بر اساس منظومه فکری شهید بهشتی چنین میتوان نتیجهگیری کرد که ممانعت از حضور آگاهانه و آزادانه زنان در اجتماع در تضاد با انسانیت آنان است
مهسا رمضانی
نشست «زن در گفتمان سیاسی شهید بهشتی» در ادامه سلسله نشستهای تخصصی «زن، معرفت دینی، اندیشمندان معاصر» 28 تیرماه در مرکز همایشهای بینالمللی کتابخانه ملی برگزار شد. این نشست میزبان دکتر علیرضا بهشتی، پسر شهید بهشتی، ملوک السادات بهشتی، دختر شهید بهشتی، دکتر فرشاد مؤمنی و دکتر صدیقه قاسمی بود.شهید بهشتی به عنوان یک عالم نواندیش که در قواعد و اسلوب علمی و اسلامی صاحبنظر بود، پیرامون زن و ضرورت حضور مؤثر او در جامعه دارای دیدگاههای قابل تأملی است. زن در منظومه فکری شهید بهشتی از طرفی همچون مرد از حقوقی طبیعی و برابر بهرهمند است و از طرف دیگر، بخاطر نوع خاص خلقتش، در نگاه دینی و اسلامی ما حقوق دیگری نیز برای او تعیین شده است. در این نشست دکتر علیرضا بهشتی ضرورت حضور مؤثر زنان در جامعه را از نظرگاه پدر به بحث گذاشت و تأکید کرد که اساساً انسان موجودی انتخابگر و آزاد است و زن نیز به تبع انسانیت خود از این قاعده مستثنا نیست. در ادامه، دکتر قاسمی پیامدهای اجتماعی حقوق طبیعی زن از دیدگاه شهید بهشتی را موضوع بحث خود قرار داد، اخلاق مداری در گفتمان سیاسی شهید بهشتی موضوعی بود که از سوی دکتر مؤمنی ارائه شد و راه برون رفت از مسائل امروز را بازگشت به آرای متفکرانی همچون شهید بهشتی عنوان کرد و در پایان دختر دکتر بهشتی به تجارب زیسته خود در محضر پدر پرداخت. مکتوب زیر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانیهای ارائه شده در این نشست است.
در بحث حضور زن در اجتماع، با دو حوزه مناقشه برانگیز مواجه هستیم؛ یکی از دو حوزه به شئون سهگانه زن در اجتماع بر میگردد؛ یعنی زن به مثابه زن، زن به مثابه همسر، زن به مثابه مادر.
حوزه دوم به رویکرد حقوقی نسبت زن در جامعه مربوط میشود. ما تا سال 1980 بر رویکردی که مسأله برابری حقوق زن و مرد را مطرح میکرد تأکید داشتیم اما از 1980 به بعد گرایش دیگری با عنوان گرایش «تفاوتگرایانه» به وجود آمد؛ به این معنا که زن به عنوان انسان و شهروند تکالیف و حقوقی دارد، مساوی با آنچه مردان دارند با این تفاوت که زنها یکسری ویژگیهای جسمی و روحی داشتند که باید برای تبلور و پاسداشت آن، حقوق خاصی تدوین میشد.
حال این سؤال مطرح میشود که چه چیزی دیدگاه ما را نسبت به زن به عنوان مسلمان ایرانی قرن بیست و یکم شکل میدهد؟ برای پاسخ به این پرسش به یکسری مقدمات انسانشناختی و جامعهشناختی نیاز داریم. شهید بهشتی در مقدمات جامعهشناختی خود تأکید میکند که اسلام «آیین زندگی» است و دین «آیین بهتر زیستن» است و باید در پی راههای عملی برای بهتر زیستن بود نه راههای ادعایی. شهید بهشتی در مقدمه دوم خود نیز تصریح میکند که زندگی از دو قلمرو فردی و جمعی تشکیل شده است و در مقدمه سوم، مبنای شناخت ارتباط این دو قلمرو را، نه صرفاً اصالت فرد و اصالت جمع بلکه اصالت آمیخته فرد و جمع عنوان میکند؛ دیدگاهی که اخیراً در میان برخی از استادان علوماجتماعی مطرح میشود و در نهایت چنین نتیجهگیری میکند که اسلام نمیتواند الگوی زیستی بدون تأثر از شرایط اجتماعی تدوین کند.
شهید بهشتی همچنین یکسری مقدمات انسانشناختی نیز ارائه میکند؛ ایشان در کتاب «نقش آزادی در تربیت کودکان» به تمایزات انسان با موجودات دیگر میپردازد و از انسان با عنوان «موجودی انتخابگر» یاد میکند؛ این رکن رکین انسانشناسی شهید بهشتی است. دو پیش شرط مهم این انتخابگری، «آزادی» و «آگاهی» است و پیامد انتخابگری مسئولیتپذیری است؛ انسان مسلمان «انسان مسئول» است. مرحوم شهید بهشتی در جاهای مختلف به طور مکرر عنوان کرده است که انسان در برابر خویشتن خویش در برابر دیگران، در برابر محیطزیست، خداوند و تاریخ مسئول است و از اینها تحت عنوان پیامد انتخابگری یاد میکند. به زعم او، هر جا که انسان از «انتخابگری» بیفتد، از انسانیت افتاده است. بنابراین فراهم بودن شرایط انتخابگری، شرط انسان بودن انسان است. حال این سؤال پیش میآید که نظام اجتماعی برای حفظ و رشد این انتخابگری چه وظیفهای دارد؟
در نظام سیاسی و اجتماعی اسلام، مسأله اساسی این است که انسانهایی پویا و آزاد بسازد که با انتخاب خویش، در مسیر حق، خدا و فضیلت حرکت میکنند. اسلامشناسی مرحوم بهشتی یک اسلامشناسی انسانگرا است. همه چیز برای رشد و تعالی انسان است.
بر این اساس، حال این سؤال مطرح میشود که برای برداشتن موانع انتخابگری زنان چه باید کرد؟ حکومت دینی هیچ وظیفهای جز فراهم کردن شرایط مناسب برای تحقق انتخاب در شهروندانش ندارد البته این انتخابها حد و حدودی دارد. از این رو، حکومت اسلامی انسانگرا، اساساً دنبال سیاستهای همسانساز نیست، قرار نیست همه مثل هم زندگی کنند بلکه باید شرایط برای تنوع و تحزب در وسیعترین شکل ممکن آن فراهم باشد و افراد با الگوهای زیستی مختلف و متنوع بتوانند در کنار هم زندگی کنند.
بر این اساس، زنان هم مانند مردان باید امکان تحقق بخشیدن به الگوی زیستی خود را داشته باشند. واقعیت این است که بخشی از شخصیت زنان در فعالیتهای اجتماعی شکل میگیرد، نه در خلأ و نه در خانه. پردهنشینی زنان به عنوان یک الگوی برتر مربوط به اسلام نیست و برآمده از سنتهای پیشین قبل از اسلام است. از این رو، بر اساس منظومه فکری شهید بهشتی چنین میتوان نتیجهگیری کرد که ممانعت از حضور آگاهانه و آزادانه زنان در اجتماع در تضاد با انسانیت آنان است.