انسان آزاد، انسان مسئول است
در نشست «بازخوانی اندیشههای اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی شهيد بهشتي» عباس منوچهری به بحث حق و آزادی در اندیشه شهید بهشتی و بررسی مفاهیم عمده و کلیدی در حوزه تفکر اسامی میپردازد. او در ابتدا به توضیح اندیشه سیاسی میپردازد و عنوان میکند اندیشه سیاسی حوز های استدائمی و در ادوار مختلف تاریخی در حال رشد است و متفکران سیاسی که در حوزه اندیشه سیاسی فعالیت میکنند. منوچهری افزود: اندیشه سیاسی امکان زندگی خوب را ترسیم میکند و هنگامی که متفکری به مقولات مهمی که در اندیشه سیاسی جایگاهی مهم دارد میپردازد، اهمیت اندیشهای سیاسی پیدا میکند. او در ادامه از وجوه عمده تفکر شهید بهشتی، نقش ایشان را در نوشتن قانون اساسی و افکار و اندیشههای ایشان در زمینه اندیشه میداند. منوچهری در ادامه به بحث نظریههای توسعه پرداخته و از توسعه انسانی به عنوان یکی از نظریههای توسعه نام برد و بیان داشت: یکی از حوزههای جدی نظری و عملی که در زندگی بشریت تاثیرگذار است و سرنوشت جامعه و کشور به طور جدی از آن تاثیر میپذیرد بحث توسعه است و برنامههای توسعه بر اساس نظریههای تولیدی معین انجام میپذیرد که آن نیز از اندیشههای سیاسی معین شکل گرفته است. به گفته او نکته قابل توجه آرای شهید بهشتی در مقوله حق آزادی است و آرای شهید بهشتی صرفا بازگویی آموزهها نیست به ویژه ارتباطی که بین حق انسان و آزادی برقرار میکند، منحصر به فرد بوده و نه در کلام و نه در فلسفه سیاسی دیده نمیشود و میتواند پاسخگوی بسیاری از معضلات و ابهامات باشد. منوچهری همچنین افزود: آرای شهید بهشتی در این حوزه از جهت بدیع بودن قابل توجه است و ظرفیت پاسخگویی به بسیاری از سوالات را دارد.منوچهری در ادامه به بیان مفهوم حق پرداخته و بیان داشت مفهوم حق، مفهوم شناخته شدهای است و در آموزههای دینی استفاده فراوان داشته و دال برجستهای است و برای خداوند بهکار میرود و از این جهت مفهوم حق به اندیشه دینی مرتبط است. منوچهری افزود: تفسیر و فهمی که از کاربرد این مفهوم در آیات خیلی گویا و اساسی و شاخص در قرآن هست، یکی خود معنا و مفهومی که برای حق است و هم ارتباط بین دو مقوله انسان و آزادی است، کاملا بدیع و پرمعناست و ظرفیت بهره گرفتن جهت پاسخگویی به پرسشهای بسیار جدی در آن است. به گفته او معنایی که شهید بهشتی به کار میبرد مفهوم حق به معنای هدفدار بودن است و در آیهای که به آن ارجاع میدهد بالحق را به معنای جهتدار بودن و هدفمندبودن نظام هستی میداند و این دو معنا در تعبیری که ایشان ارائه دادهاند، بسیار برجستهاند. مفهوم حق برای فلسفه خلقت به کار رفته است و اشاره شهید بهشتی به آیه هفت سوره هود که بحث خلقت را مطرح میکند، موضوع خلقت و اینکه امتحان میکنیم که کدام یک از شما بهتر یا درستتر عمل میکنید، به بحث آزمودن انسان در امتداد خلق عالم میپردازد و ادامه میدهد بین هدفداری که با مفهوم حق گفته شده و عمل انسان و یا در اینجا اساسا خلقت انسان ارتباط بنیادینی برقرار میشود و مفهوم حق امتداد مییابد. در این مساله که انسان برای چه آفریده شده است و اینکه چگونه فلسفه خلقت با عمل و چگونه بودن انسان ارتباط جدی پیدا میکند و نکته مهم این است که بحث عمل انسان متضمن چیست؟ منوچهری در جواب به این سوال ادامه داد: خود خلقت انسان متضمن این است که انسان موجودی است با توان عمل کردن که بعد مورد آزمایش قرار میگیرد. انسان موجودی شدنی است نه بودنی و از طریق عمل کردن، آنچه را که فلسفه خلقتش بوده محقق می کند و نقش خود انسان در تحقق فلسفه خلقتش کلیدی است.به گفته او شهید بهشتی قصد دارد با رجوع به آیات نقش انسان را در تحقق فلسفه روشن ساخته و بیان دارد انسان باید آزاد باشد تا بتواند این کار را انجام دهد. این استاد دانشگاه بیان داشت: شهید بهشتی آزاد بودن را وجه هستی شناسی انسان میداند و معتقد است انسان آزاد آفریده شده تا کاری صورت دهد. علاوه بر آزاد بودن شهید بهشتی انسان را موجودی با تعابیر مشابه تعابیر کلاسیک و متفاوت از مدرنها میداند. در ادامه منوچهری به بحث مدنی بودن انسان پرداخته و انسان را موجودی مدنی میداند. به ویژه با به گفته این استاد دانشگاه توجه به تحولات اندیشه سیاسی اخیر، قلمرو اهمیت آن گستردهتر از این است که انسان موجود طبیعی است و با طرح این سوال که آیا آدمی موجودی است متفرد و قائم به خود؟ یا آدمی به عنوان جزئی از کل میتواند هویت داشته باشد؟ ادامه میدهد: شهید بهشتی قائل به اصالت جمع یا فرد نیست بلکه قائل به اصالت اجتماعی به معنای مدنیاش است. منوچهری خاطرنشان کرد: شهید بهشتی معتقد است انسان هیچگاه با خودش تنها زندگی نمیکند، با دیگران زندگی میکند و در رابطه با دیگران هم اثر میگذارد هم اثر میپذیرد. او افزود: در تاریخ تفکر سیاسی تعابیر زیادی از آزادی سیاسی هست و آزادی به معنای عدم پذیرش سلطه و سلطهورزی است و آزادی در نظریه جمهوریخواهی مفهومی محوری است. او به نقل از شهید بهشتی اظهار کرد: مبدا هستی و آفریدگار جهان بزر گترین امتیازش از مبدا هستی در مکاتب دیگر، مختار بودن است. حال این خدای فعال موجودی به نام انسان آفریده و به او اختیار عطا کرده است. منوچهری افزود: در مباحث فلسفی همان مفهوم آزادی را برای اختیار استفاده میکنند و ویژگی که به انسان کرامت خاص و ارزش واقعی داده است، بعد از آزاد بودن، انتخابگر بودن است و هر جا انسانی از انتخابگری سلب شود دیگر انسان نیست. انتخابگری است که انسان را انسان میکند. برای انسان بودن باید انتخاب کرد. آدمی موجودی است که باید به خود برگردد و به دیگران اجازه ندهد برایش تصمیم بگیرد. به گفته اوامتداد بحث آزادی انسان در مباحث مناسبات اجتماعی در چهار مفهوم میگنجد که عبارتند از آزادی به معنا رهایی از قیود طبیعت، آزادی به معنای رهایی از فقر، آزادی به معنای کسب آگاهی و آزادی به معنای رهایی از خرافه و جهل. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: هنگامی که سخن از آزادی به میان میآید، شهید بهشتی تعبیر متفاوتی ندارد. وی ابعاد قضیه را بسیار گسترد هتر و جدیدتر و در عین حال بسیار تعیینکننده میداند. منوچهری در ادامه به بحث قانون پرداخته و بیان میکند: قوانین عموما بر اساس آموزههای فکری بوده و قطعا یک مبنای فکری دارند و حتی در قانونگذاری و تعیین بسیاری از امکانات و فرصتها برای زندگی اجتماعی این مبانی لازم است. انسان موجودی مسئول است و مسئولیت در دل آزادی نهفته است و انسان بدین معنا مسئول است که انتخاب کند. بنابراین در مسائل شهروندی هم اهمیت بسیار مییابد.
منبع : روزنامه آرمان امروز