تقسيم مسلمان به عرب و ايراني ديگر چيست؟ آيا اين حرف آهنگ انسانی دارد، اين هم آهنگ روشن فكري دارد؟ يا نشخواركنندههاي افكار ناسيوناليسم منحط ضد بشري است كه ميخواهند در قالب روشن فكري تجلي كنند. آيا نبايد دهانتان را بشوييد از اين سخن كه در جامعه اسلامي، ايراني و عرب، ترك و فارس، آسيايي و آفريقايي مطرح می کنید؟ پس كو آهنگ توحيد؟ مگر نبايد توحيد در وحدت اجتماعی ما تجلي كند؟
متنی که پیش روی شماست بخشی از تفسیر قرآن شهید بهشتی با عنوان «در مکتب قرآن» است که در سال های پیش از انقلاب در جلسات متعدد برگزار می شد و فهم تفسیری و اجتماعی شهید بهشتی از قرآن را به مخاطبان او منتقل می کرد. بخشی از مبحث تفسیری وی با توجه به شرایط زمانی ایام زیارت خانه خدا به مسئله حج بیت الله الحرام و شرایط و تاثیرات و مباحث پیرامون آن تعلق دارد. به لحاظ تاریخی ایراد این بحث به حدود سال های 1355 شمسی باز می گردد و از این رو باید توجه داشت که منظور و مراد شهید بهشتی از مفاهیمی نظیر «امامت» در بحث زیر متعلق به شرایط پیش از انقلاب است و وی در آسیب شناسی برگزاری حج از این منظر ناظر به مفهوم آرمانی از امامت در جهان اسلام سخن می گوید.
اگر فشرده بخواهيم از حج اسلام يك شناخت تحليلي داشته باشيم، در اين چند جمله خلاصه ميشود: حج عبارت است از بزرگترين اجتماع و گردهمایی سالانه مسلمانان منتخب از سراسر جهان با شرکت وسیع ترین حد ممکن – منتخب كه ميگويم منظور انتخاب شده با آراء نيست- با داشتن شعارهاي يگانه و مشترك و متحد، با برگزاري مراسم مشترك و يگانه، با داشتن برنامه سراسر توحيدي، براي گذراندن يك دوره كوتاه زندگي اردويي و بهره برداري از همه خواص برجسته زندگي اردويي و همراه با يك دوره تمرين تسلط بر نفس، چه در جهت شهوت و چه در جهت خودخواهي و خشم. خودخواهي و شهوتي كه بزرگترين عامل ايجاد تفرقه و جدايي در جامعهها ست.
بنابراين حج يعني تمرين، ورزش، رياضتي روحي، عملي، اجتماعي، همراه با بزرگترين و پرشكوهترين تظاهرات جمعي و سالانه براي امت اسلامي برگزار شود که اگر در همین حد برگزار شود، بسي سودمند و باارزش خواهد بود و اگر رهبري هوشيار و آگاه و پراتّکایی در جامعه اسلام باشد، ميتواند نقطه شروع براي بسياري از برنامههاي ارزنده ديگر باشد.
تبادل اخبار، تبادل نظرها، تعاطی افکار، برخورد سالم آراء و عقايد، حلّ مشكلات ناشي از دوريها، تبديل دوريها به نزديكيها و نزديك شدن دلها و فكرها، برنامه ريزي براي پيشرفت، برنامه ريزي براي مبارزهها، همه اينها ميتواند در داخل چنين اجتماعي بزرگ جا بگيرد، ولي به شرط داشتن رهبر و امام و امامت.
ما الآن در زماني هستيم كه بايد اعتراف كنيم اين امور در حج ما پيدا نميشود، اينها آرزو است. شكل موجود حج بسيار ناقص است: آيا حج را با همين شكل موجودش از جامعه اسلام حذف كنيم بهتر است يا نگه داريم؟ اجازه بدهيد به اين سؤال جواب ندهم و جواب را به عهده خودتان بگذارم، به شرط اينکه به همة این فرازهايي كه به صورت فشرده درباره حج عرض كردم، توجه كنيد.
حج، اجتماع بزرگ از سرتاسر عالم اسلام با آن برنامه تمريني، بر محور كعبه، كانون يكتاپرستي است، ولي با همه اين نواقص و با همه كمبودهايي كه الآن به چشم ميخورد، اگر حذفش كنيم سودي براي جامعه اسلامي دارد يا زیان؟
من تنگ نظرانهترين حرفي كه از روشنفكرهاي زمانم درباره ي حج شنيدهام اين است كه – عين عبارتش را ميگويم – ما اين همه گرسنه و بيچاره در شهرمان هست، ولي ما پولهايمان را ميدهيم تا این عربها بخورند. اين تنگ نظرانهترين و كوته بينانهترين حرفي است كه از روشنفكرنماهاي زمانم درباره حج شنيدهام! نميدانم هنوز هم ميشنويد يا نه؟
تك تك كلمات و جملههاي این سخن، نشانه كوته بيني و تنگ نظري است. دقت به مسائل زير ضروري است:
- پولي كه به حج برده نشود، آيا به نيازمند داده ميشود؟ يعني با حذف حج، پولها به سمت نيازها و نيازمندها ميرود؟
- آيا پول را به سمت نيازمند بردن علاج اساسی نیازمندی نیازمندان است يا قدرتهاي خلقي را تقويت كردن، بيشتر ميتواند به رفع نياز و تأمين زندگي نيازمندان كمك كند؟ حج با همين شكل ناقص فعلي خود، باز هم در حدّ خودش نميتواند يك پايگاه ولو ضعيف باشد؟ اگر ما توان، ابتکار و قدرت استفاده از آن را نداشته باشيم، خوب است حذفش كنيم يا اينکه نگه داريم تا اينکه شايد روزي توان اين كار را داشته باشيم؟
- اين انساني كه به حج ميرود، با آن برنامههاي تمريني و رياضت روحي برميگردد، همان چند صباحي كه آثار اين سفر در روح او ميماند، بازدهي اش را جمعآوري كردهايم كه ببينيم چقدر است و آيا بیشتر از آن فردي كه به حج نرفته است ميتواند اينگونه باشد؟ مکرر در حج می دیدم که چگونه انسان های طاغوتچه تا حدی به خود آمده بودند و حتی بعد از آن هم تا مدتی می توان این آثار را دید. آیا این نمی تواند ارزش داشته باشد؟ کافی نیست، کامل نیست، ولی داریم قیمت گذاری منطقه ای و موضعی می کنیم.
- تقسيم مسلمان به عرب و ايراني ديگر چيست؟ آيا اين حرف آهنگ انسانی دارد، اين هم آهنگ روشنفكري دارد؟ يا نشخواركنندههاي افكار ناسيوناليسم منحط ضد بشري است كه ميخواهند در قالب روشنفكري تجلي كنند. آيا نبايد دهانتان را بشوييد از اين سخن كه در جامعه اسلامي، ايراني و عرب، ترك و فارس، آسيايي و آفريقايي مطرح می کنید؟ پس كو آهنگ توحيد؟ مگر نبايد توحيد در وحدت اجتماعی ما تجلي كند؟ اقلا اين كلمات شوم را از فرهنگ امت بزدای ای مسلمان. اگر روشنفکری هستی که می خواهی در چارچوب اسلام بمانی، اگر هم اصلاً ضد دینی که ما را با تو سخنی نیست.
- ای کودک فکر اجتماعی! آمدیم تو و صدها نفر مثل تو به این فکر افتادید که حجی نباشد. خیال می کنی برای یک بی نماز در مسجد بسته می شود؟ آن که حج را بنیان گذاشت طوری بنیاد گذاشت که تا وقتی که انحراف ها تا مغز استخوان امت اسلامی نرود، حج تعطیل نخواهد شد.
باز هم بينديشيم و همين حج را با تمام نواقص موجودش بررسي كنيم، با تمام بهرهبرداريهاي غلطي كه ميخواهند از اين حج بكنند و خوشبختانه توفیق شان هم زیاد نیست، ولي آيا حج را از برنامه سالانه جامعه اسلامي حذف كنيم بهتر است يا نگه داريم؟
اگر تمامي حاجيهاي ما حج گذار بودند غوغا ميشد، جامعه اسلامي را عوض ميكردند، پس حجشان خيلي ناقص است، در اينجا من و تو با هم هم آوا هستيم. بكوشيم حج گذار واقعي بسازيم، آيا اين برنامه بهتری نيست؟ بكوشیم هر چه بيشتر از فرصت حج، بهتر بهره برداري كنيم، آيا اين عاقلانه تر، زيركانه تر، خداپسندانهتر و به اسلام و عشق يك مسلمان راستين، نزديكتر نيست؟
بنابراين، پاسخ ميدهيم و وقتي هم كه پاسخ خود را انتخاب كرديم، بايد روي پاسخ خودمان ايستادگي كنيم و در برابر پيشنهاد اينکه حج برويم يا نرويم، پاسخ روشن و قاطعي داشته باشيم و در آن پاسخ، به همه اين سوالات و نكتههايي كه عرض شد، توجه داشته باشيم.
اميدوارم اين توفيق را داشته باشيم كه در ميان دوستانمان اگر كساني به حج ميروند با آنها صحبت كنيم تا حجي كه ميروند اينقدر كم خاصيت نباشد و اين كار شدني است. من به سهم خودم در این زمینه تجربه دارم و در اختيار شما ميگذارم. ديدهام رفقايي را كه قبلاً با آنها صحبت شده كه اين كار را بكنيد، آن كار را بكنيد و واقعاً رفتهاند و با بهرههاي بيشتري برگشتهاند. چقدر با دستاوردهای جالب، اطلاعات ارزنده، شناخت های خوب دربارة امت اسلامی.
به هر حال در اين جهت كوشا باشيم و حتی منتظر يك تلاش شكل دار و ريشه دار وسيع نباشيم؛ البته براي رسيدن به آن كوشش كنيم؛ اما قبل از رسيدن به آن، دست روي دست نگذاريم. سعي كنيم اگر خودمان به حج ميرويم، اگر دوست و برادر هم فكر و خواهر هم فكر ما به حج ميرود، با يك نوع ساخته شدنهاي فكري و عملي قبلي به اين سفر برود تا با رهآوردهاي بيشتري از اين سفر برگردد.
دقيقا اين مسئله ،مسئله ي زمان نيز هست؛واقعا راهبرد هاي دكتر بهشتي.عاقلانه و روشن بينانه بود
خداوند رحمتشان كند