. براي توضيح گفته‌ام ماجرايي را براي‌تان شرح مي‌دهم؛ زمان شهادت مرحوم آيت‌الله صدوقي (رض) دادستان كل انقلاب بودم، در آن ايام در رابطه با شهادت ايشان شبهاتي پيش آمده بود كه بچه‌هاي محافظ از ايشان خوب حفاظت نكرده‌اند. امام(ره) به من ماموريت داده بود كه اين مساله را بررسي كنم، ما بررسي كرديم و نه اينكه بگوييم مقصر بودند اما در بعضي مواقع در رابطه با حفاظت از شهيد صدوقي جديتي كه بايد، صورت نگرفته بود. اين گزارش را به خدمت امام(ره) داديم ايشان آقاي محسن رضايي (فرمانده سپاه در آن زمان) و مرحوم شهيد محلاتي (نماينده امام در سپاه) را دعوت كرده بودند، من هم كه حضور داشتم البته شايد كس ديگري هم بود اما من الان خاطرم نيست. در آن جمع گزارش بررسي‌هاي ما خوانده شد، امام(ره) خطاب به محسن رضايي فرمودند شما بايد بيشتر از اين دقت كنيد و حفاظت اين بزرگان را جدي‌تر بگيريد. شما فكر مي‌كنيد كه مي‌گويند ايران پر از بهشتي است اما واقعا الان يك نفر مثل بهشتي داريم؟ يا باز هم امثال آقاي صدوقي به اين زودي مي‌توانند در ايران تربيت شوند؟ شما بايد دقت كنيد كه وظيفه‌تان را جدي‌تر انجام دهيد. اين تعبيري كه امام(ره) در جلسه خصوصي به كار بردند همان تعبيري است كه در عرصه عمومي نيز بيان كردند اينكه مثل آقاي بهشتي كم داريم يك واقعيت بود. البته در بين علما و فقها، عالم فقيه زياد داريم اما عالم فقيهي با جامعيت مرحوم آيت‌الله بهشتي كه با قدرت سياسي، عملي، علمي و مديريتي نيز توام باشد كم‌نظير است. آن زمان كم‌نظير بود، امروز هم بعد از گذشت سي و خرده‌اي سال كه از پيروزي انقلاب مي‌گذرد هنوز كم‌نظير يا بي‌نظير است. بنابراين مقصود امام(ره) از بهشتي يك امت بود، اين بود كه همان‌طور كه يك امت در پشتيباني از كشور يك قدرت است، پشتيباني آيت‌الله بهشتي از نظر مديريتي و سياسي نيز به‌تنهايي براي نظام اسلامي به اندازه يك امت اثر داشت. در واقع اين يك تعريف با مبالغه و تمجيد اما توام با واقعيت است.
انديشه سياسي شهيد بهشتي چگونه شكل گرفته و در واقع متعلق به كدام مشرب فكري بود؟
انديشه سياسي مرحوم آيت‌الله بهشتي تا حدودي تحت تاثير انديشه‌هاي امام خميني(ره) قرار داشت اما خود ايشان در مسائل سياسي اجتهاد داشت و اهل كار و اهل فن بود. در زمان مرحوم آيت‌الله بروجردي از شاگردان ايشان بود و بعد از طرف ايشان به آلمان عازم شده و در آنجا مسجد هامبورگ بزرگ شيعيان را اداره مي‌كرد و خود من به آنجا رفته و ديده بودم كه چقدر مورد توجه حتي اهل تسنن هامبورگ بود. شهيد بهشتي شخصيت جامعي داشت و حتي در ميان ما مثلي بود كه البته گاهي هم مبالغه مي‌شد كه از شستن مرده مسلمان‌ها تا اداره امور مسلمين و حل مشكلات و اختلافات آنها همه را انجام مي‌داد و بسيار هم مورد توجه و مورد قبول مسلمانان كشورهاي آلمان، فرانسه و غيره بود كه در روزهاي مخصوصي مثل ماه رمضان در آن مسجد جمع مي‌شدند. ايشان در سال ٤٢ تحت‌تاثير انقلاب و در كنار ايران بوده و گروه بسيار خوبي را در قم تشكيل داد كه در رابطه با هدايت مسائل سياسي-انقلابي بعد از تبعيد و زندان امام(ره) از اول وارد بودند. تا سال ٥٦ كه بعد از شهادت حاج آقا مصطفي انقلاب ايران جان تازه‌اي گرفت اولين تشكلي كه مي‌توان گفت با هدايت و عنايت ايشان، مرحوم آيت‌الله مهدوي كني و مرحوم شهيد آيت‌الله شاه‌آبادي، شهيد محلاتي و ديگران تشكيل شد جامعه روحانيت مبارز تهران بود كه ايشان آن را هدايت مي‌كرد، مراسم چهلم حاج آقا مصطفي را نيز ايشان با كمك دوستان‌شان در جامعه روحانيت مبارز تهران در مسجد ارگ برگزار كردند. در واقع يك حركت در تهران ايجاد شد كه همين آقاي روحاني، رييس‌جمهوري فعلي نيز در آنجا صحبت كرد و براي اولين بار تعبير امام در رابطه با امام آنجا و توسط ايشان بيان شد كه البته اين كار با هدايت و مديريت شهيد بهشتي انجام گرفت. آيت‌الله بهشتي يك مغز متفكر و فقيه شيعي بود كه در مسائل سياسي اجتهاد داشت و در مديريت اين مسائل نيز بايد گفت بسيار مسلط و فعال بود. ايشان از اول مساله حزب را دنبال كرد و انديشه حزب جمهوري اسلامي نيز از قبل با كمك آقاي هاشمي از ايشان آغاز شد. در تهران من با ايشان صحبت كرده بودم، انديشه ايشان اين بود كه ما بايد تشكيلات داشته باشيم البته به دلايلي حضرت امام قبل از پيروزي انقلاب اجازه نداده بودند تشكيلاتي به اين معنا تاسيس شود. شايد هم اين مخالفت به اين دليل بود كه ايجاد تشكيلات سبب مي‌شد حركت ملي، انقلابي و مذهبي كل ايران خداي‌ناكرده دچار تشتت و تفرقه شود. اما بعد از پيروزي انقلاب آيت‌الله بهشتي با اجازه امام(ره) حزب جمهوري اسلامي را با حضور بزرگاني مثل آيت‌الله خامنه‌اي و آيت‌الله هاشمي تشكيل دادند كه با تاييد آيت‌الله منتظري و ديگران، جان گرفت ولي اداره آن غالبا با ايشان بود. مرحوم آيت‌الله شهيد بهشتي در اخلاق و رفتار به آنچه كه از نظر اسلامي اعتقاد داشت پايبند بود. به‌طور مثال صبر، بردباري و حلم ايشان در برابر جوانان و همچنين نقدهايي كه به ايشان مي‌شد بسيار زياد بود. زماني ايشان در جلسه شوراي انقلاب فرهنگي بود و من كه در تبريز قاضي دادگاه بودم براي ديدن ايشان به تهران و به محل قبلي مجلس شوراي اسلامي آمده بودم – در آن زمان جلسات شوراي انقلاب در آنجا تشكيل مي‌شد- و من با ايشان ملاقاتي داشتم. حين ملاقات من با مرحوم آيت‌الله بهشتي پاسداران ايشان با هراس و ناراحتي خدمت ايشان آمدند – آن روزهايي بود كه مجاهدين خلق در خيابان‌ها سر و صداي زيادي برپا مي‌كردند- و گفتند كه دختر خانمي آمده و گريه‌كنان تقاضا دارد فورا شما را ببيند و تهديد مي‌كند كه در غير اين‌صورت خود را آتش مي‌زند و از اين قبيل صحبت‌ها. آيت‌الله بهشتي گفتند بگوييد بيايد، چه اشكالي دارد! من هم آنجا نشسته بودم، دختر خانم خدمت ايشان آمد و با عصبانيت شروع به حرف زدن كرد كه تو آقاي طالقاني را كشته‌اي، تو سرمايه‌دار بزرگ هستي، تو امريكايي هستي و از اين قبيل حرف‌هايي كه آن زمان مجاهدين خلق عليه آيت‌الله بهشتي مي‌گفتند. من براي اولين بار حلم و بردباري شهيد بهشتي را آنجا مي‌ديدم با اينكه قبلا نيز بارها خدمت ايشان بودم و در واقع همكار بوديم، ايشان آن زمان ماه‌ها بود كه رييس قوه قضاييه شده بود و من نيز قاضي دادگاه انقلاب تبريز بودم و رابطه خيلي نزديكي داشتيم. ديدم كه حدود١٠، ١٥دقيقه به صحبت‌هاي آن خانم گوش داد و بعد گفت دخترم من سرمايه‌دار نيستم، من فقط يك خانه دارم كه زمان شاه خريده‌ام و در حال حاضر ٣٠٠ هزار تومان هم به بانك بدهكار هستم كه ماهانه مقداري بابت آن قسط مي‌دهم و واقعا هم همينطور بود. بعد از شهادت ايشان اين را متوجه شدم كه از حضرت امام(ره) گرفتيم آن بدهي را پس دادند. بعد هم گفتند من از حالا مي‌نويسم كه اگر چيزي دارم براي شما باشد، ضمنا من به آقاي طالقاني ارادت داشتم براي چه بايد به ايشان آسيب مي‌زدم يا او را مي‌كشتم و شروع كردند به استدلال كردن تا آن دختر خانم قانع شود كه اين رفتار براي من خيلي عجيب بود. ايشان در واقع براي من معلمي كرد و من از ايشان صبوري و رفتار با جوانان را آموختم. بعد از استدلالات آيت‌الله بهشتي، آن خانم به گريه افتاد و تقاضاي بخشش كرد و مي‌خواست كه به پاي ايشان بيفتد، شهيد بهشتي فرمودند نه اين كار را نكنيد اتفاقا اين خوب است كه بياييد انتقاد كنيد و جواب آن را هم گوش كرده و بهترين راه را انتخاب كنيد.
به نظر شما كدام مولفه‌ها در نظام فكري شهيد بهشتي برجسته‌تر است؟
از نظر سياسي فكر ايشان بر اساس استقلال كشور اما توسعه و رابطه با تمام كشورها جولان مي‌كرد. ايشان معتقد بود يك دشمن زياد و صدتا دوست كم است كه البته اين حرف برگرفته از كلام مولا اميرالمومنين(ع) است. حتي در مصاحبه‌ها حاضر بود با رجوي و ديگران بنشيند و صحبت كند و نمي‌گفت براي من كسر شأن است چرا كه حتي اگر مي‌توانست يك نفر را هدايت كند برايش باارزش‌تر از هزاران تعريف و تمجيد و حكومت داشتن بود. در رابطه با كشورهاي خارجي نيز سياست ايشان اين بود كه بايد روابط سياسي، اجتماعي، تجاري و اقتصادي با ديگر كشورها را تا جايي كه مي‌توان بر اساس اصول و قوانين بين‌المللي برقرار كرد و بايد با ديگران رابطه هر چه بيشتر داشته باشيم به شرطي كه نوع رابطه استثماري و استعماري نباشد، اين عقايد در كلمات ايشان نيز متبلور است. من پيش ايشان درس نخوانده‌ام اما از رفتار ايشان درس‌هاي زيادي گرفته‌ام در واقع مي‌توانم بگويم ايشان معلم اخلاق من بوده‌اند.
استقلال و آزادي در نظام فكري شهيد بهشتي چگونه اولويت‌بندي شده‌اند؟
اگر مشروح مذاكرات ايشان در رابطه با اصل نهم قانون اساسي را مطالعه كنيد درباره اهميت استقلال و آزادي مي‌گويند: «حفظ واقعي استقلال كشور از طريق حفظ عدالت و آزادي در كشور است. وقتي در جامعه‌اي يا كشوري، عدالت و آزادي خوب پاسداري نشود راه براي نفوذ بيگانگان باز مي‌شود.» آيت‌الله بهشتي معتقد بود كه بايد به اين دو اصل عمل شود و لازم است كه در قانون آورده شوند، يعني در آن مذاكرات اصل آزادي را همان مقدار مهم شمرده كه اصل استقلال را. در اصل نهم قانون اساسي نيز آمده است: «در جمهوري اسلامي ايران، آزادي و استقلال و وحدت و تماميت اراضي كشور از يكديگر تفكيك‌ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي، به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و تماميت ارضي ايران كمترين خدشه‏اي وارد كند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزادي‌هاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند».
اهميت نقش شهيد بهشتي در تدوين قانون اساسي در چه بود؟
مسلما ايشان يكي از اعضاي موثر و مهم شوراي انقلاب چه قبل از پيروزي انقلاب و چه بعد از آن بود چون شوراي انقلاب قبل از انقلاب تشكيل شد و بعد از انقلاب نيز تا پس از تهيه پيش‌نويس قانون اساسي كه در شوراي انقلاب نيز بررسي شد ايشان همچنان در شورا بسيار صاحب نفوذ بودند. علاوه بر آن در مجلس خبرگان گرچه رييس نبوده و رياست به عهده آيت‌الله منتظري بود اما مديريت واقعي در اداره جلسات، تنظيم امور و تفسير برخي قوانين را ايشان انجام مي‌داد. اگر «مباني نظري قانون اساسي» شهيد بهشتي را مطالعه كنيد مي‌بينيد كه بسياري از خط‌دهي‌ها توسط شهيد بهشتي بوده و علاوه بر آن در انتظام اعضاي خبرگان در رابطه با تعيين و تفسير برخي قوانين نيز نقش بسيار مهمي داشتند.
آيا شهيد بهشتي فرصت ارايه يك نگاه يا انديشه منسجم فقهي را نيز پيدا كردند؟
ايشان در رابطه با انديشه فقهي متاسفانه جز در مواقعي كه سخنراني‌هايي داشته نتوانسته تبيين كلي يا كتابي داشته باشد. زماني كه تازه فقيه شده بود از طرف آيت‌الله بروجردي عازم آلمان شد و در آنجا به خاطر وجود مسائل بسيار زياد و مختلف – پيش‌تر هم گفتم كه از كوچك‌ترين مسائل تا بزرگ‌ترين آنها را حل مي‌كرد- فرصت اين كار را پيدا نكردند. بعد از پيروزي انقلاب نيز مشغله‌هاي زيادي داشتند و البته مي‌دانيد كه كمتر از سه سال بعد از پيروزي انقلاب شهيد شد. مي‌توان اين‌گونه تعبير كرد كه به ترسيم ديدگاه فقهي-سياسي-حكومتي نرسيد اما اگر كسي گفتارهاي ايشان را منسجم كنار هم قرار دهد مي‌تواند استفاده زيادي از آنها ببرد.
نقش مردم در انديشه شهيد بهشتي چگونه تعريف مي‌شد؟
آيت‌الله بهشتي اولين حزب را در جمهوري اسلامي تاسيس كرد و اين نشان‌دهنده اعتقاد ايشان به مشاركت مردم در حكومت بود چرا كه در واقع از طريق حزب نقش مشاركتي مردم را هدايت و سازماندهي مي‌كرد. به انتخابات اهميت زيادي مي‌داد و به آراي مردم توجه داشت. در قانون اساسي نيز اصولي كه به مردم و مشاركت آنها تاكيد مي‌كند كم نيست، آيت‌الله بهشتي و البته قبل از ايشان ساير پيشنهاد‌دهندگان قانون اساسي نيز به اين نكته توجه زيادي داشتند. شهيد بهشتي در مجلس خبرگان نيز عنايت خاصي به مشاركت مردم و همچنين قانون‌گرايي داشت و با توجه به شرايط آن زمان كه هر روز مشكلات تازه‌اي پيش مي‌آمد مثل جنگ، حملات و آشوب‌هاي داخلي كه توسط منافقين صورت مي‌گرفت و مسائلي از اين قبيل، باز هم به دنبال اين بود كه به قانون عمل شود. در رابطه با قوه قضاييه نيز به همين شكل عمل مي‌كرد و در جلساتي كه براي قضات برگزار مي‌كرد هميشه تاكيد داشت كه همواره بايد بر اساس قانون عمل كنند.
توضيحي درباره نظريه «امت و امامت» شهيد بهشتي بفرماييد؟
من راجع به اين موضوع اطلاعي ندارم بايد از كسي بپرسيد كه اطلاعات داشته باشد. امت و امامت به اين معنا اگر باشد كه مردم بايد تابع اسلام بوده و دين را در كنار حكومت قرار دهند و همان مساله ولايت فقيهي كه مطرح شده، بله ممكن است ايشان چنين نظريه‌اي داشته باشند اما من الان حضور ذهن ندارم كه سخنراني يا كتابي در اين زمينه از ايشان وجود داشته باشد.

 


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها