در یادبود شهید بهشتی که به همت انجمن مفاخر علمی و فرهنگی کشور برپا شده است، مناسب دیدم به ضرورت روش نواندیشی دینی از دیدگاه وی، به عنوان کسی که هم در حوزه و دانشگاه تحصیل کرده و به مدارج علمی بالا دست یافته و هم منتقد اجتماعی و مصلحی است که بیش از سی سال از عمر به نسبت کوتاه خویش را در تلاش برای دستیابی به جامعه ای بسامان تر گذرانده، بپردازم. هر چند اذعان دارم که تشریح همه جوانب موضوع مورد نظر در این فرصت کوتاه ممکن نیست، آن را مقدمه ای به شمار می آورم برای بررسی گسترده تر و جامع تری که باید دیر یا زود انجام شود. به باور من، بحث در این موضوع می تواند راهگشای اندیشه های جوان و جستجوگری باشد که به رغم تلخکامی های زمانه در تحقق جامعه ای بر مبنای ارزش های اسلامی، دستیابی به جامعه ای بسامان که در آن الگوهای زیستی گوناگون بتوانند بر پایه عدالت، آزادی، استقلال و پیشرفت همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند را در آموزهای دینی می جویند. بنابراین، فهرستی که می آید به هیچ وجه ادعای صورتبندی نهایی ندارد، اما گامی است در شناخت این موضوع. مستندات من، عمدتا به نوشتار ارزشمند «طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام» مربوط می شود، هرچند در جای جای آن،به دیگر آثار به جای مانده از شهید بهشتی نیز استناد شده است؛ آثاری که تا کنون 23 مجلد از آن منتشر شده و امید است با انتشار 13 مجلد دیگر، تکمیل شود. محتوای مختصات دهگانه زیر، گاه همپوشانی هایی نیز با یکدیگر دارند که به سبب متداخل بودن موضوعات مورد بحث، اجتناب ناپذیر است:
- ضرورت مطالعه همه جانبه و دقیق و پژوهش های جمعی:
«طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام» مبنای برنامه پژوهشی دسته جمعی است که شهید بهشتی در سال 1349 همراه با آیت الله موسوی اردبیلی و کمک برخی دیگر از یاران همفکر خویش با تأسیس مرکز تحقیقات اسلامی در دفتر مکتب امیرالؤمنین راه اندازی کرد:
تحقيق جامع درباره اسلام باچنين خصوصياتى كه برشمرديم وپاك از نقايصى كه در كار خود ما و محققان ديگر كم و بيش وجود داشته، بدون شك كار يك گروه تحقيق است نه يك فرد محقق،گروهى كه كار تحقيق را با اسلوبى صحيح ميان اعضاى خود تقسيم كند. آنهم تقسيمى مناسب با ارتباط طبيعى بخشهاى مختلف با يكديگر و تقسيمى كه به جامعيت و همه جانبه نگرى تحقيق لطمه نزند.(طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
وی پیش از این نیز به کار دسته جمعی در این زمینه اعتقاد داشت و اقدام کرده بود. برای نمونه، در اواخر دهه 1330، با جمعی از فضلای حوزه به مطالعه و تحقیق درباره حکومت اسلامی پرداخته بود که برخی از نتایج آن در سلسله مقالاتی با همین عنوان در نشریه مکتب تشیع منتشر شد.شیوه کار گروه های مطالعاتی در مرکز تحقیقات اسلامی چنین طراحی شده بود:
يك يا چند فرد امين و اهل تحقيق كه به مرحله اجتهاد متعارف رسيده باشند كار تحقيق را شروع كنند. نخست به بخشهايى كه زيربناست پرداخته شود. براى بررسى مآخذ و استخراج مطلب از آنها، حتماً از همكارى افرادى كه صلاحيت دارند استفاده شود. اين افراد بايد قبلاً مراحل زير را بگذرانند.
1ـ درچند جلسه هدف از اين تحقيق واصول روشى كه مورد نظر ماست براى آنها تشريح شود تا در اين مورد به حدنصاب تفاهم برسند.
2ـ در يك دوره سه ماهه با كليات علوم اجتماعى و طبيعى آشنا شوند.
3ـ به زبان عربى ادوار مختلف و حتى الامكان به يك زبان اروپايى روز در حد نصاب آشنا باشند.
4ـ يك دوره قرآن و سيره پيغمبر و تاريخ عمومى اسلام را ديده باشند.
5ـ هر مأخذ لااقل به وسيله دو نفر بررسى شود. از اين دو نفر يك نفر حتماً بايد از افراد كارآمد و با تجربه باشد. نفر دوم را مىتوان از افراد واجد شرايط ولى تازه كارتر انتخاب كرد تا آنها هم به تدريج پخته شوند و با روح تحقيق بار آيند.
6ـ هر مأخذ، براى يافتن مطالب هر موضوع، يك دوره كامل بررسى شود. باز براى يافتن مطالب موضوع بعد، بار ديگر، سعى شود كسانى كه با يك عده از مآخذ سروكار پيدا مىكنند وآن مأخذ را بررسى كنند.
7ـ از هر مأخذ با اسلوب معمول براى هر موضوع فيش بردارى شود.
8ـ درباره هر مطلب تا قديمترين مأخذ موجود پىجويى شود.
9ـ هر فيش در چند نسخه برداشته شود تا در صورت لزوم بتوان یك عده فيش معين را در اختيار چند نفر كه اعضاى يك گروه تحقيقى مربوط به موضوع اين فيشها هستند گذارد.
10ـ هر گروه دو يا سه نفرى تحقيق، يك يا دو موضوع را برعهده مىگيرد و پس از بررسى كامل نتيجه تحقيق خود را به رشته نگارش در مىآورد.
11ـ يك گروه جامع برجسته در بحث نهايى مربوط هر موضوع شركت مىكنند تا از جامعيت آن گروه، در بررسى همه جانبه هر موضوع استفاده شود.
12ـ هر گروه در سير تحقيقات خود از نتايج كارگروههاى ديگرى استفاده مىكنند و اگر به مطلبى برخورد كردند كه مربوط به موضوع كار گروه ديگر است از آنها كمك مىگيرند.
13ـ نتيجه بحث در مرحله نهايى در سه درجه به رشته تحرير در مىآيد:
الف. در درجه اول، يك باب مستند تحقيقى وسيع كه در آن همه مأخذ (با) صفحه وچاپ يا نسخه خطى مشخصات آن ذكر مىشود.
ب: در سطح يك كتاب فشرده ولى مستند و قابل استفاده براى اهل نظر.
ج: در سطح قابل استفاده براى عموم.
14ـ از آنجا كه شناخت تحقيقى هر قسمت از تعاليم اسلام، در شناخت تحقيقى قسمتهاى ديگر مؤثر است، نتيجه تحقيقات مزبور به طور فشرده ولى با زبان علمى در يك مجموعه تدوين مىشود تا در مرحله بعدى تحقيق، هر محقق لااقل يكبار اين مجموعه را بخواند و بعد به تحقيق خود شروع كند.
15ـ به اين ترتيب، پس از پايان مراحلى كه برشمرديم، بار ديگر اين تحقيق از سر گرفته مىشود و در اين تحقيق در باره هر موضوع از نتايج تحقيقات دوره نخست كه مربوط به همين موضوع وشاخه هاى آن است استفاده مىشود.
16ـ پس از پايان تحقيق در هر دوره، نوبت به كوشش تحقيقى براى تطبيق نتايج كلى اين تحقيق بر موضوعات و اوضاع و احوال و شرايط عصر ما در هر نقطه مىرسد و در اين كوشش به همكارى و همفكرى متخصصان رشتههاى مختلف و استفاده از آخرين نتايج علوم تجربى و اجتماعى نياز فراوان است.
17ـ مرحله عالى تر اين است كه به تدريج دانشمندان محقق و برجسته در اين رشتهها به وجود آيند كه خود نيز به شناخت تحقيقى اسلام در مسائل مربوط به رشته خودشان قادر باشند. (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
اهمیت و ضرورت این کار برای شهید بهشتی تا بدان پایه بود که در سال 1355 از سازمان تألیف کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش تقاضای بازنشستگی کرد تا به طور تمام وقت به آن بپردازد. متأسفانه با اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی، آن طرح که برای آن چند هزار فیش تحقیقاتی جمع آوری شده بود، ناتمام ماند.
- ضرورت یادگیری علوم اجتماعی و انسانی جدید به منظور شناخت موضوع:
سری به کتاب های موجود در کتابخانه شهید بهشتی که بزنیم، با انبوهی از کتاب های منتشره در رشته های علوم اجتماعی و انسانی بر می خوریم: روانشناسی، اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ علم، سیاست، فلسفه، تاریخ تمدن و … . همچنین می دانیم که او در زمره نخستین طلابی است که در پی درک ضرورت شناخت علوم جدید، به تحصیل آکادمیک در دانشگاه تهران مشغول و تا اخذ درجه دکتری در فلسفه پیش رفت. بنا بر همین ضرورت، در هنگام بازبینی برنامه درسی مدرسه علمیه مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی طی سال های 1340 و 1341 که مدیریت آن بر عهده شهید بهشتی گذاشته شد، و نیز بعدها که با همفکرانش به اداره و برنامه ریزی برای مدرسه منتظریه الشمس (که بعدها به نام بانی آن به مدرسه حقانی شهرت یافت) پرداخت، دعوت از اساتید دانشگاهی علوم اجتماعی و انسانی به منظور تدریس برای طلاب علوم دینی صورت گرفت. همچنین، کلاس های شبانه در دبیرستان دین و دانش قم که مدیریت آن بر عهده شهید بهشتی بود، به منظور آشنایی فضلای حوزه با علوم جدید و زبان های خارجی تشکیل می شد. پرسش این است که این همه تلاش برای درک علوم اجتماعی و انسانی جدید برای دانش آموزان و دانش آموختگان علوم دینی که عمدتا با فقه سر و کار دارند به چه منظور انجام می شد؟ پاسخی مبسوط به این پرسش اساسی، فرصتی بسیار گسترده تر از نوشتار حاضر می طلبد، اما پاسخی خلاصه را می توان در این عبارت از «طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام» یافت:
استفاده صحیح از فرآورده های علوم عقلی و علوم تجربی آن است که به منظور شناخت بهتر موضوعات تعالیم اسلامی به منظور شناخت بهترین راه عملی برای تحقق بخشیدن به این تعالیم باشد. (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
این بدان معناست که برای اسلام شناس (فقیه یا غیرفقیه)، کسب شناخت صحیح از موضوعی که قرار است درباره آن حکمی صادر شود، ضروری است. شهید بهشتی خود چنین پایبندی داشت. از نمونه های آن، حضور و جستجوی او در شرکت های بیمه برای درک چگونگی فعالیت های آن، و حضور و بحث و گفتگو در رصدخانه هامبورگ برای درک شیوه محاسبه اوقات شرعی و رابطه آن با محاسبات نجومی جدید است.
- ضرورت دستیابی به زبان مشترک
دستیابی به دستورالعمل فقهی برای یک جامعه اسلامی و شناخت موضوع مورد حکم و افتاء، نیازمند تشکیل شوراهایی است که در آن از متخصصان مختلف حضور داشته باشند. مثلا، برای دستیابی به احکام شرعی مربوط به تنظیم خانواده (شامل سقط جنین و تعقیم)، شورایی متشکل از پزشک متخصص زنان، روانپزشک، کارشناس امور اجتماعی و فقیه لازم است. شرایط عضویت در شورا از دیدگاه شهید بهشتی بدین قرار است:
الف) آزادگی:شرکت کنندگان خودفروخته نباشند؛ نه به هیچ مقامی، نه به هیچ ایده ای.
ب) مورد اعتماد باشند و از روی هوا و هوس سخن نگویند
ج) در فن خود صاحب نظر باشند
د) زبان یکدیگر را بفهمند (بهداشت و تنظیم خانواده)
- ضرورت آزادگی و رهایی از همه اشکال گوناگون روابط قدرت
هرچند به این نکته پیش از این اشاره شد، اما به دلیل اهمیت آن و نیز تأکیدهای مکرر شهید بهشتی، لازم است اندکی بیش تر توضیح داده شود. در رساله های توضیح المسائل، در همان صفحات نخستین، در صفات مجتهدان و مراجع تقلید، در کنار صفات بسیار دیگر، با صفت «شجاعت» بر می خوریم. بلافاصله این پرسش به ذهن مبادرت می کند که مگر قرار است یک مجتهد چه کاری انجام دهد که نیازمند شجاعت باشد و مگر کار او جز اعلام یک تشخیص علمی است؟ واقعیت این است که عالمان و دانشمندان (چه لباس روحانیت در بر کرده باشند، چه در کسوت استادی دانشگاه باشند)، با این خطر مواجه هستند که در اظهار نظر خود از روابط قدرتی که پیرامون شان وجود دارد بهراسند و مصلحت خویش را بر مصلحت دانشی که در ان تخصص دارند ترجیح دهند. این روابط قدرت می تواند به حکومت مرتبط باشد، می تواند به همگنان و جامعه علمی مربوط باشد، و می تواند به واکنش های احتمالی دوستداران یا عامه مردم بازگردد. شهید بهشتی بارها در آثار خود نسبت به تأثیر احتمالی هر سه نوع این گونه ملاحظات شخصی در استنباط های علمی هشدار می دهد و از نمونه های رایج آن در جامعه به سختی انتقاد می کند. وی همچنین تذکر می دهد که محققان مسلمان نواندیش، به سوء استفاده ها، تحریف ها و جعلیاتی که صاحبان قدرت در روایات منتسب به معصومین (ع) پدیدآورده اند توجه شود:
در سنت، چه حديث و چه گزارش تاريخيش، دستهاى تحريف كننده فراوانى وجود داشته است. عده زيادى از صاحبان آراء و افكار غيراسلامى يا ضداسلامى در ادوار مختلف كوشيدهاند با جعل حديث يا گزارش تاريخى آراء و افكار غيراسلامى يا ضداسلامى خود را به نام اسلام جا زنند. به خصوص نقش عجيب مردان و زنان پر اطلاعى كه در قلبشان به اسلام ايمان نياورده بودند ولى بر حسب ظاهر، مسلمان و گاهى مسلمان زاهد و باتقوا شمرده مىشدند قابل توجه است؛ چه از يهود و چه از مليتهاى ديگر از قبيل ايرانيان زردشتى، مسيحيان و به خصوص مسيحيان بلاد روم شرقى و مصر و نقش بوميان ديگر اين سرزمين ها كه نه زردشتى بودند و نه مسيحى. به اين تحريفات بايد توجه كامل داشت. يك بررسى عادى، نفوذ فرهنگ هاى بيگانه، از فرهنگ هندى و چينى گرفته تا فرهنگ ايران و روم و يونان و مصر و حتى فرهنگ عهد جاهليت عربى را در آنچه امروز به نام مجموعههاى حديث و تاريخ اسلام در دست است به خوبى مشخص مىكند. در مورد احاديث عهد امويان، به خصوص عهد معاويه، به كوششى كه آنها از راه جعل حديث و خريدن شخصيت هاى حديث ساز براى توجيه انحرافات خود مىكردند بايد توجه فراوان داشت. در دوره عباسيان، علاوه بر نفوذ فرهنگ هاى غيراسلامى به كوشش عباسيان براى بيشتر لجن مال كردن بنى اميه و ستايش از بنى هاشم به خصوص عباس و خاندانش بايد توجه كرد. در آن بخش از دوره عباسى كه معاصر فاطميان است به بعد، بايد به آثار نفوذ مذهب باطنى توجه كرد و در دورههاى پس از سقوط عباسيان در بغداد و به خصوص پس از انقراض بقيةالسيف آنان در مصر و تسلط سه گانه عثمانيان، صفويان و مغولان بر مجموع بلاد اسلامى آنروز، به كشمكشهاى اينان و آثارى كه روى سنت و حديث گذارده بايد بررسى شود. در احاديث شيعه نيز علاوه بر جهات مزبور بايد به تأثيرات مختلف نهضت هاى علويان و مذاهب غيراسلامى يا ضداسلامى كه به خود نقاب تشيع زده و در كتاب فرقالشيعه منسوب به نوبختى و ملل و نحل شهرستانى و كتب ديگر برشمرده شده و مخصوصا ًنقش حكومت هايى كه به نام شيعه روى كار آمده، بايد توجه شود.
- ضرورت پرهیز از محافظه کاری علمی:
شهید بهشتی در عین یادآوری ضرورت ارج نهادن به تلاش های علمی گذشتگان، از محققان نواندیش می خواهد که در پیمودن زاهی که پیش رو دارند، از هرگونه محافظه کاری علمی خودداری کنند:
معنى باز بودن باب اجتهاد جز اين نمىتواند باشد كه ما در عين قدردانى از زحمات محققان ديگر و ارج گزارى به خود آنها و به نتايج تحقيقشان، به خود حق مىدهيم روى نتايج كار آنان از نو بينديشيم و به شيوه يك محقق موشكاف ولى فروتن و بى غرض، به بررسى و ارزيابى آراى آنان بپردازيم و هر جا خطا و خللى در كار آنان يافتيم، با شجاعت و صراحت كامل درباره آن سخن گوييم تا كار و تلاش ما مكمل كار و تلاش آنان گردد و قدمى به پيش در راه بهتر شناختن اسلام باشد. چه بسا مورد يا مواردى پيش آيد كه امروز يك مجتهد محقق، كار خود را از نظر وسعت تتبع در مآخذ و نقادى آنها و شيوه تحقيق و استفاده از منابع، از آنچه محققان گذشته كردهاند به نسبت كاملتر بيابد و به نتيجه تازهاى برسد كه با رأى و نظر همه يا بيشتر مجتهدان و محققان گذشته مغاير باشد. اصول علمى، به خصوص، اصول اسلامشناسى شيعه، با صراحت مىگويد يك محقق در چنين مواردى نبايد دچار تزلزل و وحشت شود، زيرا وقتى دليل كافى از كتاب و سنت بر رأى و نظر خود در دست دارد، ديگر شهرت يا اجماع محققان ديگر بر خلاف آن رأى، چيزى از ارزش و اعتبارش نمىكاهد؛ مگر آن كه شهرت يا اجماع مزبور ما را مطمئن كند كه مأخذ و دليلى از سنت در دست محققان گذشته بوده كه به دست ما نرسيده يا نشانه روشنى بر آن باشد كه در آنچه ما به عنوان مأخذ و دليل بر نظر تازه خود شناختهايم، خللى هست كه بر آنان روشن بوده و از نظر ما پوشيده مانده است. ولى شهرت يا اجماعى كه ممكن است به فهم و اجتهاد و استنباط علماى گذشته يا معاصر از دلايل موجود مربوط باشد، هرگز نمىتواند از ارزش و اعتبار رأى و نظر جديد بكاهد. (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
- ضرورت ایجاد فضای نقادی منصفانه و رعایت آداب آن:
همنشینان شهید بهشتی، حتی آنانی که انتقادهای سهمگین نسبت به او دارند، در یک مسئله اشتراک نظر دارند و آن، پایبندی حداکثری وی به انصاف در تعاملات اجتماعی و مباحثات علمی است. در طرح «کوششی تازه در راه شناخت اسلام» نیز بنا بر اهمیت مطلب، آمده است:
محقق شايسته كسى است كه در گفته يا نوشته خود ادب و نزاكت و احترام، مخصوصاً ارج گزارى به محققان ديگر و آراء شان را رعايت كند. هر جمله اهانت آميز كه در گفتار يا نوشته يك دانشمند نسبت به دانشمندان ديگر يا رأى آنها ديده شود نشانه آن است كه نويسنده و گوينده در اين مورد كم و بيش تحت تأثير احساس و تمايلات خويش است و اين خود از ارزش كار او مىكاهد زيرا يكى از شرايط كمال تحقيق، آن است كه از تأثير احساسات درونى و تمايلات شخصى يا مسلكى دور باشد. «کوششی تازه در راه شناخت اسلام»
- ضرورت پرهیز از شتاب زدگی در داوری های علمی:
شهید بهشتی، چنانچه در منش و روش خود نیز پایبند است، در رابطه با عدم شتابزدگی در داوری های علمی که گاه زیان های جبران ناپذیر در پی دارد، هشدار می دهد:
در تحقيق بايد بسى بردبار و از هر گونه شتابزدگى در نتيجهگيرى بر حذر بود. مخصوصاً هر جا براى ما نظر تازهاى پيدا شود كه بر خلاف آراى عموم دانشمندان و محققان اسلام شناس گذشته و معاصر باشد بايد در كار خود بسى كنجكاوتر و دقيقتر باشيم و مخصوصاً با علماى معاصرى كه با نظر ما مخالفند، تماس بگيريم؛ مبادا آنان به نكته يا نكاتى برخورد كرده باشند كه ما از آنها غفلت كردهايم. (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
- ضرورت پرهیز از تکیه بر برداشت های ذوقی
شهید بهشتی در عین حال که از برداشت های محققان جوان از آیات قرآن «که آن را روحبخش، دلنشین و زنده می کنند» استقبال می کند، اما در عین حال هشدار می دهد که آن را به عنوان «برداشت» خود معرفی کنند و نه به عنوان این که حتما مقصود از آن آیات چنین بوده است. وی نسبت به درغلتیدن به وادی گمراه کننده «تفسیر به رأی» نیز هشدار می دهدو می پرسد:
آیا هیچ یک از جوانان عزیز باایمان و باصفای ما حاضرند آیات و عبارات قرآن به صورت یک موم نرم دربیاید که آن را به دست هرکس دادی، به هر شکل که دلش خواست در بیاورد و به جای قرآن به ما چهارچوب و ابعاد فکری مشخص و جهان بینی و ایدئولوژی معین بدهد، به صورت چیزی درآید که هرکس هر طور دلش خواست، بتواند آن را معنی کند؟ (روش برداشت از قرآن)
- ضرورت به کارگیری شیوه های ابتکاری برای رفع نواقص میراث علمی گذشته:
در مسیر تلاش برای بررسی منتقدانه آثار گذشتگان، شهید بهشنی 6 راهکار عملی ارائه می کند:
- تتبع کافی برای جمع آوری کامل یا لااقل در حد نصاب ادله مربوط به یک موضوع
- ارزیابی مآخذ و اعتبار و صحت آنها با استفاده از شیوه های نوین
- بهره گیری از روش شناخت تطبیقی
- در نظر گرفتن اسلام به عنوان یک نظام وسیع عقیده و عمل و توجه به جهان بینی آن در تحقیق درباره مناسبات مابین اجزاء
- فهم نصوص همراه با پرهیز از این اشتباه که:
گاهى مىبينيم به بهانه فهم عرفى، يك نص يا يك سلسله نصوص اسلامى كه داراى محتوايى بس عالى است تا سر حد يك مفهوم عوامانه پايين آورده شده و گاهى يك نص اسلامى كه مربوط به همين مسائل متعارف زندگى بشر است به سمت مفاهيم تجريدى و انتزاعى كه با واقعيتهاى زندگى بشر كمتر تماس دارد سوق داده شده است. (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
- پرهیز از گرایشات ناشی از تأثیر فرآورده های علوم عقلی یا تجربی یا تمایلات مسلکی و فرقه ای
- ضرورت توجه به بافتارهای زمانی و مکانی:
امروزه در پرتو مباحثات ارزنده ای که اصحاب رهیافت هرمنوتیک کرده اند، توجه به بافتار (زمینه/context) برای فهم درست تر متون، امری پذیرفته شده در مباحث روش شناختی به شمار می رود. شهید بهشتی در جای جای آثار خویش، به بافتارهای زبانی، مکانی و زمانی توجه می دهد و از آن برای فهم بهتر قرآن، روایات، تاریخ اسلام و فتاوای صادره بهره می برد. برای نمونه، در بخشی از «طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام»، در بحث الزامات فهم قرآن چنین آمده است:
1ـ آشنايى هر چه كامل تر به زبان عربى عصر پيغمبر با توجه به اين اصل كه لغات و طرز نگارش در ميان همه زبانها در معرض تطور و تحول است، منتها اينتطور ممكن است سريع و وسيع يا كند و محدود باشد. بحث حقيقت دين يا حقيقت تقوا، شرعيه و متشرعه مربوط به اين قسمت است، ولى بايد به بحث كلى آن اكتفا نشود و نسبت به مصاديق آن در كتاب تتبع وسيعى به عمل آيد. مخصوصاً آن قسمت كه با اصطلاحات دينى و اجتماعى رايج در زمان پيغمبر مربوط مىشود.
2ـ آشنايى در افكار دينى و اجتماعى منطقه حجاز و عربستان و به طور كلى جاهايى كه قرآن به آن ها نظر داشته در عصر پيغمبر، از جمله آشنايى كامل به تورات و انجيل و ملحقات آن ها. با توجه به اينكه قرآن به اين دو كتاب نظر داشته و با پيروان آنها مكرر بحث ها به ميان كشيده، طبيعى است كه فهم صحيح قرآن در بسيارى از موارد منوط به شناخت كافى عهدين است.
3ـ آشنايى به اوضاع و احوالى كه يك آيه در آن نازل شده در حدود امكان و آشنايى با هر دورهاى كه يك آيه يا يك سوره به آن مربوط است، لااقل در اين حد دوره دعوت سرى، دعوت علنى، قبل ازهجرت به حبشه، پس از هجرت حبشه تا محاصره در شعب، دوره محاصره، مرگ ابوطالب و خديجه تا هجرت، هجرت تا جنگ بدر، جنگ بدر تا جنگ خندق، خندق تا صلح حديبيه، صلح مزبور تا فتح مكه، فتح مكه تا رحلت پيغمبر.
4ـ جمع آورى آيات مربوط به يك مسأله به ترتيب نزول بر اساس دورههاى بالا و بررسى محتواى كلى همه آيات مربوط به آن مسأله، و بعد بررسى يك يك آيات با نكاتى كه احياناً مخصوص آن آيه است و بعد نتيجه گيرى از مجموع اين بررسى.
5ـ توجه به آنچه عموم مسلمانان عصر پيغمبر يا لااقل صحابه پيغمبر از آيات مى فهميده اند و پيغمبر نيز با فهم آنها مخالفت نكرده است. با توجه به نكات بالا به اين واقعيت بر مىخوريم كه: در فهم صحيح قرآن با شناخت صحيح سيره پيغمبر و تاريخ حجاز و عربستان و اوضاع و احوال دينى ـ فرهنگى و اقتصادى و سياسى آن عصر و آداب و سنت هاى معمول در آن زمان ارتباط كامل دارد. (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
همچنین، در خصوص توجه به مقتضیات زمان و مکان آمده است:
قرآن مجموعهاى است از آنچه حضرت محمد (ص) با عين همين الفاظ به عنوان كتاب خدا و كلام خدا از راه وحى گرفته و به ما ابلاغ كرده است. بنابراين هر حكم، هرتعليم و هر جمله و كلمه كه در او هست از جانب خداست. ولى آيا همه احكامى كه در قرآن آمده مربوط به اصل تشريع است يا احياناً در قرآن آياتى نيز وجود دارد كه يك قانون كلى را در شكل اجرايى خاصش كه با شرايط عصر نزول قرآن سازگار بوده بيان مىكند؟ در صورت اخير سؤالات زير پيش مىآيد:
الف: در چنين موارد با چه ملاك و ضابطهاى مىتوان محتواى كلى را از شكل اجرايى باز شناخت؟
ب: اگر شكل اجرايى متناسب با شرايط خاص آن زمان و منطقه تعيين شده باشد، با تغيير شرايط، خود به خود بايد تغيير كند ولى تعيين شكل اجرايى جديد درصلاحيت كيست؟ فقط پيغمبر، يا امام منصوص؟ يا پيشواى مسلمين در عصر غيبت امام نيز چنين صلاحيتى دارد؟
از آنجا كه اين مطلب از يك سو به حريم قرآن وحدود الله و از سوى ديگر به ديناميسم مذهب و قدرت خلاق و قابليت اجراى قوانين آن در دنياى پر تحول و تطور مربوط مىشود بايد در پيدا كردن پاسخ روشنى براى آن حداكثر كوشش به عمل آيد. در اينجا تذكر اين نكته لازم است كه فرض اخير با جاويد بودن تعاليم اسلام و اصل «حلال محمد حلال الى يوم القيامه و حرامه حرام الى يوم القيامه» هيچ منافاتى ندارد، زيرا بر اساس ملاك هايى كه ما در اصول فقه داريم، آنچه در اين فرض، محدود بر زمان و شرايط خاص بوده موضوع حكم بوده است نه خود آن. مطلب بالا را مىتوان به عبارت ديگر به اين صورت مطرح كرد: جاودانه بودن تعاليم قرآن و به طور كلى تعاليم اسلامي كه اصل مسلم است، ولى آيا در قرآن هيچ حكمى نيست كه موضوع آن مخصوص زمان و مكان و شرايط تاريخى معين بوده كه با تغيير زمان و مكان و شرايط معين، خود به خود موضوع آن حكم فعليت پيدا نمىكند؟ و بر فرض كه در قرآن حكم يا احكامى از اين قبيل وجود داشته باشد آيا ناظر بودن حكم بر شرايط زماني امكان و محدود بودن موضوع حكم به آن شرايط، حتماً بايد در متن آيات آمده باشد يا ممكن است در اين زمينه به قرائن حاليه اكتفا شده باشد؟ (طرح کوششی تازه در راه شناخت اسلام)
پایان سخن
چنانچه در آغاز گفته شد، این نوشتار به هیچ وجه ادعای جامعیت ندارد و اگر توانسته باشد تصویری کلی از شیوه علمی مورد قبول شهید آیت الله دکتر بهشتی در طریق نواندیشی دینی به نمایش بگذارد، به هدف خود رسیده است. امیدوارم با تکمیل کار انتشار آثار آن اندیشمند مصلح، گنجینه ای دیگر در کنار دیگر گنجینه های ارزشمند علمی و فرهنگی این مرز و بوم در دسترس کاوشگران و پژوهشگران کشورمان قرار گیرد.