1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
سید محمد رضا بهشتی در گفتگو با عصر اقتصاد

بهشتی، نظریه پردازی عمل گرا بود

 

آنان که توفیق ارتباط حضوری و نزدیک با شهید مظلوم آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی را داشته اند، هر سال در ایام شهادت ایشان فرصتی برای مرور خاطرات آن بزرگوار پیدا می کنند. روزنامه عصر اقتصاد در نظر داشت امسال از تکرار مکرارت و چند باره خوانی خاطرات پرهیز کند و تناسب با نیاز روز جامعه به تحلیل رفتاری ایشان به پردازد. پذیرش انجام مصاحبه توسط دکتر سید محمد رضا حسینی بهشتی فرزند ارشد آن شهید بزرگوار، فرصتی بود که در بضاعت به این تصمیم خود بپردازیم. آنچه در ذیل می آید اجمالی از گفت گوی عصر اقتصاد با قرزند شهید بهشتی است.

دیدگاههای نظری و عملی بهشتی در مسائل اقتصادی
شروع مصاحبه با اولین سوال از دکتر سید محمد رضا بهشتی اینگونه رقم خورد که به نظر برخی از دوستان صاحب نظر میزان جلوه گری شهید بهشتی بعد از انقلاب خیلی پر فروغ تر از دوران قبل از انقلاب بوده است و اسلام عملی را مسلط تر از دیگران دنبال می کردند. نظر شما نسبت به این دیدگاه چیست؟
یک ویژگی از مرحوم بهشتی که در دوران جوانی ایشان هم سراغ داریم گره خوردن و تلاقی مبحث نظر و عمل در یک فرد است که کمتر کسی وجود دارد که با این هوشمندی به تحلیل نظری بپردازند و از طرف دیگر در مقام عمل و آشنایی داشتن با حوزه عمل نیز کار کنند و بتوانند پیوند بین این دو موضوع را بر قرار کنند. در مقابل تاریخ افراد زیادی به خود دیده است که در این کار ناموفق بود ه اند. فرض کنید ابوعلی سینا چهره ای است که در مقام عملی برجسته است ولی به محض اینکه به عرصه اجتماعی و سیاسی وارد می شود، مشکل پیدا کرده و به زندان می افتد. یا فرانسیس بیکن به عنوان فیلسوف وارد صدارت عظیم انگلستان می شود و به رشوه گرفتن متهم و او نیز عاقبت زندانی می شود. در این جا این سوال پیش می آید که چه اتفاقی افتاد که مرحوم بهشتی توانست برای رسیدن به میدان نظر تلاش کند؟ جالب این است که ایشان با این دو موضوع همراه و ملازم شد که این خود جای بررسی دارد که چه اتفاقی افتاد تا بهشتی، بهشتی شد و این یک پروژه تحقیقاتی است.
واقعیت این است که مرحوم بهشتی در آن زمان که در سطوح عالیه مشغول تحصیل بود نسبت به مسائل اجتماعی خود هم حساسیت داشت. بطور مثال به خاطر می آورم که شهید بهشتی برایمان تعریف می کرد: «اخبار جنگ جهانی را از رادیو پخش می کردند. جایی نبود که رادیو گوش بدهم به همین خاطر بلند می شدم با فاصله زیادی به خانه پسر خاله ام می رفتم که هم از وی زبان انگلیسی یاد بگیرم و هم رادیو گوش کنم که چه خبره. تمام مسائل روز را قدم به قدم دنبال می کردیم.» مرحوم بهشتی ترکیبی ایجاد می کردند که نه درس فدای موضوعات اجتماعی می شد و نه مسائل اجتماعی و روز فدای درس و تحصیل می شد و این خود پدیده جالبی است گذشته از اینکه ایشان قبل از انقلاب وسالهای بعد از ملی شدن صنعت نفت و پس از آن حوادث قیام پانزده خرداد متوجه می شود که مشکل همین جا است که از یک طرف نظریه پردازانی داریم که تنها اهل نظرند و از یک طرف عملگرایانی داریم که فقط اهل عمل هستند و معلوم نیست که این دو موضوع را به چه نحوی می توان با یکدیگر گره زد اما مرحوم بهشتی متوجه این گره می شود و پس از آن ایشان زمینه هایی فراهم می کند و حلقه هایی دور ایشان جمع می شود در سطح کلان متاثر از نوع نظر ورزی ایشان، در عین حال یک میدان عملی است که دور ایشان جمع می شوند و سعی می کنند لوازم کار عملی را یاد بگیرند. فردی که بر خاسته از حوزه نظر بود اما نظر را بخاطر نظر نمی خواهد نظر را برای گوشه کتابخانه نمی خواهد بلکه نظر را برای حضور فکر شده و عقلانی در حوزه عمل وعرفان می خواهد.

49_49_49_4

به نقل از دوستان که از روی زندگینامه مرحوم بهشتی مطالبی استخراج کرده بودند، این را باز گو می کنم. شهید بهشتی 32 مجمع را انجام داده که یا پایه گذارش بوده یا همراهی کرده اند که می توان به این نتیجه رسید ایشان در زندگی 53 ساله خود یک کارنامه بالایی دارند. همچنین از جمع هایی که تشکیل می شد و آنچه که به نظر می رسد این است که از همان جمع ها به سمت نقش های اجتماعی برود بطور مثال از صنوق های قرض الحسنه که ایشان اهل ترغیب بود و دلیل ترغیبش این بود که مدعی هستیم می توان سیستم بانکداری داشت بدون اینکه به سمت ربا حرکت کنیم.در بانکداری اسلامی کشورهایی مانند پاکستان جلوهستند و آن مساله ای که ایشان از 50 سال تلاش می کردند در سطح کلان به سطح کلان تری انجام شود از جانب خیلی ها دنبال می شود و این خودش جالب است.
مرحوم بهشتی معتقد بود که صورت های دیگری از نهادهای اقتصادی مانند نظام سرمایه داری آزاد کشورهای سرمایه داری و نظام های برنامه ریزی مثل کشورهای بلوک شرق وجود دارد که ممکن است ما هم پیدا کنیم. بلحاظ نظری معتقد بود که باید کوشش شود که راه حل های میانه ای در این جا باشد نگاه ایشان به تعاونی ها برخاسته از همین است که از یک طرف می گفت:” نمی خواهیم دولت بصورت سرمایه داری  در بیاید و جایگزین حضور مردم در عرصه اقتصاد شود از یک طرف هم نهادی که هیچکدام از ضابطه مندیها برای تامین شرایط انسانی در جامعه برای آن مهم نباشد و آن را هم نمی پسندد بنابراین کوشش می کرد که ببینیم آِیا می شود تجربه هایی در این زمینه انجام داد یا خیر.
-اسلام توسط پیامبر(ص) ترویج شده بدون آنکه به علوم مختلف تجزیه شود. حال در حوزه های تحقیقاتی ظاهرا خود ما آن را به فقه اصول، فلسفه، عرفان و … تجزیه کرده ایم.. زمانی که به برخی از خاطراتی که از شهید بهشتی نقل می شود،به نظر می رسد ایشان مجددا این علوم را با تسلط و استادی ترکیب کرده و یک رفتارقرآنی کامل ارائه می دهد. چگونه می شود از علوم تجزیه شده به چنین درکی رسید؟
برای اینکه این جریان شکل بگیرد مقدماتی دارد که در نگاه فلسفی به جهان، خدا و انسان ریشه دارد در طرز نگرش به کلام اسلامی و نحوه مواجه با فقه اسلامی ریشه دارد. اینها باید جمع شوند تا بتوان یک برآیندی از داخل آن خارج کنیم.
بطور مثال اگر مرحوم بهشتی در جایی نظری این چنینی دارد این خاستگاهش کدام نگرش است؟ یک جمله معروف از ایشان نقل شده که “بهشت را به بها دهند نه به بهانه” که مشاهده می کنید این یک طرز نگرش است. یعنی برای انسان چیزی نیست جز آنکه برایش کوشش می کند و سعی و نتیجه آن را خواهد دید و این را به عنوان یک اصل مطرح می کند. این جمله در مقابل جمله معروف خواجه عبدالله انصاری است که ایشان می گویند: “بهشت را به بهانه می دهند به بها ندهند و گرنه بهایی ندارد” …. هر دوی این جملات در تنافی با یکدیگر قرار نمی گیرند.اما برداشت عموم مردم از حرف خواجه عبدالله انصاری این است که انسان تلاش بیهوده می کند. حال با مطرح کردن این موضوع در عرصه اقتصادی، می بینیم با دو طرز نگرش مواجه هستیم. مرحوم بهشتی مجموعه است، این اندیشه که باید هر کدام از زوایای آن را با یکدیگر ببینیم یک نگاه است که اولا تلاش می کند اصالتش را حفظ کند به این معنا که خاستگاهش این است که دینی را نمی خواهد فدای خوش آمد گویی کسی کند. از طرف دیگر می خواهد مسائل روزش، نسلش و جامعه اش را به درستی دریابد و در اینجا بتواند به یک جمع بندی برسد نقطه این وسط چیزی است که تلاش می کند به آن برسد.
-مرحوم بهشتی دیدگاهی  در سوره هل اتی….. برای آزادی و اختیار انسان ارائه می دهد، نگاهی که در کتاب باید ها و نبایدها و ذاتی بودن خیر و شر در اعمال انسان و یا نگاهی که در مورد فرمانروایی بانوان بیان می کند که این دیدگاهها یک برداشتهایی استثنایی از قرآن است، در این رابطه نظر شما چیست؟
به عنوان نمونه شهید بهشتی تعبیری دارد بنام امامت امت.یعنی اصل بر امامت امت است وهر آن چه به عنوان امامت امت می شناسیم فرع این امامت امت است و این طرز نگاه متفاوت است. با اینکه جملات ایشان کوتاه است اما به یک فهم عمیق تر استناد دارد . مرحوم بهشتی علت اینکه بروز  و ظهورش قبل از انقلاب بیشتر است جزء معدود افرادی است که پیش بینی می کند، این اندیشه ممکن است روزی در معرض این قرار بگیرد که در عرصه اجتماعی وارد شود. هیچ کس فکر نمی کرد که این اندیشه ممکن است به این زودی اتفاق بیفتد. بنده شهریور 57 با ایشان سخن می گفتم برآوردی داشتند که در یک پروسه  پنج ساله این حرکتی که آغاز شده به جایی برسد.هیچ کس فکر نمی کرد در بهمن ماه این حرکت انقلابی به نتیجه برسد در حالیکه درست در وسط میدان عمل  قرار دارید و فکر می کنید چند سالی وقت دارید بی خیبر از آن که فضای امکاناتش فراهم شده است و می توانید آنچه که در ساحت ذهنتان است را عملیاتی کنید.
یا اینکه خاطرم است ، شهریور سال 55 در میدان نقش جهان اصفهان بودم جمعیت زیادی برای استقبال از شاه آمده بودند من از این وضعیت ناراحت بودم آمدم خانه پدری شهید بهشتی داخل اتاق ایشان شدم. پرسیدم “آقا حرف حساب همه ما چی میتونه باشه؟ از جبهه ملی گرفته تا حزب توده، چریک فدایی، نهضت آزادی و روحانیون، واقعا حرف حساب همه این جریانات چه می تواند باشد؟ و بدنبال آن همین طور در پاییز سال 56 در اصفهان راهپیمایی شده بود و تک تیراندازها تیراندازی می کردند. سال بعد از آن قره باغی نقل می کند: که با شاه داخل هواپیما نشسته بودیم و از بالا جمعیت را نگاه می کردیم. و از ازدحام جمعیت متعجب شده بودیم. این نشان می دهد که مسائل اجتماعی چقدر پیچیده تر از آن است که ما به آنها نگاه می کنیم. البته بیشترین عواملی که باعث شد نظام در هم بریزد و خودم در آن زمان شاهد آن بودم این بود که نظام پهلوی از درون به هم ریخته بوده و مشخص بود فقط شاکله خود را نگه داشته است. بیشترین ضربه ها از ناحیه خود کارگزاران بود. بطور مثال از هواپیمایی می آمدند و در خواست لغو پرواز ها را داشتند یا از شرکت گاز در خواست قطع گاز را می کردند . و جالب اینجا بود که من می دیدم بیشترین مساله ای که بالا گرفت و به پیروزی انقلاب منجر شد مسائلی از این دست بودند که رقم می خورد.
-اشاره شما به این بود که گرچه انقلاب داشت به سمت پیروزی می رفت اما معلوم بود شهید بهشتی از قبل و پیشتر از آن خود را برای این پیروزی آماده کرده بود؟در این خصوص نظرتون چیست؟
از شهریور این توان وجود داشت ولی چون جزء معدود افرادی بود که می توانست قبل از پیروزی انقلاب را پیش بینی می کرد با پیروزی انقلاب تلاش کرد این وضعیتی که پیش آمده خیلی غیر مترقبه بتواند جهت دهی کند که یک ساماندهی در کشور انجام شود در این جهت خیلی کار قابل ملاحظه ای انجام شد. قبل از اینکه حوادث جمع شده باشد و فردی در یک جریانی که در این لحظه بزنگاه تاریخی همچین نقشی را ایفا کند.
قانون اساسی نتیجه تجربیات شهید بهشتی
در رابطه  با قانون  اساسی هم این را بگویم که با فاصله بسیار زیادی بعد از پیروزی انقلاب جمعی می آیند می نشینند و از شهید بهشتی می خواهند که اجازه بدهید قانون اساسی بنویسیم. این یک پدیده عجیبی است. اولا، ظرف دو سه دهه ای که کشور پشت سر گذاشته هیچ وقت نشده که افراد بنشینند دور یکدیگر و یک تبادل نظری، اجرایی و عملی کنند. تا حالا پیش نیامده است. اصلا بلد نبودیم با یکدیگر حرف بزنیم. الان هم بلد نیستیم با یکدیگر حرف بزنیم خیلی عجیب است اولین فرصتی است برای اینکه در سطح کشوری افراد حرف بزنند ترکیب هم ترکیب عجیبی است همین که بتوانند با یکدیگر هم سخن شوند چیزی شبیه اعجاز است بدتر از اینها ننشستند جایی که فقط بنشیند بحث نظری و اجتماعی کنند بعضی از افراد فقط منتظرند که از این جلسات چه مطلبی درمی آید یک دستوری، سند وفاقی و میثاق ملی برای شکل دهی به نظام اجتماعی. این مساله عجیبی است. اینکه اصلا ظرف سه ماه چیزی بیرون آمد از آن در تعجبم و اینکه توانست بر اساس آن کشورها شکل بگیرد نفس اینکه این واقعیت شکل گرفت من در تعجبم و معتقدم اگر همان موقع این کار انجام نشده بود دو سال بعد این کار انجام می شد؟ معلوم نیست که در جامعه همچین اتفاق نظری رخ می داد.
آن موقع به لحاظ مباحث نظری تلاش بر این بود که سنت اسلامی و از یک طرف جهان مدرن شکل گرفته لزوما با هم ایجاد شده اما از آن موقع به بعد چه تاملاتی در مغرب زمین در دنیای پست مدرن مورد سوال قرار می گیرد اگر امروزه بخواهیم در کشور چنین کاری انجام شود کار مقدوری است؟ واقعا نمی دانم. چون در حال حاضر این مشخص نیست سر مباحث کوچک تری به گفتگویی یکسان برسیم یا خیر. در حقیقت خود ماجرای مجلس خبرگان با تمام نقاط قوت یک پدیده ای است که این پدیده یک تجربه کاملا جدید شرایط در اجتماع ما بشمار می آید  .بعضی ها معتقدند که این افراد تا چه میزان می توانند بر قانون اساسی احاطه داشته باشند.
نسبت به آن زمانی که افرادی که در آن حضور پیدا کرده بودند کسانی بود که با سابقه انقلابیشان آدمهای صاحب وزن بودند که در همان عرصه ای معلوم نیست ما افرادی را پیدا کنیم. ممکن است تک افرادی باشند که کارهای جالب تری انجام داده باشند ولی یک مجموعه به نسبت این کار سخت است. دیگر پیدا نمی شود و اداره کردنش مشکل است. آن موقع 35 قانون اساسی را ترجمه کرده و به مجلس خبرگان تحویل دادیم. و برای کمیسیون ها قسمتهای مربوطه را از طرف هیات رئیسه می فرستادند که اینها مطرح است. پس اینطور نیست که برخی فکر کنند عده ای فی البداهه نشسته  و انجام دادند. حیف که ما صورت جلسات کمیسیون ها را ضعیف تلقی کردیم درصورتی که بهترین نکات صورت گرفته در کمیسیون ها بوده است و این بخاطر نقطه ضعف تشکیلات ماست که نتوانستیم همه را ثبت و ضبط کنیم  و به عنوان یک میراث در اختیار مردم قرار بدهیم. اینکه شهید بهشتی توانست در جایگاه نایب رئیس این مجلس که بیشترین جلسات را هم اداره می کرد، می توانست چیزی در بیاورد یعنی حداقل مطالبی روی کاغذ بیاید که بعد از این گفتگوها به متن قانون اساسی تبدیل و در نهایت تصویب شود این یک کار بسیار بزرگی است که به داشتن تجربه های قبل بر می گردد. اگر تجربیات مرحوم بهشتی در ایران و قبل از آن نبود و اگراین تجربه ها جمع آوری نمی شد معلوم نبود که بتواند کارآمدی خود را نشان دهد.
مشرب مالی بهشتی در زندگی شخصی
– مختصات رفتارهای مالی شهید بهشتی را به طور اجمال چگونه بیان می کنید؟می خواهیم بدانیم مشرب مالی شهید بهشتی در زندگی و حتی برخورد با دوستان و همکارانش در حزب و سازمانهایی که ایشان مستقیم اداره می کرد، چگونه بود؟ چه روش هایی را برای جلوگیری از بروز فساد در سیستم های مدیریتی دنبال می کرد؟
شهید بهشتی از آغاز جوانی تلاش کرده اند که روی پای خودش بایستد پدری داشتن نیک طبع تا وقتی وارد فرهنگ شدند ایشان در قید حیات بودند . مادر بزرگم نقل می کرد، که به پدر ایشان گفتم:” آقا مقدار پولی که برای سید محمد می فرستید کم است پدر بزرگم در جواب می گوید اگر محمد اهل درس باشد که این مقدار پول کافی است اگر هم اهل درس خواندن نباشد که باز همین میزان کافی است”.
این نکته را هم بگویم که مرحوم بهشتی تا زمانی که در اصفهان و قم بودند مطلقا شهریه نگرفتند وبه هیچ وجه وجوهات را در زندگیشان مصرف نکردند. بعد از شهادت ایشان دو بسته داخل کمد بود که روی آنها اسم نوشته بود با مبلغ که باید کجا برود و ما هم دادیم رفت. زمانی هم که وارد آموزش وپرورش شدند  قیودی برای خودشان داشتند. شهید بهشتی می گفت:” وقتی وارد این لباس شدیم بخاطر این کارمان دیگر نباید ما به ازاء مالی دریافت کنیم چون وظیفه ما است نمی توانیم بخاطرش حقوق بگیریم” . بعد از آن معلم انگلیسی شدن ایشان در قم خیلی صدا کرد. آن موقع فارسی نویسی بی سوادی تلقی می شد . شهید بهشتی در پایه گذاری نوع رابطه اقتصادی مالی با نوع شغلی که دارد قیودی دارد کارشناس بود بعدها در آموزش و پرورش در سال 54 یا 55 بود ایشان بازنشسته شد.ایشان معتقد به یک خانواده متعادل بود و تلاش می کرد یک زندگی به سمت خوب برای خانواده فراهم کند. در عین اینکه بر داشتن زندگی خوب اصرار داشت اما جدی بود و هر چی بنا کرد مال خودش بود. دقت ایشان بلحاظ مالی نه فقط در مورد خودش بلکه در مورد همکاران هم بدین گونه بود. در این خصوص مجموعه ای از نامه ها که بین ایشان و محمد شبستری رد و بدل شده در مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است که خیلی خواندنی است. ناگفته نماند که ریاضی شهید بهشتی خیلی خوب بود زمانی که از آلمان به ایران برگشتم ایشان در طول سه ماه توانست به من و خواهرم که بزرگتر از من بود فیزیک، ریاضی وهندسه درس بدهد ومن مافات را جبران کنم. ایشان در مسائل مالی هم دقیق بود نوع رابطه ایشان با افراد با حساب بود.
منبع: روزنامه عصر اقتصاد


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها