بازگشت به اندیشه شهید بهشتی، نجاتبخش اقتصاد ایران
همچنین یک اقتصاددان دیگر با حضور در نشست «نگاهی دوباره» پیرامون رویکرد اقتصادی شهید بهشتی سخنان خود را با الهام از ایده توماس کوهن در کتاب ساختارهای انقلابهای علمی شروع کرد و گفت: وقتی ما در هر عرصه اندیشهای به بحــران بر میخوریم، راه حل اصولی این اســت که برگردیم و بنیانهــا را مــورد بازنگری قرار دهیم. واقعیت این اســت کــه مدیران اجرایی در ایران تــا امروز قادر به این نبودهاند که بخش بزرگی از وعدهای خود را محقق کنند. فرشاد مومنی در ادامه اظهار داشــت: ابتدا باید این سوال را از خود بپرسیم که ما بر اســاس اصــول و موازین برخــورد کردهایم و اکنون دچار این مشکلات شدهایم؟ یا کانون اصلی گرفتاری ما این اســت که از اصول و موازین فاصله گرفتهایم؟ او حیاتیترین مساله را بازگشت به اندیشههای شهید بهشتی دانست و بیان داشت: همگان روی این موضوع اذعان دارند که معمار اصلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دکتر بهشتی بوده است. عضو هیات علمی دانشگاه عالمه طباطبایی با اشاره به اینکه بازگشت به اندیشههای شهید بهشتی در عرصههای گوناگون نجاتبخش ماست، تصریح کرد: با کمال تاسف چنین به نظر میرسد مدیریت توسعه ملی در ایران به واسطه آشفتگی فکری غیرمتعارفی که دارد، در حال حاضر قادر به مرتبهبندی مسائل خود نیست و قادر به مواجهه با مصالح خود هم نیست.
ضربه شدید بددفاعکردن از اسالم، در مقایسه با خوب ضربهزدن
مومنی با بیان اینکه در حال حاضر منطقه خاورمیانه یکی از بیسابقهترین شیوههای بد دفاعکردن از اسالم را پیش گرفته است، اضافه کرد: پدیدهایی مانند طالبان، داعش، القاعده و… بسیار مخربتر از دشمنان قسم خورده اسلام علیه اسلام عمل میکنند. به این دلیل که ضربات بددفاع کردن به مراتب بیشتر از خوب حمله کردن است و اگر ما اسلوب روششناختی شهید بهشتی را خوب متوجه شویم، هیچ ابزاری کارآمدتر از دامنزدن به اسلوب اندیشهای شهید بهشتی برای مواجهه بنیادی با چنین پدیدههایی به نام اســلام و تشــیع وجود ندارد. مولف کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران با شاره به اینکه امروز باتوجه به اینکه نظریهپردازان در یک دوره ۱۰ ســاله از تمدن بشری ســخنان حکمتآمیزی استخراج کردهانــد گفــت: رقابت بین کشــورها و بنگاههــا شکل تجســدیافته رقابــت بیــن اندیشههاست. بنابراین اگر اوضاع و احوال ایران بسامان نیست یک کانون اصلی برای ریشــهیابی موضوع این اســت که به چگونگی اسلوب اندیشهورزیمان بازگردیم و از خود بپرسیم که با چه اصولی قاعدهگذاری میکنیم؟
اسلوب اندیشه بهشتی، بالاترین ظرفیت برای توسعه پایدار
فرشــاد مومنی با اشاره به کلید بحث اسلامشناسان درباره ریشههای توسعهنیافتگی مســلمانان اظهار داشت: ما از یک طرف ادعا میکنیم دین اســلام نسبت به دیگر نظامهای باور اجل و اولی اســت، اما از طرف دیگر وقتی چشم میاندازیم بــه جوامع اســلامی، میبینیــم اوضــاع و احوال بســامانی ندارنــد. آنچه که انحطاط مســلمانان تلقی میشــد، امروز با عنوان توســعهنیافتگی صورتبندی شــده که ما میتوانیم از کانال اندیشــههای دینی، ریشــهیابی اصولی انجام دهیم. این اقتصاددان نهادگرا خاطرنشان کرد: بسیاری از تبیینهایی که در ریشهیابی تحولهای توسعهای در مغرب زمین شده را هم در تحولات اندیشهای جستوجو میکنند. بنابراین این موضوع بســیار قابل دفاع و ضروری اســت. مومنی ادامه داد: اسلوب اندیشهای شهید بهشتی بالاترین سطح و ظرفیت برای عینیت بخشیدن به یک توسعه پایدار بر اساس دین اسلام را دارد.
نقش تعیینکننده دین در توسعه همهجانبه کشورها
این اقتصاددان با اشــاره به اینکه ما بیشتر از هر زمان دیگر به افرادی که مانند شــهید بهشــتی فکر کرده و عمل کنند نیاز داریم، گفت: درباره مباحثی که راجع به دین و توسعه شده یک وجه مشترک حیرتانگیز مشاهده میشود. همه نظریهپردازان توسعهای به نقش تعیینکننده دین در توسعه اذعان دارند و بر حســب اینکه چه قرائتی از دین صورت بگیرد، ما میتوانیم کارنامههای اقتصادی زیادی را شــاهد باشیم. به عنوان مثال، وبر در کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری این ایده را مطرح میکند که کل ماجرای تحول در غرب را از کانال گذار از رویکرد کاتولیکی به آیین مسیحیت، به رویکرد پروتستانی توضیح میدهد. شبیه به این مساله که نوع قرارگرفتن دین در مشــرق زمین مورد تاکید قرار گرفته است، ادیان میتوانند با اقتضائات جدید هماهنگ شوند. محدودیت اساسی در این زمینه خرد مردمانی اســت که به آن آیین باور دارند. به معنای دیگر بر حســب اینکه پیروان ادیان چه باوری از دین داشــته باشــند کارنامهای متفاوت رقم میخورد. حتــی از این زاویه میتوانیم به خطبه ۱۲۵ نهجالبالغه مراجعه کنیم که میگوید: قرآن خطی است که در میان دو پاره جلد نوشته شده است که به زبان سخن نمیگوید و ناچار مترجمی برای آن لازم است و این مردمان هستند که از جانب آن سخن میگویند. بنابراین به وضوح میبینیم شناسایی قرائت درست از دین چقدر میتواند تاثیرگذار باشد. وقتی کتابهای دکتر بهشتی را ورق میزنیم از مسلمان بودن خود مفتخر میشویم، در حالی که با کمال تاسف امروز وقتی کســانی درباره دین و اسلام سخن میگویند ما از مسلمان بودنمان خجالت میکشیم.
دلالت روش شناختی شهید بهشتی چست؟
یار نزدیک شــهید بهشتی با اشــاره به منطقهای بنیادین شــهید بهشتی اظهار داشت: ادعای اســلام این است که این دین یک آیین جهانی اســت. در تمام نقاط دنیا تاریخ اکثریت قاطع جمعیت جهان را غیرمسلمانان تشکیل میدهند. بنابراین اگر مخاطب قرآن افراد غیرمســلمان نیز هستند، دلالت روش شناختی این مساله این است که ما باید در فرایند فهم قرآن و عرضه آن اســلام را به گونهای بشناسیم و بشناسانیم که وقتی منطقهای آن عرضه میشود، هر انسان منصف غیرمسلمانی که آن را شنید بپذیرد. بنابراین ما در فرایند فهمی از قرآن باید با تقدم عقل نسبت به نقل قرآن را بفهمیم و بفهمانیم. فرشاد مومنی منطق اصلی در مواجهه با غیرمسلمانان را عقل دانست و گفت: عقل محوری در فرایند فهم و عرضه دین برای دکتر بهشــتی گشایشهای منحصر به فردی ایجاد کرد که از بعضی جهات از تمام اسلام شناسان متمایز کرده است. در سال ۲۰۰۸ یکی از بیسابقهترین اتفاقات در بازارهای مالی جهانی شده اتفاق افتاد. جمعبندیهایی با چند تن از دانشجویان انجام دادم، مشاهده کردیم که تنها با اســلوب روش شناختی شهید بهشتی درباره مساله ربا میتوانیم چگونگی بروز چنین اتفاقی را بررسی کنیم و مشکلات به وجود آمده در اقتصاد جهانی هم از این قاعده مستثنی نیست. در نتیجه رکن اصلی نجات بخش اقتصاد ایران نیز اندیشه شهید بهشتی است.
تجارت پول، ریشهگرفتاری اقتصاد ایران
« بنیادیترین ریشــهگرفتاری اجتماع و اقتصاد ایران این است که تجارت پول، امروز موتور اصلی خلق ارزش افزوده شده و تجارت پول نیز در مناسبات اقتصادی ایران بیان محترمانه شدهای برای سلطه رباســت؛ نامی که برای اندیشههای دکتر بهشتی درباره ربا گذاشتهام نظریه تعمیمیافته رباست.» مومنی با بیان این مطالب، ادامه داد: شهید بهشتی بر باور است که هر نوع برخورداری بیضابطه در هر عرصهای از حیات جمعی انسانها حکم ربا دارد. بر اســاس آثار وضعیهای که در قرآن از شرایط سلطه ربا مطرح میکند، میتوان ماجرای گرفتاری اقتصاد ایران را توضیح داد و اگر این فهم از نظریه ایجاد شــود شــاهد آن خواهیم بود که برونرفت از این معضل هم آسوده میشود. در اقتصاد ایران اسلوب اندیشهورزی شهید بهشتی و مبانی روش شناختی ایشان میتواند به طرز معجزه آسایی کمک کار ما باشد که از این بحران خارج شویم. اصول اقتصادی در قانون اساسی ایران قابل دفاعترین اصول هستند و مشکل اساسی نه در عمل نکردن به این اصول، بلکه در دور زدن آن قابل توضیح است. مساله جهتگیریهایی که در اصول اقتصادی قانون اساسی بیان شده چقدر واقع بینانه مسائل اقتصادی ایران را با یک رویکرد فرا رشتهای قرار داده است. بزرگترین نقدی که به اصول اقتصادی قانون اساسی این است که میگویند اقتصاد دولتی در آن فربه دیده شده و بخش خصوصی بسیار لاغر درنظر گرفته شده است.
اقتصــاد زمــان جنــگ به ســمت توســعه حرکت می کرد
خالق کتاب اقتصــاد ایران در دوره تعدیل ســاختاری در ادامه ســخنان خود خاطرنشان کرد: تا زمانی که به طور نسبی پایبندی عملی بیشــتری بــه اصول اقتصادی قانون اساســی وجود داشته، با وجود شــرایط جنگی در اقتصاد ایران، روند به ســمت تنزل نسبی توســعه گرای جایگاه دولت در اقتصاد و رشــد نســبی بخش خصوصی مولد منجر می شــده است و دقیقــا از زمانی که اصول اقتصادی ایران دور زده شــد و در چارچوب برنامه تعدیل ســاختاری به سمت آزادسازی ها و خصوصی سازی هایب ی ضابطه حرکت کردیم،ن تیجه آن می شود که شاخص کلی دولت در اقتصاد ایران دو برابر شاخص مشابه در دوره سال های جنگ شده است. اینکه می بینیم مساله ای به این عظمت با بی اعتنایی رو به رو می شــود بیش از آنکه دلیل داشته باشد، علت دارد. به عبارت دیگر این مناسبات به منافعی گره می خورد. به عنوان مثال، یک اقتصاد با نسبت هزینه های عمومی به GDP در ســال ۱۳۵۶ معادل ۶۳ درصد بوده که در سال ۱۳۶۷ و پایان جنگ این شاخص به ۴۰ درصد رسیده است. بنابراین می توانید به خوبی ببینید دولت زمان جنگ با وجود مداخلات، توســعه گرایی در اقتصــاد را افزایش داده و مداخلات غیرتوسعه گرا را به حداقل رسانده بنا بر عللی و نه دلایلی باید به دولتی متمایل به سوسیالیسم معرفی شود، بعد آنهایی که در شــرایط صلح میزان دخالت دولت در اقتصاد را دو برابر زمان جنگ کرده اند به خودشان می گویند ما در عرصه اقتصاد آزادی خواهیم. همه این موارد را می توان در کادر اقتصاد رانتی فهمید.
۸۴ درصــد ایرانیان بــرای آموزش عالی پول پرداخت می کنند
به گفته استاد دانشگاه علامه طباطبایی تا زمانی که به اصول اقتصادی قانون اساســی و اندیشــه های شهید بهشتی توجه می شد، روند مداخله های توســعه گرای دولت در اقتصاد رو به افزایش و روند مداخله های ضدتوســعه گرای دولت رو به کاهش بوده است. نویسنده کتاب کالبدشناسی یک برنامه در ادامه گفت: از ۱۳۶۷ تا امروز این روند دقیقاً برعکس شده است، به این معنا که مرتبا مداخله های تصدی گرایانه دولت که منجر به از میدان به در کردن بخش خصوصی مولد می شــود، افزایش چشمگیر پیدا کرده و در مداخله های حاکمیتی دولت – یعنی دولت در زمینه آموزش، سلامت، زیرساخت های فیزیکی و از این قبیل مسئولیت بر عهده بگیرد- مرتبا کاهش مشاهده کرده ایــم. برای مثال، اگر به اقتصاد سیاســی خصوصی ســازی آمــوزش عالی در ایران بنگریــم، می بینیم از آموزش عالی دولتی امروز تنها یک شبح یا صورتک وجــود دارد. ۸۴ درصد از کل دانشجویان آموزش عالی در ایــران پرداخت می کنند و تنها ۱۶درصد آنها به رایگان علم می آموزند. نکته شگفتآور این اســت که نســبت ۸۴درصدی برای ایران، برای آمریکا که یکی از آزادترین اقتصادهای دنیاســت، ۴۷ درصد اســت. بنابراین پس از تمام تعابیری که درباره آمریکا مطرح می شود، ۵۳ درصد دانشجویان بدون پرداخت وجه تحصیل می کنند که در ایران فقط ۱۶ درصد این طور هستند. در نتیجه کسانی که سند برنامه ششم توسعه را تنظیم کرده اند می دانند که قرار است چه چیزی را خصوصی کنند. بنابراین یک رکن از روش شناسی شهید بهشتی این است که ما باید اسلام را به گونه ای بفهمیم و بفهمانیم که هر انسان منصف غیرمسلمانی این منطق را شنید، بپذیرد. متاسفانه امروز در کشورمان به اسم دین مطالب دیگری عنوان می شود. دکتر بهشتی در چارچوب نظریه عدالت هیچ چیز را ظالمانه تر از حاکمیت مناسبات ربوی در اقتصاد نمی دانند، اما امروز از زبان برخی افراد بیرون بودن دوتارموی خانم ها از حاکمیت مناسبات ربوی هم بیشتر است.
قانون ۹۰ درصدی عمل در اسلوب روش شناختی بهشتی
فرشاد مومنی ادامه داد: رکن دیگر در اسلوب روش شناختی شــهید بهشتی جایگاه و منزلتی است که ایشــان برای دانش ضمنی قائل هستند. دکتر بهشتی به شکل مبسوط تری عنوان می کند که انتظاری که خداوند از مسلمانان دارد این است که به اندازه وسع خود برای برپایی جامعه آرمانی مورد نظر اسلام تلاش کنند. اگر مسلمان ها بخواهند به دنبال تحقق این خواسته خداوند بروند، علاوه بر دانش آشکار به دانش ضمنی یا دانش چگونگی هم نیاز دارند. اسلوب آموزشی مسلط در حوزه علمیه قم اسلوبی است که روی دانش که روی دانش چیستی know what ، دانش چرایی know why و کیستی know who تمرکز دارد. در حالی که با اسلوب اندیشه ورزی شهید بهشتی کلید اصلی فهم اصلی ماانزل ا… دانش چگونگی است. به نظر می رسد رمز آنکه بعد از انقلاب شهید بهشتی نسبت به تمام اسلام شناسان دیگر برجسته تر شده اند، پاسخ به سوال «چگونه باید مناسبات اسلام را پیاده کنیم؟» است. به این دلیل که اکثر اسلام شناسان ما خود را از این زاویه آماده نکرده بودند، مراجعه شگفت انگیز به شهید بهشتی به طرز اجتناب ناپذیر اتفاق افتاد. به گفته فرشاد مومنی تعبیری که یکی از اقتصاددانان برنده جایزه نوبل اقتصاد درباره تفاوت دانش ضمنی و آشکار مطرح می کند این است که اگر تمام ذخیره دانایی بشر را به مثابه یک کوه یخ در نظر بگیریم، دانش آشکار یعنی دانشی که در دانشگاه ها و حوزه ها آموزش داده می شــود، نوک کوه یخ است که از آب بیرون است و بقیه پیکره دانایی بشر دانش ضمنی است که در آب قرار دارد. از این زاویه اگر از ما بپرسند چرا کسی نمی تواند اسلام را به درستی پیاده کند؟ پاســخ این است که ذخیره دانایی به واسطه دانش ضمنی ما به هیچ وجه کفایت نمی کند. اسلوب امر به معروف و نهی از منکر میگوید ۱۰ درصد به حرف و ۹۰ درصد به عمل مربوط میشود. این اسلوب را در دنیای امروز بگذارید و ببینید که به طرز وحشتناکی فاصله وجود دارد و چقدر وضع کنونی ناکارآمد.
دانش ضمنی باید به تدریج انباشته شود
استاد دانشگاه عالمه طباطبایی در نشستی که به بررسی آرای شهید بهشتی از منظر اقتصادی و مدیریتی میپرداخت، همچنین عنوان کرد: ما دوست داریم مخاطبانمان در استانداردهای ابوذر و سلمان و مقداد باشند، اما خودمان تبصرههای دیگر بزنیم و آن کار دیگر کنیم. برداشت شهید بهشتی این است که چنین رفتارهایی با خواســت خداوند مغایرت دارد. اگر قرار است جامعهای از اقتصاد غیرربوی بسازیم باید تمریناتی انجام دهیم. امروز چه در آموزش حوزوی و چه در آموزش دانشــگاهی ما بزرگتریــن نقص و محوری ترین عامل کم دســتاوردی این است که درصد عمل نزدیک به صفر است. به این اعتبار کارآمدترین رشته دانشــگاهی ما پزشکی است. کشوری که میخواهد به توســعه دســت پیدا کند، باید دانش ضمنی را به تدریج انباشــت کند؛ به این معنا که در دانش ضمنی میانبر وجود نــدارد و باید عمل کرد. ویژگی دوم دانش ضمنی این است که واردکردنی نیست. به گفته او هر کشوری که توسعه میخواهد باید روی انباشت تدریجی دانش ضمنی تمرکز کند. به این اعتبار میتوانیم تمام مشکالت مربوط به اشتغال اقتصاد ایران را از وارونه فهمی مفاهیم در دورهای کوتاه عنوان کنیم. به عنوان مثال از سال ۸۴ تا سال ۹۱ ایران بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد کسب میکند و بیسابقهترین سطح انحطاط را هم در همان دوره تجربه میکند. اگر گزارش سرشماری سال ۸۵ را با سال۹۰ مقایسه کنید، در حالی که نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار در اقتصاد ترزیق شده خالص فرصتهای ایجاد شده در بخش صنعت منفی ۴۱۵ هزار نفر است. خالص فرصتهای شغلی ایجاد شده، جمع فرصتهای ایجاد شده و از بین رفته است. ما ۷۰۰ میلیارد دلار پول تزریق کردیم و ۴۱۵ هزار شغل از دســت دادهایم؟ در ازای این پول فرصتهای شــغلی در مشاغل غیرقابل طبقهبندی مانند مشاغلی که نمیتوان آنها را به زبان آورد ایجاد شده است. در یک دوره کوتاه دانش ضمنی به این شکل تخلیه شده است. به عبارت دیگر بیسابقهترین دوره صنعتزدایی تاریخ را دقیقا در بیشترین زمان کسب درآمدهای ارزی داشــتهایم. جدی گرفتن اسلوب روش شناختی شهید بهشتی به فهم بهتر دین و نجات بخشیدن به اقتصاد کشورمان کمک میکند. عضو هیات علمی دانشــگاه عالمه طباطبایی در پاســخ به سوال خبرنگار «آرمان امروز» مبنی بر آنکه چرا برخالف اندیشههای اقتصاد تعاونی شهید بهشتی در برنامههای توسعهای ایران هیچ توجهی به مشارکت و رقابت نشده است، گفت: پایههای خارقالعادهای در زمینه اقتصاد تعاونی به وجود آمده که ما از واکاوی آن مبانی نظری و اقتصاد سیاســی ایران میتوانیم حکمتهای مورد نظر شــهید بهشتی برای جدی گرفتن تعاونی را در بیابیم. فرشــاد مومنی اظهار داشت: آنچه که هم اکنون با عنوان اقتصاد تعاونی دنبال میشــود، پوستین وارونهای است که بر تن این مفهوم در کادری که شهید بهشتی بیان داشتند، کردند. دکتر بهشتی وقتی میخواستند روح قانون را بدمند سه گروه از داناییها را در عالیترین شکل با یکدیگر تلفیق کردند. این سه گروه به تمام دستاوردهای دستوری دانش توسعه تا آن زمان اشراف داشتند. به علاوه یک فهم بسیار عمیق از ریشههای توسعهنیافتگی ایران و اسلوب فهم اقتصاد ایران از اسلام مورد نظر قرار گرفت. او در ادامه تصریح کرد: یکی ازاین تجلی گاهها بحث تعاونی هاست.
منبع: روزنامه آرمان امروز