دکتر عباس منوچهری
اين كتاب براي كساني كه علاقمند به پيگيري بحثهاي مربوط به آراي دكتر شريعتي هستند حاوي نكات بسيار سودمندي است، چه براي كساني كه قصد پيگيري انتقادي دارند و چه براي آنان كه به دنبال فهم بهتري از او و آراي او هستند. البته آنچه كه اين مجموع فاقد آن است، مباحثي است كه در ارتباط با آراي شريعتي خارج از حوزة ديني مطرح ميشد. چه، وي علاوه بر جاذبه و پذيرش چشمگيري كه در حوزة باورهاي ديني داشت، باعث جلب توجه و ابراز ناخرسنديها و انتقادات گوناگون، با درجات مختلفي از اصالت فكري و علمي، در قلمرو تفكر غير ديني شد.
انديشه شناسي حوزه اي از تأملات انساني است كه از پيشينة تاريخي طولاني برخوردار است. در طول تاريخ انديشه، شيوه هاي گوناگوني براي فهم و ارزيابي آراي متفكران بزرگ به كار گرفته است، به گونه اي كه خود اين شيوهها بخشي از سير تحول انديشه شده است. در سنت اسلامي، شرح بر آراي پيشينيان، از ضرورتهاي ورود به عرصة نظريه پردازي و طرح افكار و آراي نو بوده است. شايد بتوان از ابن خلدون در حوزة تاريخ نگاري به عنوان يك نمونة برجسته نام برد. در سنتهاي غير اسلامي نيز نوشتن شرح و تاريخ آراي گذشتگان از پيشينة بسيار غني و قدمت قابل توجهي برخوردار است، تا آنجا كه شايد بتوان گفت تاريخ مكتوب انديشه در غرب، با بازگويي نوشتاري مكالمات سقراطي شروع مي شود.
آنچه در بازگويي يك انديشه حائز اهميت است،توجه به وجوه گوناگوني است كه هم در خود انديشه قابل توجه است و هم در چگونگي شكل يافتن آن. البته رابطه بين يك فكر و عوامل دخيل در شكلگيري آن،رابطة بسيار پيچيده اي است و اكنون مكاتب معرفت شناسي متعددي به بحث و جدال در اين زمينه مشغولند. تا آنجا كه شايد بتوان گفت انديشه در باب اين عوامل،اكنون خود به انديشه ورزي مبدل شده است. علت اين امر شايد در اين باشد كه تميز بين تفكر انساني و آنچه بر انديشه ورزي انساني تأثير مي گذارد مستلزم تأمل در باب خود ماهيت تفكر است. ارائة پاسخ به پرسشهايي چون تأثير شخصيت مؤلف، تأثير ساختار زباني، ارتباط بين سنت يا سنتهاي فكري با تفكرات جاري و نقش شرايط اقتصادي ـ اجتماعي در شكلگيري آراء و افكار، مي تواند هم در فهم يك انديشة خاص مؤثر واقع شود و هم اينكه در شيوه انديشيدن به معناي عام مثمر ثمر باشد. مجادلات جاري ميان ساختار گرايي، هرمنوتيك، ساخت شكني، تبارشناسي و ديگر گونه هاي انديشهشناسي به خوبي بيانگر اهميت اين مطلب است.
در سير انديشه در ايران معاصر جريانهاي فكري متعددي قابل توجه و قابل بررسي ميباشند. انديشة ديني به معناي اعم آن، از يك سو، و انديشه غير ديني، چه در تعامل يا تعارض با انديشة ديني چه جداي از آن، از سوي ديگر، در اين سير تفكر قابل بررسي است. در درون هر يك از اين دو نحلة فكري هم مي توان شاهد مشتركاتي بود و هم متوجه افتراقات با اهميتي شد. از جمله موضوعاتي كه در دو دهه قبل از انقلاب اسلامي و پس از انقلاب مورد بحث بوده است، آراي دكتر علي شريعتي است. اگرچه در اكثر موارد بحث در اين زمينه فاقد ملزومات انديشه شناسانه بوده است، اما به هر صورت اهميت موضوع همچنان در حد چشمگيري جلب توجه مي كند. در همين ارتباط، انتشار كتاب دكتر علي شريعيت جستجوگري در مسير شدن، كه حاوي نظرات مرحوم شهيد بهشتي در مورد شريعتي است، مي تواند در راستاي تعاملات فكري ـ فرهنگي جاري مورد توجه قرار گيرد.
كتاب فوق مجموعهاي از سخنرانيها و مصاحبههايي است كه در سالهاي پيش از انقلاب و اوايل انقلاب، دربارة مباحث مطرح شده در مورد آراي دكتر شريعتي ارائه شدهاند. مرحوم شهيد بهشتي با معرفي شريعتي به عنوان يك متفكر آشنا به مباحث فكري روز در دنيا و نيز داراي آراي نو در فهم تعاليم ديني، سعي در زدودن ابهاماتي داشته است كه در مورد وي وجود دارد.
اين كتاب از سه بخش تشكيل شده است: بخش اول بيانگر ديدگاه مرحوم بهشتي راجع به شريعتي است كه در قالب يك سخنراني بيان شده است. برداشت و تفسير شهيد بهشتي از آراي شريعتي به گونه اي برجسته، تأكيد بر وجه پويا و حق طلبانة آن دارد. در اين تفسير بر نقاط ضعف و قوت شريعتي به عنوان يك انديشمند مسلمان اشاره شده است. مرحوم بهشتي شريعتي را متفكري با دغدغهها و پيش زمينههاي اخلاقي و فكري و تربيتي مي داند كه در يك فضاي كاملاً اسلامي پرورش مي يابد. به گفتة وي، ‹‹ او در خانهاي به دنيا آمده كه خود به خود با فرهنگ قرآن و حديث و با مكتب اسلام و معارف اسلام آشنا مي شود.›› (ص 20) از سوي ديگر، به نظر مرحوم بهشتي، شريعتي علاوه بر پيشينة اسلامي از گسترة فكري و سيعي براي پاسخ به پرسشهاي خود بهره برده است:
‹‹ دكتر از ديد من از انديشة آميخته به مكتبهاي اروپايي و نو، يا عرفان ايران زمين و هند، يا آميزههاي ديگر، همواره به سوي شناخت اسلام زندة سازندة پيش برندة خالصتر حركت ميكرد.›› (ص 30). مرحوم بهشتي به دو خصلت دكتر شريعتي اشاره مي كند و اين دو خصلت را در تكوين آراي وي مؤثر مي داند، يكي سعة صدر و تحمل و ظرفيت بالاي شريعتي در نقد پذيري، و دوم طبع و قريحه ‹‹ شاعرانة›› او است. (ص 23 و 67››
در مجموع مي توان گفت در تفسير مرحوم بهشتي از آراي دكتر شريعتي، وجه پويا و تكويني آن و نيز تعالي جويي خود شريعتي به عنوان يك ـ انسان جستجوگر و حقطلب ـ بيش از همه مورد توجه بوده است. در بخش دوم كتاب، در چهارچوب دو سخنراني، مرحوم بهشتي در عين اشاره به آن ابعادي از انديشه و شيوة انديشيدن شريعتي به تعاليم اسلامي كه از نظر وي قابل دفاع نيست، تأكيد بسيار بر ضرورت برخورد انتقادي با اين ايرادات داشته است. وي به استقبال شريعتي از شنيدن هر گونه نقدي در مورد آراء خود اشاره كرده و از كساني كه نسبت به شريعتي با ديدة شك، ترديد و نفي و طرد مينگريستند دعوت به ورود به فضاي بحث و گفتگو مي نمايد. در اين زمينه ميگويد: ‹‹مكرر گفته بودم آن چيز كه قطعاً از اسلام منحرف است روشي است كه اين آقايان در برخورد با دكتر در پيش گرفتهاند. اين قطعاً ضد اسلام است…›› (ص 22)
در بخش پاياني كتاب،در سه گفتگو، مرحوم بهشتي به نقش شريعتي در گسترش توجه نسل جوان به اسلام ميپردازد. به گفتة وي،‹‹ شريعتي تجلي يك پويش و يك حركت بود›› (ص 93). شريعتي، به تعبير مرحوم بهشتي، در مقايسه با بسياري از ديگر افراد در داخل و خارج از كشور نقش بسيار مؤثرتري در روي آوردن جوانان به اسلام داشت. (ص 89) به عقيده وي ‹‹آنچه درباره دكتر بايد هميشه منصفانه داوري شود، نقش مؤثر او بود در بازگشت نسل جوان به خويشتن و اسلام خويشتن››. (ص 94)
در مجموع، اين كتاب براي كساني كه علاقمند به پيگيري بحثهاي مربوط به آراي دكتر شريعتي هستند حاوي نكات بسيار سودمندي است، چه براي كساني كه قصد پيگيري انتقادي دارند و چه براي آنان كه به دنبال فهم بهتري از او و آراي او هستند. البته آنچه كه اين مجموع فاقد آن است، مباحثي است كه در ارتباط با آراي شريعتي خارج از حوزة ديني مطرح ميشد. چه، وي علاوه بر جاذبه و پذيرش چشمگيري كه در حوزة باورهاي ديني داشت، باعث جلب توجه و ابراز ناخرسنديها و انتقادات گوناگون، با درجات مختلفي از اصالت فكري و علمي، در قلمرو تفكر غير ديني شد. همچنين، ميتوان به كمرنگ بودن توجه به ابعاد انتقادي و آرمانگرايي اجتماعي تفكر شريعتي، و نيز به رنجها و زحماتي كه وي در طول زندگي براي اعتقادات ديني و آرمانگرايي خود متحمل شد اشاره كرد. بديهي است كه فهم بهتر اين متفكر مستلزم توجه به همه ابعادي است كه وي در متن آنها بود و به آنها مي انديشيد.